ببینید من میگم تا آنجایی که بشه باید برای حفظ زندگی مشترکتون باید بجنگید و تمام راه ها رو امتحان کنید .در اخر اگه نتیجه نگیرید میتونید به گزینه های بعدی فکر کنید
مثلا محبت میکنید نتیجه نمیگیرد خب راه های دیگه هم هست مثلا گفتید خانمتون خونه داره خب حس میکنم تو خونه نشستن باعث بی انگیزگی و حساس شدنش شده . من خودم یکسال برای خوندن امتحانم تو خونه نشستم داشتم دیوونه میشدم وقتی میرم بیرون با چند نفر از دوستام حرف میزنم چیزهای جدید یاد میگیرم روحیه و انگیزه میگیرم قدره خونه رو بیشتر میدونم . خلاصه اینکه ایشون تو خونه نشستن هیچ حرفی جدیدی هم جزکارهای تکراری خونه که انجام دادن برای گفتن ندارن و تو این مدت که تو خونه نشستن فقط غمو غصه ها و هزارجور فکرای بیهوده و بی سرانجام واتیش زدن به زندگی خودشو این فکرا به ذهنش میرسه واسه همین چون هرروز داره این افکارو تو ذهنش تکرار میکنه کوچکترین مشکلی هم که با شما داشته بزرگ جلوه میکنه من میگم کاش یه کلاس هنری ورزشی یا اینا بره یکم با افراد جدید حرف بزنه اینجوری هم به حرف میاد اینقدر همه چی رو تو دلش نمیریزه
یا یه روش دیگم شما میتونید به پسرتون محبت کنید خانوما خیلی دوست دارن شوهرشون به درس و وضعیت علمی و.. بچه اهمیت بده وقتی به بچتون محبت میکنید و صدای خنده بچتونو بشنوه خودبه خود به سمته شما جذب میشه
همش اینو با خودتون تکرار کنید که تا خنده ی همسرتونو در نیارید تسلیم نمیشید و سعی کنید همه ی راه ها رو امتحان کنید مطمنم پاسخ صدبرابر این تلاشایی که کشیدید بعدا دریافت میکتید فوقشم اگه بازم کوتاه نیومد دیگه بعدش ...