نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: مخلوط مشکلات

1296
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2018
    شماره عضویت
    37567
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    مخلوط مشکلات

    سلام
    اینجا اخرین نقطه امیدم برای کمک گرفتنه
    پس خواهشا با دقت بخونین پیامم رو :
    پسرم و 17 سالمه! نمیدونم از کجا شروع کنم /:
    مدتیه افسرده ام . که خب بحث ما الان این نیست .
    خیلی احساساتی ام در شرایطی که همه دوستام مرد شدن من همچنان عاطفی موندم . انقدر حساس که از کمترین چیزی می رنجم و گریه میکنم .
    و سخت وابسته میشم
    یک ساله که به همکلاسیم وابسته شدم (4 ساله میشناسمش ) اونقدر وابسته که اسمش رو دوست نمیذارم (شاید عاشقشم و شاید معشوق ، خدا داند ) اولین چیزی که میخوام باور کنین اینه که این وابستگی عاطفی هست نه جنسی . چرا که اون خیلی پسر خوب و مثبت و با ایمانیه ( تو جامعه الان کمتر نمونش پیدا میشه )و این با ایمان بودنش موجب میشه عشق من یک طرفه باشه ( چون اون به من به دید دوست می نگره نه فراتر از دوست ). تکرار میکنم من خواستار رابطه عاطفی با اونم . عاااطفی دوست عزیز ! و این یک طرفه بودن بدجوووری عذابم میده . حتی راضی ام که اون به من به چشم دوست صمیمی بنگره و دو دوست عالی باشیم و همیشه با هم ولی اون یه رفیق قدیمی داره که مثل کنه بهش چسبیده و من نمیتونم توی یه جمع سه نفره آرامشی رو و انرژی رو دریافت کنم که دو تایی بودنمون بهم میده . از طرفی اگه بهش بگم چقدر دوستش دارم مطمئنم فکر منفی خواهد کرد ( افکاری مثل اینکه من دنبال هوس و اینام ) چجوری علاقمو بهش نشون بدم ؟ چجوری از اون کنه که بهش چسبیده جدا کنمش ؟ (راستی اگر میخواین
    بهم بگین که علاقم افراطیه و بده هیچی نگین و سکوت کنید چون خودم میدونم افراطیه و عشقه و نه دوستی (ولی کجای جهان عشق سالم بین دو رفیق نهی شده ؟)
    خلاصه ... Help me

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : مخلوط مشکلات

    نقل قول نوشته اصلی توسط Havalie zendegi نمایش پست ها
    سلام
    اینجا اخرین نقطه امیدم برای کمک گرفتنه
    پس خواهشا با دقت بخونین پیامم رو :
    پسرم و 17 سالمه! نمیدونم از کجا شروع کنم /:
    مدتیه افسرده ام . که خب بحث ما الان این نیست .
    خیلی احساساتی ام در شرایطی که همه دوستام مرد شدن من همچنان عاطفی موندم . انقدر حساس که از کمترین چیزی می رنجم و گریه میکنم .
    و سخت وابسته میشم
    یک ساله که به همکلاسیم وابسته شدم (4 ساله میشناسمش ) اونقدر وابسته که اسمش رو دوست نمیذارم (شاید عاشقشم و شاید معشوق ، خدا داند ) اولین چیزی که میخوام باور کنین اینه که این وابستگی عاطفی هست نه جنسی . چرا که اون خیلی پسر خوب و مثبت و با ایمانیه ( تو جامعه الان کمتر نمونش پیدا میشه )و این با ایمان بودنش موجب میشه عشق من یک طرفه باشه ( چون اون به من به دید دوست می نگره نه فراتر از دوست ). تکرار میکنم من خواستار رابطه عاطفی با اونم . عاااطفی دوست عزیز ! و این یک طرفه بودن بدجوووری عذابم میده . حتی راضی ام که اون به من به چشم دوست صمیمی بنگره و دو دوست عالی باشیم و همیشه با هم ولی اون یه رفیق قدیمی داره که مثل کنه بهش چسبیده و من نمیتونم توی یه جمع سه نفره آرامشی رو و انرژی رو دریافت کنم که دو تایی بودنمون بهم میده . از طرفی اگه بهش بگم چقدر دوستش دارم مطمئنم فکر منفی خواهد کرد ( افکاری مثل اینکه من دنبال هوس و اینام ) چجوری علاقمو بهش نشون بدم ؟ چجوری از اون کنه که بهش چسبیده جدا کنمش ؟ (راستی اگر میخواین
    بهم بگین که علاقم افراطیه و بده هیچی نگین و سکوت کنید چون خودم میدونم افراطیه و عشقه و نه دوستی (ولی کجای جهان عشق سالم بین دو رفیق نهی شده ؟)
    خلاصه ... Help me
    سلام دوست عزیز
    می تونید بهم بگید چندتا خواهر و برادرید و روابطتون با خانواده به چه صورتی هست؟
    در ضمن اگر شما جواب سوالتون رو خودتون میدونید چرا اومدید سوال کنید؟(منظورم این هست اول جهت گیری نکنید و بگذارید دیگران پاسخ بدند)

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2018
    شماره عضویت
    37567
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مخلوط مشکلات

    یک برادر 5 سال بزرگ تر . روابطم با خانواده خوبه مشکلی نداریم اصلا

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30982
    نوشته ها
    912
    تشکـر
    459
    تشکر شده 876 بار در 507 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مخلوط مشکلات

    سلام یادمه منم دوران دبیرستانم عاشق یکی از دوستام بودم
    منم مثل شما علاقم عاطفی بود نه هم جنس گرایی
    میفهمم شما چی داری میگی
    میشد گفت انقدر دوستش داشتم که مثلا اگه مریض میشد دلم می خواست گریه کنم و ....
    رابطه ما دونفره بود هردو همدیگه رو دوست داشتیم الان ازون دوران شاید حدود 10 ساله که میگذره
    رفته رفته که مدرسه تموم شدو دیگه ندیدمش رابطه کمترو کمتر شد و الان دیگه خیللللی کمتره
    نمیدونم این رفتار تو روانشناسی غلطه یا نه ؟؟؟ ولی وقتی همجنس گرایی مطرح نیست بنظر من هیجوره مشکلی نداره
    اشکالی نداره
    ادم یه دوست صمیمی داشته باشه که عاشقش باشه
    اینجوری که شما بیان کردی مثل رابطه منه و هیچ مشکلی نداره
    بنظرم خودت رو بهش نشون بده
    لازم نیست بهش بگی دوستش داری ا ازین جور چیزها به قول خودت ممکنه سوتفاهم ایجاد کنه
    کمکش باش یه دوست خوب براش باش
    شاید اینطوری همونقدر که با دوست قدیمیش صمیمیه باتوام بشه
    اشکالی نداره ادم چندتا دوست صمیمی داشته باشه
    مثلا اگه تو درساش ایراد داره کمکش کن
    یا وقتی کمکی لازم داره کنارش باش
    باید هم باشی کنارش هم یجوری باشی که احساس خفگی نکنه
    زیاد از دوستی پسرا باهم سر در نمیارم خودت بهتر میدونی چطور میتونی وفاداریشو بدست بیاری

    بعدشم خودت داری میگی دوست قدیمی
    خییلی طول میکشه ادم با یه فر صمیمی بشه
    ولی اگر بخوای حتما میشه
    از امروز م دیگه به خودت نگو افسرده
    انرژی منفیرو از خودت دور کن
    و بهترین راه برای بدست اوردن دوست اینه که جای انرژی منفی و گریه شادشون کنی

    موفق باشی :-)
    امضای ایشان
    دندانم شکست

    برای سنگریزه ای که در غذایم بود

    دردم گرفت

    نه برای دندانم

    برای کم شدن سوی چشم مادرم

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2018
    شماره عضویت
    37567
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مخلوط مشکلات

    ممنون از پاسختون فرشته مهربان
    غبطه میخورم به حالتون و واقعا حسودیم شد چون گفتید رابطه تون دو نفره بوده . دقیق تر بخوام بیان کنم اون همین الانشم منو جز دو دوست صمیمی اش حساب میکنه . حرفای قشنگی ام توی شبکه های مجازی میزنه ولی همش از دید من شعاره چون توی واقعیت انگار یک عامل نامرئی جلوشو گرفته و نمیذاره صمیمی و راحت باشه. در حقیقت خیلی وقته دلشو بدست اوردم ولی باز هم در واقعیت انگار دست و پاش بسته است بخاطر اون دوست دیگش و اینکه اون با این جمع 3 نفره مشکلی نداره ولی من دارم

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : مخلوط مشکلات

    نقل قول نوشته اصلی توسط Havalie zendegi نمایش پست ها
    یک برادر 5 سال بزرگ تر . روابطم با خانواده خوبه مشکلی نداریم اصلا
    لطفا این مطلبمو با دقت بخون
    عزیزم اینکه شما گریه میکنی زیاد مهم نیست. بعضی از آدم ها احساساتی هستند. حقیقت این است که تا انسان خودش از خطرات یک کار افراطی آگاه نباشد و آن کار را به صلاح خود بداند نمی توان او را از آن کار منصرف نمود. قبل از ارائه راهکار بیا اصل مسأله را ریشه یابی کنیم و علت این رفتارها را کشف کنیم و سپس حد و حدود آن را با توجه به یافته هامون مشخص کنیم. قطعا انسان دارای یک سلسله نیازهای مادی و غیرمادی است و رشد و کمال او نیز در گرو ارضای صحیح و به موقع این نیازهاست. یکی از مهمترین نیازهای انسان ها، نیازهای عاطفی است. انسان از تولد تا پایان عمرش باید عواطفش ارضا شود والا دچار مشکل می شود. نیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شدن دقیقا یک نیاز عاطفی است. این نیاز در طی مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگی شکل های مختلفی پیدا می کند و در هر دوره ای به گونه ای متناسب با آن زمان باید ارضا شود. در دوره نوزادی از طریق والدین به خصوص مادر با بوسیدن نوزاد، در آغوش گرفتن او و نگاه های محبت آمیز مادر به او و با چسباندن او به خود نیاز کودک ارضا می شود. در دوره نوجوانی (دوره شما) از طریق دوستان و گروه همسالان و در دوره جوانی از طریق دوستان، خویشاوندان به این نیاز پاسخ داده می شود. روان شناسا علت وابستگی انسانها را به یکدیگر همین نیازهای عاطفی می دانند. اگر این نیازها از همان اول به طور صحیح و به موقع تأمین شود نوزاد، کودک و نوجوان وابستگی ایمن پیدا می کند و الا وابستگی ناایمن و مرضی در او شکل می گیرد یعنی در عین حال که به دیگران وابسته است ولی احساس امنیت کافی نیز نمی کند و مستعد انواع اختلالات روانی مانند بیماری های اضطرابی، افسردگی و... می شود و دیر یا زود به دامن یکی از این بیماری های روانی فرو می غلتند. اساس و پایه دوستی ها در سن نوجوانی و جوانی که با جذبه و شور زیادی همراه است، غالبا بر مبنای عواطف و احساسات شکل می گیرد و نه بر اساس منطق و عقل. مقدمه این دوستی ممکن است جاذبیت یک فرد از نظر ظاهری یا شخصیتی یا پاره ای از صفات اخلاقی باشد که او را برای فرد دیگر دوست داشتنی می کند که توانسته در روح و روان او تأثیر عمیقی بگذارد و خلأ عاطفی اش را به وسیله آن پر کند. ماهیت این دوستی گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بی شائبه است، ولی امکان آلوده شدن آن به مسایل دیگر وجود دارد. زمانی که این علاقه به اوج خود می رسد، آنها را دچار سرگردانی می کند که اکنون چه باید بکنند. این سرگردانی ممکن است با بعضی آثار مخرب دیگری همراه بشه. احساس تعلق و وابستگی به دیگران از اساسی ترین نیازهای فردی است و بر رشد روانی جسمی و اجتماعی فرد تأثیر می گذارد. در واقع دوستان برای فرد تكیه گاهی هستند كه به او احساس امنیت می دهند. همسالان حكم درمانگران قابل اعتماد و سرمشقهای رفتاری را برای یكدیگر دارند. این كنشهای متقابل با دوستان باعث می شود كه آنها احساسات و عقاید یكدیگر را هر چه بیشتر درك كنند و در برابر آن حساس باشند. مرحله اجرائی، مرحله ای است كه جوان می خواهد بهترین و ارزشمند ترین چیزی كه دارد به دوست صمیمی خود هدیه كند و این یكی از ویژگی های مهم این مرحله است كه اریكسون یكی از روانشناسان غرب، آن را مرحله صمیمت نام گذاری كرده است. جوان تمام هم و غم اش و فكر و اندیشه اش ، دوستی است كه برای او ارزش و اهمیت قائل است به همین جهت است كه روابط دوستانه اش بسیار زیاد است. بنابراین چنین حالتی در این دوران چندان غیرطبیعی نیست.علاقه و وابستگى به دوستان تا وقتى كه موجب اخلال در برنامه زندگى و كارى انسان، مزاحمت با حقوق والدین، مشغولیت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف نگردد اشكالى ندارد، بلكه اگر در راستاى اصلاح و قوّت بخشیدن به این امور باشد بسیار خوب و مفید خواهد بود، البته بهترین سیاست در این مسائل، میانه‏‌روى است و زیاده‌‏روى و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشكلات ذكر شده خواهد گشت، در نتیجه اگر بخواهید در این مسأله در حد اعتدال رفتار نمایید درباره مشكلات آن فكر كنید و سعى كنید خود را قانع كنید كه افراط در این زمینه به ضرر روح و سلامت روان شما است. علاوه بر این كه افراط در این گونه دوستى‌‏ها گاهى اثر عكس مى‌‏گذارد و روابط دوست با انسان به جاى گرمى به سردى مى‏‌گراید. زیرا افراط تو موجب به وجود آمدن توقع زیاد مى‌‏گردد و ممكن است او نتواند در حد توقع تو رو راضى کنه.علت دیگه ی دوستی های افراطی نیاز جنسی است که هم پایه های زیستی داره و هم جنبه روانی، توی این سن میل به جنس مخالف شدت پیدا می کند که گاهی اوقات به دلایل مختلفی ممکن است در قالب همجنس خواهی ظاهر شه. بنابراین علت این وابستگی ها در واقع نیازهاییه که انسان دارد.

  7. کاربران زیر از ghm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد