نمایش نتایج: از 1 به 43 از 43

موضوع: پشیمانی از ازدواج

9365
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    Question پشیمانی از ازدواج

    سلام دوستان از رو ناچاری و بیکسی رو اوردم بهتون توروخدا کمکم کنید.
    22 سالمه و دانشجوام.شوهرمم کارمنده 27 سالشه و کارمنده.
    تو 19 سالگی با پسری که از بچگی دوسش داشتم دوست شدم(از اقوام نزدیکمه).البته اون بهم پیشنهاد داد.رابطمون خیلی خوب بود ولی خب من میخواستم بعدا باهاش ازدواج کنم.دانشجو بود و 21 سالش بود.خلاصه خوب بودیم تا اینکه یه خواستگار برام اومد ( این خواستگار قبلا فقط یه دوست تلفنی بود که اصلا برام ارزش نداشت و بعد دوستی با عشقم ولش کرده بودم).به عشقم گفتم جریانو گفت اگه می دونی باهاش خوشبختی برو . اینارو میگفت ولی داغون بود .دائم تشنج میکرد بخاطر این مسائل.میدونست چوت شرایط ازدواج نداره و خاستگارم موقعیتش خوبه بهم نمبگفت نرو...بهرحال من خیلی بدجور ولش کردم و با خاستگارم به سرعت عقد کردم.
    خواستگارم از شهره دیگه بود شناختیمم ازش نداشتم .دوران عقدم از همون اول پر بود از دعوا و بحث و ناراحتی.دو ماه که گذشت پشیمون شده بودم و رفتم سمت عشقم ولی گفت که من شوهر دارم و سمتش نرم.منم هربار دلم میگرفت اس میدادم بهش ول ج نمیداد یا میگفت بمن اس نده و اینحرفا.
    اینم اضافه کنم که خانواده شوهرم خیلی اذیتم کردن و بی احترامی واز خونه بیرون کردن و .... من همیشه بخاطر رضای خدا باهاشون خوب بودم.حتی فحشم میدادن ج نمیدادم و باز خوبی میکردم.
    5 ماه بعد عقدم نامزدم راه برگشتمو ازم گرفت و از اون روز ببعد من چون باکره نبودم فقط زنش مونده بودم.میترسیدم به خانوادم بگم .2سال عقد بودم و اینمدت فقط زجر کشیدم که چرا نمیتونم طلاق بگیرم.با عشقم صحبت کردم مشکلمو گفتم و گفتم اگه این مساله نبود طلاق میگرفتم.اونم فقط گفت چه با این مساله چه بدون این مساله طلاق بگیری من نمیتونم باهات ازدواج کنم چون دیگه مثل قبل نیستم.همین.
    اینم بگم ک از همون اول ب نامزدم گفتم که دوسش ندارم و بخاطر این مساله زنت موندم.اینم اضافه کنم که خانواده شوهرم خیلی اذیتم کردن و بی احترامی واز خونه بیرون کردن و .... من همیشه بخاطر رضای خدا باهاشون خوب بودم.حتی فحشم میدادن ج نمیدادم و باز خوبی میکردم.
    یکسال بعد ب خانوادم گفتم نامزدم منو میزنه خانوادش اینجورن.با نامزدم حرفیدنوبابام گفت تا عقدی میتونی طلاق بگیری وگرنه بعد عروسی نمیشه.منم مشکلمو نمیتونستم بگم و باز موندم سر اون جهنم.
    به زور جشن عروسیمو تو شهر خودشون گرفتن و از شهر خودم رفتم شهر همسرم.تو جشنم فقط خانوادم بودن دیگه هیشکی..7 ماهه عروسی کردم.همون ماه اول بشدت افسردگی گرفتم و دکترا برام قرض اعصاب تجویز کردن.حالا هم سیگار میکشم هم 2 ترمه که دانشگاهمو نمیخونم هم کتکم میزنه هم خانوادش رسما به من و خانوادم بی حرمتی میکنن هم چندبار خودکشی کردم.به همه گفتم دردمو میگن بساز.بخدا نمیتونم .من هنوز عشقم کسی دیگست.من زیر کتکای این نامرد درد میکشم و بخاظر آبروی خانوادم دم نمیزنم.زندگیمو جهنم کرده.خانوادش سرکارش میذارنوبچه ننست.ثبات نداره.توجه نمیکنه بهم حتی بخاطر اینکه نیاز جنسیمو برطرف میکنه سرم منت میذاره.عید یه دعوایی با خواهر شوهرم سرمن کرد ک مامانم سکته کرد.بخاطر خانوادم میترسم وگرنه تا الان جدا شده بودم.براش زن زندگی ام و فقط خودمو آزار میدم.هرچی خوبی میکنم بدتر میشه.بخدا دیگه بریدم.همین دیشب انقد کتکم زد که بیهوش شدم.اینجام غریبم.راهنماییم کنین.طلاق بگیرم؟ اگه بگیرم خانوادمو بدبخت کردم اگه نگیرم خودم میسوزم.


    این نکات رو هم بگم که با سیگار کشیدنم مشکل نداره.خودش برام میخره.کتکارم وقتی میزنه که عصبیه.به خانوادم فحش میده میگم چرا کتک میزنه
    ویرایش توسط saeideh71 : 10-11-2014 در ساعت 06:59 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7081
    نوشته ها
    49
    تشکـر
    19
    تشکر شده 38 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمانی از ازدواج

    سعيده جان سلام عرض ميكنم خودت هم ميدوني كاري كه با عشقت انجام دادي خيلي خيلي بد بود و هيچ عملي بدون عكس العمل نميمونه اشتباه دومت اين بود كه همه چي رو رك و راست رفتي و به نامزدت گفتي راستگويي خيلي صفت خوبيه ولي يه جاهايي ميتونه به ضرر آدم تموم بشه اما همه چيز راه حل داره خيلي هم سخت نيست طلاق رو واسه همچين مواقعي گذاشتن همه از اسم طلاق وحشت دارن در حالي كه ميتونه نجات دهنده باشه خيلي رك بهت بگم اگه امروز طلاق نگيري فردا خيلي ديره اين احتمالم داره عشقت ديگه برنگرده ولي تنهايي بهتر از زندگي ...... بار هست آرزوي خوشبختي براي شما دارم.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمانی از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعيد نمایش پست ها
    سعيده جان سلام عرض ميكنم خودت هم ميدوني كاري كه با عشقت انجام دادي خيلي خيلي بد بود و هيچ عملي بدون عكس العمل نميمونه اشتباه دومت اين بود كه همه چي رو رك و راست رفتي و به نامزدت گفتي راستگويي خيلي صفت خوبيه ولي يه جاهايي ميتونه به ضرر آدم تموم بشه اما همه چيز راه حل داره خيلي هم سخت نيست طلاق رو واسه همچين مواقعي گذاشتن همه از اسم طلاق وحشت دارن در حالي كه ميتونه نجات دهنده باشه خيلي رك بهت بگم اگه امروز طلاق نگيري فردا خيلي ديره اين احتمالم داره عشقت ديگه برنگرده ولي تنهايي بهتر از زندگي ...... بار هست آرزوي خوشبختي براي شما دارم.

    ممنون از راهتماییت دوست عزیز. من به همسرم گفتم که قبلا با اون پسر دوست بودم ول نه محدودم کرد نه چیزی.فقز دروغکی گفتم دوسش نداشتم. تا جون داشتم این مدت تلاش کردم طلاق نگیرم.حرفامم دیگه باور نمیکنن خانوادم چون جلو خلنوادم باهام خوب رفتار مبکنه.

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7081
    نوشته ها
    49
    تشکـر
    19
    تشکر شده 38 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمانی از ازدواج

    دوست مهربانم بعضي مردا بعدا انتقام ميگيرن. به هر حال اين خوبي شما رو ميرسونه كه تا اين مدت تحمل كردين وچيزي نگفتين ولي جايي كه بايد پنهان ميكردين آشكار كردين وجايي كه بايد آشكار مي كرديد پنهان ميكنيد . شما ميتوني بدون دعوا وبا خونسردي بخواي كه طلاقت بده و اين به نفع او وشما هست اميدوارم خداوند به خاطر شكستن دل عشقتون شما رو مورد رحمت و بخشش خودش قرار بده

  5. کاربران زیر از سعيد بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمانی از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعيد نمایش پست ها
    دوست مهربانم بعضي مردا بعدا انتقام ميگيرن. به هر حال اين خوبي شما رو ميرسونه كه تا اين مدت تحمل كردين وچيزي نگفتين ولي جايي كه بايد پنهان ميكردين آشكار كردين وجايي كه بايد آشكار مي كرديد پنهان ميكنيد . شما ميتوني بدون دعوا وبا خونسردي بخواي كه طلاقت بده و اين به نفع او وشما هست اميدوارم خداوند به خاطر شكستن دل عشقتون شما رو مورد رحمت و بخشش خودش قرار بده

    آمین.ممنون از دعات دوستم .
    میترسم از طلاق.موقعیت مالی اجتماعی همسرم خوبه بخاطر این همه میگن بساز.خانوادم دق میکنن .راضی ام بمیرم ولی نگم میخام جداشم.چه جوری بهشون بگم؟

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7390
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 18 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمانی از ازدواج

    سلام سعیده جان همیشه ماخودمون هستیم ک چوب بی فکری خودمونو میخوریم. بقول دوستمون همیشه صادق بودن تو بعضی موضوها خوب نیست.چون ادم وقتی ازدواج میکنه باید گذشترو پاک کنه و زندگی جدیدی رو شروع کنه بیشتر موقع ها این فکر ک اگر حقیقتو بگ
    م همچی درست میشه اشتباهه چون بعضی ها هستن ک حقیقتو اون چیزی میبینن ک خودشون دوست دارن.پس شما اشتباه اولت این بوده ک گفتی 1نفر دیگرو دوست داشتی اشتباه دومت این بوده ک ب همسرت گفتی دوستش نداری ک این امر باعث دل سردی و خشونت و مخصوصا لجبازی و ازاو اذیت میشه و اشتباه سومت این بوده ک با علاقه ای ک به همسرت نداشتی تو دوره عقد بهای زیادی بهش دادی و بیش از اندازه نزدیک بهش شدی البته باید بگم ک دوره عقد یکی از شیرین ترین دوران زندگیه اما ما خودمون اونو با اشتباهاتمون برای هم تلخ میکنیم ک دیگه بعدش هیچ راه برگشتی نداریم پس بهتر سعی کنی گذشترو جبران کنی چون طلاق همیشه بهترین راه نیست و شما با طلاق اگر م به عشق اولت برسی دوباره همین جریان واست پیش میاد بخاطر اینکه دیگه ذهنیت ها نصبت بهم تغییر کرده به امید حل مشکل شما دوست عزیز (دایان)
    ویرایش توسط Daian : 10-11-2014 در ساعت 07:21 PM

  8. کاربران زیر از Daian بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Daian نمایش پست ها
    سلام سعیده جان همیشه ماخودمون هستیم ک چوب بی فکری خودمونو میخوریم. بقول دوستمون همیشه صادق بودن تو بعضی موضوها خوب نیست.چون ادم وقتی ازدواج میکنه باید گذشترو پاک کنه و زندگی جدیدی رو شروع کنه بیشتر موقع ها این فکر ک اگر حقیقتو بگ
    م همچی درست میشه اشتباهه چون بعضی ها هستن ک حقیقتو اون چیزی میبینن ک خودشون دوست دارن.پس شما اشتباه اولت این بوده ک گفتی 1نفر دیگرو دوست داشتی اشتباه دومت این بوده ک ب همسرت گفتی دوستش نداری ک این امر باعث دل سردی و خشونت و مخصوصا لجبازی و ازاو اذیت میشه و اشتباه سومت این بوده ک با علاقه ای ک به همسرت نداشتی تو دوره عقد بهای زیادی بهش دادی و بیش از اندازه نزدیک بهش شدی البته باید بگم ک دوره عقد یکی از شیرین ترین دوران زندگیه اما ما خودمون اونو با اشتباهاتمون برای هم تلخ میکنیم ک دیگه بعدش هیچ راه برگشتی نداریم به امید حل مشکل شما دوست عزیز (دایان)
    ممنون دوست عزیز. اشتباهاتمو میپدیرم.راهکار شما چیه ؟

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeideh71 نمایش پست ها
    سلام دوستان از رو ناچاری و بیکسی رو اوردم بهتون توروخدا کمکم کنید.
    22 سالمه و دانشجوام.شوهرمم کارمنده 27 سالشه و کارمنده.
    تو 19 سالگی با پسری که از بچگی دوسش داشتم دوست شدم(از اقوام نزدیکمه).البته اون بهم پیشنهاد داد.رابطمون خیلی خوب بود ولی خب من میخواستم بعدا باهاش ازدواج کنم.دانشجو بود و 21 سالش بود.خلاصه خوب بودیم تا اینکه یه خواستگار برام اومد ( این خواستگار قبلا فقط یه دوست تلفنی بود که اصلا برام ارزش نداشت و بعد دوستی با عشقم ولش کرده بودم).به عشقم گفتم جریانو گفت اگه می دونی باهاش خوشبختی برو . اینارو میگفت ولی داغون بود .دائم تشنج میکرد بخاطر این مسائل.میدونست چوت شرایط ازدواج نداره و خاستگارم موقعیتش خوبه بهم نمبگفت نرو...بهرحال من خیلی بدجور ولش کردم و با خاستگارم به سرعت عقد کردم.
    خواستگارم از شهره دیگه بود شناختیمم ازش نداشتم .دوران عقدم از همون اول پر بود از دعوا و بحث و ناراحتی.دو ماه که گذشت پشیمون شده بودم و رفتم سمت عشقم ولی گفت که من شوهر دارم و سمتش نرم.منم هربار دلم میگرفت اس میدادم بهش ول ج نمیداد یا میگفت بمن اس نده و اینحرفا.
    اینم اضافه کنم که خانواده شوهرم خیلی اذیتم کردن و بی احترامی واز خونه بیرون کردن و .... من همیشه بخاطر رضای خدا باهاشون خوب بودم.حتی فحشم میدادن ج نمیدادم و باز خوبی میکردم.
    5 ماه بعد عقدم نامزدم راه برگشتمو ازم گرفت و از اون روز ببعد من چون باکره نبودم فقط زنش مونده بودم.میترسیدم به خانوادم بگم .2سال عقد بودم و اینمدت فقط زجر کشیدم که چرا نمیتونم طلاق بگیرم.با عشقم صحبت کردم مشکلمو گفتم و گفتم اگه این مساله نبود طلاق میگرفتم.اونم فقط گفت چه با این مساله چه بدون این مساله طلاق بگیری من نمیتونم باهات ازدواج کنم چون دیگه مثل قبل نیستم.همین.
    اینم بگم ک از همون اول ب نامزدم گفتم که دوسش ندارم و بخاطر این مساله زنت موندم.اینم اضافه کنم که خانواده شوهرم خیلی اذیتم کردن و بی احترامی واز خونه بیرون کردن و .... من همیشه بخاطر رضای خدا باهاشون خوب بودم.حتی فحشم میدادن ج نمیدادم و باز خوبی میکردم.
    یکسال بعد ب خانوادم گفتم نامزدم منو میزنه خانوادش اینجورن.با نامزدم حرفیدنوبابام گفت تا عقدی میتونی طلاق بگیری وگرنه بعد عروسی نمیشه.منم مشکلمو نمیتونستم بگم و باز موندم سر اون جهنم.
    به زور جشن عروسیمو تو شهر خودشون گرفتن و از شهر خودم رفتم شهر همسرم.تو جشنم فقط خانوادم بودن دیگه هیشکی..7 ماهه عروسی کردم.همون ماه اول بشدت افسردگی گرفتم و دکترا برام قرض اعصاب تجویز کردن.حالا هم سیگار میکشم هم 2 ترمه که دانشگاهمو نمیخونم هم کتکم میزنه هم خانوادش رسما به من و خانوادم بی حرمتی میکنن هم چندبار خودکشی کردم.به همه گفتم دردمو میگن بساز.بخدا نمیتونم .من هنوز عشقم کسی دیگست.من زیر کتکای این نامرد درد میکشم و بخاظر آبروی خانوادم دم نمیزنم.زندگیمو جهنم کرده.خانوادش سرکارش میذارنوبچه ننست.ثبات نداره.توجه نمیکنه بهم حتی بخاطر اینکه نیاز جنسیمو برطرف میکنه سرم منت میذاره.عید یه دعوایی با خواهر شوهرم سرمن کرد ک مامانم سکته کرد.بخاطر خانوادم میترسم وگرنه تا الان جدا شده بودم.براش زن زندگی ام و فقط خودمو آزار میدم.هرچی خوبی میکنم بدتر میشه.بخدا دیگه بریدم.همین دیشب انقد کتکم زد که بیهوش شدم.اینجام غریبم.راهنماییم کنین.طلاق بگیرم؟ اگه بگیرم خانوادمو بدبخت کردم اگه نگیرم خودم میسوزم.


    این نکات رو هم بگم که با سیگار کشیدنم مشکل نداره.خودش برام میخره.کتکارم وقتی میزنه که عصبیه.به خانوادم فحش میده میگم چرا کتک میزنه
    سلام

    عزیز متاسفم از انچه که خواندم ولی صد در صد مقصر خود شمائید .

    ازدواج غلط و حالا ماندن در این لجن زار و باتلاقی که هر روز پایین تر میرید تا خفه یشید!!!

    خواهشا فقط بچه دار نشید هر احمقی هم بهتون گفت که بچه دار بشید مشکلتون حل میشه. خیلی خیلی نادان و احمقه. بچه فقط مشکلات شما رو چندین و چند برابر میکنه.!

    نمیدونم چرا از طلاق اینقدر میترسید (نترسید خانواده دق نخواهند کرد).ولی بهترین راه اینه که کار و شغلی پیدا کنید و با کمی استقلال مالی جدا شید.

    در هر صورت آرزوی بهترینها رو براتون دارم

  11. 3 کاربران زیر از فرشاد1020 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشاد1020 نمایش پست ها
    سلام

    عزیز متاسفم از انچه که خواندم ولی صد در صد مقصر خود شمائید .

    ازدواج غلط و حالا ماندن در این لجن زار و باتلاقی که هر روز پایین تر میرید تا خفه یشید!!!

    خواهشا فقط بچه دار نشید هر احمقی هم بهتون گفت که بچه دار بشید مشکلتون حل میشه. خیلی خیلی نادان و احمقه. بچه فقط مشکلات شما رو چندین و چند برابر میکنه.!

    نمیدونم چرا از طلاق اینقدر میترسید (نترسید خانواده دق نخواهند کرد).ولی بهترین راه اینه که کار و شغلی پیدا کنید و با کمی استقلال مالی جدا شید.

    در هر صورت آرزوی بهترینها رو براتون دارم
    متشکرم دوست عزیز.
    بچه که نه ومواظب هستم خودم.ولی من اینجا غریبم و اگه جدا شم باید برگردم شهرخودم.پس نمیتونم کاری کنم.ولی دارم گیتار یاد میگیرم . میتونم یکسال دبگه مدرس این ساز بشم. تنها راهم همینه.

    خدای من .سعی کردم همه چبزو عین حقیقت بنویسم الان متوجه شدم دیدگاه دیگران چطوره.همش خودمو گول میزدم ک خوبه باید بسازم ...ای خدااااااااا

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7390
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 18 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    راهکار بنظر من از تجربه ادم گرفته میشه بهتر تجربه های بد هم دیگرو لجنزا بهم تفهیم نکنیم و اونو ب مرگ تصنعی مثل طلاق ختم نکنیم.شما اگه بتونی توی دورو بریهاتون کسیرو داشته باشین ک با این مشکل روبرو شده سر بسته حرف بزنین ب راحتی میتونین از تجربیاتش استفاده کنین.در غیر این صورت هیچ چیزو ب دست زمان نسپرید چون زمان تضمینی واسه درست شدن هیچ چیزی نیست اگه زمان بگذره و شما بچه دار بشین مشکل دوچندان میشه پس بهتره سریعا به مشاوره رجوع کرده ک حتما چاره شما دست اوناست.(دایان)

  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Daian نمایش پست ها
    راهکار بنظر من از تجربه ادم گرفته میشه بهتر تجربه های بد هم دیگرو لجنزا بهم تفهیم نکنیم و اونو ب مرگ تصنعی مثل طلاق ختم نکنیم.شما اگه بتونی توی دورو بریهاتون کسیرو داشته باشین ک با این مشکل روبرو شده سر بسته حرف بزنین ب راحتی میتونین از تجربیاتش استفاده کنین.در غیر این صورت هیچ چیزو ب دست زمان نسپرید چون زمان تضمینی واسه درست شدن هیچ چیزی نیست اگه زمان بگذره و شما بچه دار بشین مشکل دوچندان میشه پس بهتره سریعا به مشاوره رجوع کرده ک حتما چاره شما دست اوناست.(دایان)
    مرسی.حتما میرم مشاوره . هرچند موقع عقد رفتم و گفت ازدواج کنی خوب میشهبهرحال ممنون

  15. کاربران زیر از saeideh71 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeideh71 نمایش پست ها
    متشکرم دوست عزیز.
    بچه که نه ومواظب هستم خودم.ولی من اینجا غریبم و اگه جدا شم باید برگردم شهرخودم.پس نمیتونم کاری کنم.ولی دارم گیتار یاد میگیرم . میتونم یکسال دبگه مدرس این ساز بشم. تنها راهم همینه.

    خدای من .سعی کردم همه چبزو عین حقیقت بنویسم الان متوجه شدم دیدگاه دیگران چطوره.همش خودمو گول میزدم ک خوبه باید بسازم ...ای خدااااااااا
    عزیز کار منظورم یک کار درست و حسابیه مثل کارمندی و یا کار آزاد از گیتار زدن و آموزش به جایی نمیرسید. و در ثانی چرا در آنجا و یا شهر خودتون شما میتوانید به شرطی که خودتون و زن را یک انسان آزاد و توانا بدانید نه ضعیفه!!!!

    در یک شهر دیگر و بزرگتر که کسی شما را نشناسد زندگی جدید و مستقلی را شروع کنید.

    موفق باشید

  17. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7390
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 18 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    کلاس و اموزش خوبه اما تضمینی برای تسکین دردها نیست
    مشاوره قبل ازدواج اصلافایده نداره شما باید ب تنهایی بری مشاوره و مشکلتو همونجوری ک هست بازگو کنی تا بتونی زندگیتو بهتر کنی اما این نکته یادتون نره تا ما طرز فکرمونو نصبت به هم و زندگی تغییر ندیم هیچ چیز درست نمیشه.(درضمن این فقط شما نیستی ک دچار اشتباه شدی یا میشی همه اشتباه میکنن و شما تنها کسی نیستی ک عشقتو از دست دادای برایی مثال خود من بعد 4 سال دارم عشقمو بخاطر انتخاب خانوادش از دست میدم و 25مهر 1393 هم عقدشه چاره ای جز ارزوی خوشبختی واسش ندارم پس شمام امیدوار باش خدا همیشه کنار بندهاشه(دایان)

  18. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7081
    نوشته ها
    49
    تشکـر
    19
    تشکر شده 38 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    عزيزان نظر مشاوران هم محترم هست وليكن كي گفته طلاق بده؟اگر مشاوره ايشون خوب بود كه روزگارشون اين نبود هيچگاه براي جبران كردن اشتباهمون دير نيست ماديات زندگي نمي آورد.

  19. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشاد1020 نمایش پست ها
    عزیز کار منظورم یک کار درست و حسابیه مثل کارمندی و یا کار آزاد از گیتار زدن و آموزش به جایی نمیرسید. و در ثانی چرا در آنجا و یا شهر خودتون شما میتوانید به شرطی که خودتون و زن را یک انسان آزاد و توانا بدانید نه ضعیفه!!!!

    در یک شهر دیگر و بزرگتر که کسی شما را نشناسد زندگی جدید و مستقلی را شروع کنید.

    موفق باشید
    خب بخاظر مشکلاتم چندترم مشروط شدم. 3 سال مونده از درسم.چ جور کار بیارم.باید این مدت ک اینجام برم یه کاری یاد بگیرم ک درآمدزا باشه.
    مرسی دوستم

  20. کاربران زیر از saeideh71 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7390
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 18 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    مشاور فقط یه عامل کمکیه نمیشه تقصیرو گردن کسی انداخت دوست عزیز.همچی ب فکرو نگرش ما از زندگی بستگی داره تاما خودمون ندونیم از زندگی چه توقعی داریم هیچی درست نمیشه(دایان)

  22. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7390
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 18 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    طلاق بد نیست ولی همیشه هم اولین راه برای رسیدن به ارامش نیست همیشه بهتر اخرین راه باشه نه مقدم ب بقیه راه ها طلاق هم شرایط خودشو داره ک درمورد سعیده خانوم کمی پیچیده شده(دایان)

  23. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Daian نمایش پست ها
    کلاس و اموزش خوبه اما تضمینی برای تسکین دردها نیست
    مشاوره قبل ازدواج اصلافایده نداره شما باید ب تنهایی بری مشاوره و مشکلتو همونجوری ک هست بازگو کنی تا بتونی زندگیتو بهتر کنی اما این نکته یادتون نره تا ما طرز فکرمونو نصبت به هم و زندگی تغییر ندیم هیچ چیز درست نمیشه.(درضمن این فقط شما نیستی ک دچار اشتباه شدی یا میشی همه اشتباه میکنن و شما تنها کسی نیستی ک عشقتو از دست دادای برایی مثال خود من بعد 4 سال دارم عشقمو بخاطر انتخاب خانوادش از دست میدم و 25مهر 1393 هم عقدشه چاره ای جز ارزوی خوشبختی واسش ندارم پس شمام امیدوار باش خدا همیشه کنار بندهاشه(دایان)
    واقعا ناراحت شدم خوشبحالت که میتونی کنار بیای. من عشقم ازدواج کنه دیوونه میشم.چشم حتما میرم

  24. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Daian نمایش پست ها
    طلاق بد نیست ولی همیشه هم اولین راه برای رسیدن به ارامش نیست همیشه بهتر اخرین راه باشه نه مقدم ب بقیه راه ها طلاق هم شرایط خودشو داره ک درمورد سعیده خانوم کمی پیچیده شده(دایان)
    منم واسه همین تا الان تحمل کردم . چون مبخاستم جنگیده باشم اگه نشد بعد طلاق ولی با اوصاف خانوادم زجر بکشم بهتره تا اونا عداب بکشن.باید فکر کنم

  25. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعيد نمایش پست ها
    عزيزان نظر مشاوران هم محترم هست وليكن كي گفته طلاق بده؟اگر مشاوره ايشون خوب بود كه روزگارشون اين نبود هيچگاه براي جبران كردن اشتباهمون دير نيست ماديات زندگي نمي آورد.
    واقعا موافقم مادیات زندگی نمیاره ولی ذهن خانوادم اینه ک من الان خوشبختک چون تامینم.
    بخدا من سختمه که حتی بابت وظایفش سرم میذاره و بهم میگه اصلا مناسب نیستی.در صورتی که من هم چهرم زیبا ه هم آگاهم به همه مسایل زندگی .

    طلاق بد نیست ولی اگه طلاق بگیرم و مامانم چیزیش بشه چی ؟

  26. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7390
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 18 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    مرسی از همدردیت دوست عزیز. چاره ای جز ساختن و کنار اومن ندارم چون چون حلال تمتم مشکلات خداست چیزی ک قسمت مانباشه نمیشه بزور از خواست به امید خوشبختی همه کسایی ک عشقشون واقعیه(دایان)

  27. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Daian نمایش پست ها
    مرسی از همدردیت دوست عزیز. چاره ای جز ساختن و کنار اومن ندارم چون چون حلال تمتم مشکلات خداست چیزی ک قسمت مانباشه نمیشه بزور از خواست به امید خوشبختی همه کسایی ک عشقشون واقعیه(دایان)
    آمین

  28. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7390
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 18 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    شما با طلاق گرفتن ب خانوادت لطمه نمیزنی ب اینده فکر کن همیشه طلاق بهترین راه نیست اگر خانوادت دقیقا بدونن حستو باطلاقت مشکلی نداره چه بسا بعد از طلاق موقعیتهای بهتری واست پیش بیاد فقط بخدا توکل کن(دایان)

  29. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3761
    نوشته ها
    312
    تشکـر
    197
    تشکر شده 180 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    سلام عزیزم.من یه راهکار دارم...یه بار که زدت برو یواشکی پزشکی قانونی و برگه بگیر هم به درد دادگاه میخوره بعدا هم اینکه میتونی به خانوادت نشون بدی تا آگاه بشن.تو به خیال خودت هیچی نمیگی تا اونا ناراحت نشن کار درست را میکنی ولی کارت اشتباس چون فکر کرده تو عذر میخوام بی صاحبی تا هر غلطی میخواد بکنه.خب به خانوادت جدی بگو اولش میان دعواش میکنن تا مدتی میشینه سر جاش میفهمه تو هم خانواده داری حامی داره اگه هم تکرار کرد اینجوری با قضیه طلاقت کنار میان خانوادت. عهد قجر نیست که دست بزن و زبون فحاش مرد را نشستی تحمل میکنی و دم نمیزنی.به خانوادت آروم آروم بگو تا باهاش برخورد کنن.
    راهکار بعدی اینه که استقلال فردی نداری منظورم صرفا استقلال مالی نیست...اصولا خانومایی هم که استقلال ندارن اینجور تابع ظلم شوهر هستن . عمرشونا با یه عالمه آه و اشک و حسرت میگذرونند.به خودت استقلال بده درستو جدی بگیر بخون و زود تمومش کن یه هنرو یاد بگیر که در آمدزا باشه در کنارش کارای مربوط به رشتتو کن ازش نترس وقتی حق با توئه رو به روش بایست اهانتهای خانوادشو در کمال ادب پاسخگو باش و در روابط باهاشون مغرور باش.رک بهت بگم تو سری خور نباش.بیرونت کردند؟؟؟غلط کردند برو خونه بابات تا به پات نیفتادن بر نگرد.
    و یه راهکار خنده دار ولی جدی.به بهونه کلاس ورزش برای تناسب اندام برو یه کلاس رزمی تا اومد دست روت بلند کنه نترسی جلوش واسی.قوی باش دختر....خودتو کشف کن.آزاده باش

  30. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5681
    نوشته ها
    39
    تشکـر
    0
    تشکر شده 43 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    سلام عزیزم
    متاسفم از مطالبی که نوشتی و من بیشتر نگران خودتم . ادم ها با هر شرایطی میتونن کنار بیان ولی به چه قیمتی همه میگن ساز و لی خودت چی ......
    ی کم هم به فکر خودت باش . سعی کن استقلال مالی پیدا کنی و بتونی روی پای خودت بیاستی .
    موفق باشی عزیزم. بازهم متاسفم.

  31. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7430
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    سلام

  32. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    یکی از دوستانم بادختری عقد کردتوهمین دوران عقد وعشقبازی ها فهمید همسرش دختر نیست.. علنی به رو دختر نیاورد ولی از اون موقع به بعد رفتارش با دختره عوض شد اون رو محدود کرد روزها سر کار نمیرفت ودختر رو تعقیب میکرد موبا یلش رو چک میکرد باکوچکترین مخالفی از طرف دختر سرش داد میزد وکتکش میزد دختره به خانواده ودیگران میگفت شوهرم دل سیاهه وخلاصه دختر تقاضای طلاق کرد اما دوستم طلاق نمیداد قهر واشتی میکرد وبا هم خوب میشدن...خلاصه دوستم عروسی رو برخلاف خواست خانواده خودش گرفت شب عروسی به دوستم گفتم فلانی تو که همه جا خانواده همسرت وخود همسرت ابروتو بردن ومیگن دل سیاهی وازاین حرفا ودردوران عقد دعوا وبگومگو وطلاق کشی داشتین رو چه حسابی عروسی گرفتی برام گفت همسرم دختر نبود و...من هاج وواج مونده بودم بهش گفتم فلانی طلا ق میدادی وخلاص... یک کلمه ای رو با لحنی پراز نفرت گفت این بود انتقام گفت خونه رو براش میکنم شکنجه گاه روز گار خود وخانواده اش رو که سرم کلاه گذاشتن سیاه میکنم...سه روز بعد از عروسی هرچی شکستنی تو جهاز دختر بود رو شکست ...دختره باز تقاضا طلاق داد ورفت دادگاه وقاضی رای به تمکین زن داد دوباره روز از نو روزی از نو...تازگی ها شنیدم دختر باردار هست کمتر ازارش میده...وقتی کسی کسی رو اینجور ازار میده شاید پای انتقام درمیونه...دیواربی اعتمادی ریخته شده وباید دوباره اعتماد سازی کرد وکم کم دیوار رو درست کرد...غیرممکن در این دنیا وجود نداره...

  33. 2 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6948
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 17 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    عزیزم واقعا نارحت شدم ... به نظر من با خوانوادت بشین صحبت کن همه چیز رو براشون تعریف کن و سریع جدا شو خیلی سخت این مراحل ولی تموم می شه عزیزم و راحت می شی ....

  35. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3761
    نوشته ها
    312
    تشکـر
    197
    تشکر شده 180 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ابوغفار نمایش پست ها
    یکی از دوستانم بادختری عقد کردتوهمین دوران عقد وعشقبازی ها فهمید همسرش دختر نیست.. علنی به رو دختر نیاورد ولی از اون موقع به بعد رفتارش با دختره عوض شد اون رو محدود کرد روزها سر کار نمیرفت ودختر رو تعقیب میکرد موبا یلش رو چک میکرد باکوچکترین مخالفی از طرف دختر سرش داد میزد وکتکش میزد دختره به خانواده ودیگران میگفت شوهرم دل سیاهه وخلاصه دختر تقاضای طلاق کرد اما دوستم طلاق نمیداد قهر واشتی میکرد وبا هم خوب میشدن...خلاصه دوستم عروسی رو برخلاف خواست خانواده خودش گرفت شب عروسی به دوستم گفتم فلانی تو که همه جا خانواده همسرت وخود همسرت ابروتو بردن ومیگن دل سیاهی وازاین حرفا ودردوران عقد دعوا وبگومگو وطلاق کشی داشتین رو چه حسابی عروسی گرفتی برام گفت همسرم دختر نبود و...من هاج وواج مونده بودم بهش گفتم فلانی طلا ق میدادی وخلاص... یک کلمه ای رو با لحنی پراز نفرت گفت این بود انتقام گفت خونه رو براش میکنم شکنجه گاه روز گار خود وخانواده اش رو که سرم کلاه گذاشتن سیاه میکنم...سه روز بعد از عروسی هرچی شکستنی تو جهاز دختر بود رو شکست ...دختره باز تقاضا طلاق داد ورفت دادگاه وقاضی رای به تمکین زن داد دوباره روز از نو روزی از نو...تازگی ها شنیدم دختر باردار هست کمتر ازارش میده...وقتی کسی کسی رو اینجور ازار میده شاید پای انتقام درمیونه...دیواربی اعتمادی ریخته شده وباید دوباره اعتماد سازی کرد وکم کم دیوار رو درست کرد...غیرممکن در این دنیا وجود نداره...
    این دوستتون چقدر کینه ای بودن!!!گمونم یکم مشکل روحی هم داشتن

  36. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6252
    نوشته ها
    287
    تشکـر
    216
    تشکر شده 191 بار در 126 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    لجنزار و باتلاق؟؟؟؟ به نظرم این حرف اصلا درست نیست. من اسمش رو میذارم سختی یا مشکلات... واقعا بده که آدمای تحصیل کرده تو مشکلات همدیگه، از چنین کلمات و صفاتی واسه زندگی استفاده کنن. دوست عزیزم سعیده جان! اگه الان جدا بشی بهتره تا اینکه فردا خدای ناکرده یه بچه رو هم اذیت کنی. هیچ مردی حق کتک نداره. درسته که اشتباه زیاد داشتی ولی بازم مستحق کتک خوردن و فحش شنیدن نیستی. برات از ته قلبم آرزوی خوشبختی دارم...
    ویرایش توسط sepideh.t : 10-13-2014 در ساعت 01:19 PM

  37. کاربران زیر از sepideh.t بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7081
    نوشته ها
    49
    تشکـر
    19
    تشکر شده 38 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    بنده هم يكي رو مشناسم كپي شما تمام شكنجه هارو به خاطر موقعيت مالي همسرش و همچنين احساس وفاداري به ايشان يك عمر صبر و تحمل كرد حالا پير شده و داره رختاي نجس ايشون رو ميشوره يعني زندگيش بر باد فنا.... .آخرشم هيچي ديگه ورثه مياد و داستان تموم ميشه عاقل باش دختر خوب با احساسات تصميم نگير برو خودت رو از دستش خلاص كن. از اون ديوونه ي معلول روحيه عقده اي شرمنده عصباني شدم شمارو جاي خواهرم ديدم يه لحظه.

  39. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7108
    نوشته ها
    80
    تشکـر
    21
    تشکر شده 111 بار در 46 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    سلام دوست عزیز
    درسته طلاق تلخ ترین حلال خداست ولی یادت نره که بعضی اوقات ما مجبوریم برای درمان بعضی از بیماری ها تلخترین داروهارو بخوریم

  40. کاربران زیر از marjan11 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    دوستای گلم خیلی ممنون از پاسخگویی و دلداریتون . خیلی با دقت خوندمشون.
    این روزا که نیومده بودم درگیر مشکلات بودم واینچند روز تو اوج دعواهامون شدم.تا اونجا که رسما خانوادمو در جریان گذاشتم و وقتی همسرم حاضر نشد با خانوادم بحرفه .خانوادم گفتن سریعا پدرشوهرت بذارت اتوبوس بیای.دقیقا دم اتوبوس خواهر و شوهر خواهرش بزور بردنم خونشون منم همه حرفامو زدم مشکلاتمو گفتم.از طرفی خانوادمم یه برخورد تلفنی حسابی باهاشون کردن و خودم دیگه اجازه ندادم بیان دنبالم گفتم باز بهش فرصت بدم.البته بعد صحبت با خواهرش و شوهرخواهرش بطور سوری قانع شدم برگردم به خونم درضورتی که برگشتم که دیگه آخرین فرصتو بهش بدم و اگه تکرار کرد دیگه بی خبر برم. اینو به همشون گفتم.البته بعید میدونم آدم بشه ! بهرحال پیش خودم تا عید بیشتر بهش مهلت نمیدم.

  42. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    خب از بدبختی ها جامعه های سنتی مثل ایران همینه که افراد بخاطر حرف مردم زندگی و عمرشونو بیهوده تلف میکنن

    خب کسی قصد نصیحت کردن نداره ولی سریع عمل نکردن شما باعث شده در این مشکلات باقی بمونید

    خب تنها توصیه ای که الان میشه به شما کرد البته با توجه به گفته های شما اینه که از بچه دار شدن پرهیز کنید

    در مورد مشکلتون قاطع باشید و درست تصمیم بگیرید و سریع عمل کنید ...

    شما تا بچه ندارید میتونید کاری برای زندگیتون انجام بدید ... در ضمن اون با سیگار کشیدن شمارو به راهی داره میکشونه که فرار از اون

    شاید دیگه غیرممکن باشه .. پس برای اولین گام این سیگارو ترک کنید... و با خانواده در مورد مشکلتون حتما" حرف بزنید

    در این مورد میتونید با مشاوری متعهد حضورا" مشورت کنید ... و میتونید با شماره های این سایت هم مشاوره تلفنی انجام بدید

    ولی الان وقتش رسیده که بدونید کجای این زندگی قرار گرفتید و باید چیکار کنید ...

    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  43. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    خب از بدبختی ها جامعه های سنتی مثل ایران همینه که افراد بخاطر حرف مردم زندگی و عمرشونو بیهوده تلف میکنن

    خب کسی قصد نصیحت کردن نداره ولی سریع عمل نکردن شما باعث شده در این مشکلات باقی بمونید

    خب تنها توصیه ای که الان میشه به شما کرد البته با توجه به گفته های شما اینه که از بچه دار شدن پرهیز کنید

    در مورد مشکلتون قاطع باشید و درست تصمیم بگیرید و سریع عمل کنید ...

    شما تا بچه ندارید میتونید کاری برای زندگیتون انجام بدید ... در ضمن اون با سیگار کشیدن شمارو به راهی داره میکشونه که فرار از اون

    شاید دیگه غیرممکن باشه .. پس برای اولین گام این سیگارو ترک کنید... و با خانواده در مورد مشکلتون حتما" حرف بزنید

    در این مورد میتونید با مشاوری متعهد حضورا" مشورت کنید ... و میتونید با شماره های این سایت هم مشاوره تلفنی انجام بدید

    ولی الان وقتش رسیده که بدونید کجای این زندگی قرار گرفتید و باید چیکار کنید ...

    MAMNUNAM k pasokh dadid . vali bozorgtarin moshkele alanam ine k aya in tasmimi k gereftam k modati dg mohlat bedam doroste ya na . ba khodam ye jur dargiri daram . ta miam sare khunam pashimun misham k chera naraftam o tamum konam , az tarafi vaghti mikham eram delam baraye hamsaram misuze, har hal chon ruzaye khubi ham dashtam tu zendegim nemitunam a ghateiat del bekanam azash.alate inam begam k dg ehesh hese dust dashtan nadaram va faghat payande zendeiam alaki . shayad chon un eshghe avalam hamchenan tu ghalame dg nemitunam kasi dg ro dust dashte asham vali bar ha khastam hamsaramo dust dashte basham vali nashode kheyili aziatam karde dg shodam maye ghose khordan atrafian vali alan k motmaenam bardar nistam hatman nemizaram bardar sham......bazam migam be shakhse dg omidi b zendegim nadaram moshaveraye telfoni chejurie? az kodum ghesmate site peyda konam shomarasho?

  44. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7495
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    6
    تشکر شده 11 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    خب شما که دوستش نداشتی اصن چرا باش ازدواج کردی؟ حالا تو این مدت یه ذره هم بهش علاقه پیدا نکردی؟ آخه مگه میشه! مگه شما یا میل خودت ازدواج نکردی؟ آیا اجباری بوده؟ حالا همه اینا به کنار اگر از عشق قبلیتون خاطره خوش تو ذهنتون مونده بدونید که هنوز دارید با همون خاطرات زندگی میکنی و بهتره همه چی رو راجبش فراموش کنی چون اون هم فراموشت کرده و اگر جواب است رو نمیده شاید به فکر زندگی جدیدشه شما هم زندگی خودت و اون رو خراب نکن و بهتره به زندگی الانت برسی اینقد خودت را درگیر عشق قبل نکن اون تموم شده حالا مهمه این هم بدونید هر انچه بیشتر محبت کنید بیشتر محبت میبینید مانند فیزیکی که میگه هر عملی عکس العملی داره هم جهت و هم انرژی اش
    راجب اینکه کتکت میزنه من حدس میزنم عشقت رو به رخش میکشی و عصبیش میکنی سعی کن عصبیش نکنی تا کتکت نزنه البته این یه حدس بود
    موفق باشید
    ویرایش توسط del : 10-14-2014 در ساعت 02:02 PM

  45. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7108
    نوشته ها
    80
    تشکـر
    21
    تشکر شده 111 بار در 46 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    عزیزم اینکه بهش فرصت دوباره دادی خیلی خوبه ولی فقط رو حرفی که زدی واستا
    تو گفتی اگه دوباره شروع کنه ترکش میکنم و خواهشا واقعا اینکارو بکن یا لااقل تا پای طلاق و دادگاه بکشونش که بفهمه یه من ماست چقدر کره داره
    اگه رفتار اون اقا تکرار بشه و تو بخوای شل بگیری و بگی باشه یه فرصت دیگه بهش میدم اونوقت اونم سوء استفاده میکنه باخودش میگه نهایتش میخواد دوروز قهر کنه خودش برمیگرده
    شما از اول با پنهان کاری و ترس از ابروی خانواده ترس از طلاق راه رو برای ازار بیشتر اون اقا نسبت به خودت باز کردی با خودش میگه من هربلایی سرش بیارم اون طاقت میاره
    ولی دیگه بسه برای خودت ارزش قائل باش خیلی کار خوبی کردی به خانوادت گفتی بزار حالیش بشه تو بزرگتر داری حامی گر داری
    فقط شرطت یادت نره رو شرطت پافشاری کن

  46. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط del نمایش پست ها
    خب شما که دوستش نداشتی اصن چرا باش ازدواج کردی؟ حالا تو این مدت یه ذره هم بهش علاقه پیدا نکردی؟ آخه مگه میشه! مگه شما یا میل خودت ازدواج نکردی؟ آیا اجباری بوده؟ حالا همه اینا به کنار اگر از عشق قبلیتون خاطره خوش تو ذهنتون مونده بدونید که هنوز دارید با همون خاطرات زندگی میکنی و بهتره همه چی رو راجبش فراموش کنی چون اون هم فراموشت کرده و اگر جواب است رو نمیده شاید به فکر زندگی جدیدشه شما هم زندگی خودت و اون رو خراب نکن و بهتره به زندگی الانت برسی اینقد خودت را درگیر عشق قبل نکن اون تموم شده حالا مهمه این هم بدونید هر انچه بیشتر محبت کنید بیشتر محبت میبینید مانند فیزیکی که میگه هر عملی عکس العملی داره هم جهت و هم انرژی اش
    راجب اینکه کتکت میزنه من حدس میزنم عشقت رو به رخش میکشی و عصبیش میکنی سعی کن عصبیش نکنی تا کتکت نزنه البته این یه حدس بود
    موفق باشید
    خب از سر لجبازی زنش شدم . لجبازی باخودم. ببین دوست من وقتی عشق یه نفر تو قلبته نمیتونی عاشق کسی دیگه بشی. من تا آخر عمرم عاشق عشق اولم می مونم. ولی اونقدر انسانیت دارم که وقتی همسر کسی غیرعشقمم باز هم وظایفمو انحام بدم .راجع به عشقم با همسرم نمیحرفم و می دونم اگه بگم باعث تحریکش میشه. .

    گفتن این حرف درست نیست ولی نمی دونم چرا نمی تونم خودمو کنار کسی جز عشقم تصور کنم . حس میکنم اگه زودتر برمیگشتم ممکن بود منو بپذیره
    امضای ایشان
    این جوانی به کاهی نمی ارزد
    جوانی خرج ره کردم ببینم زندگانی را ...


  47. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط marjan11 نمایش پست ها
    عزیزم اینکه بهش فرصت دوباره دادی خیلی خوبه ولی فقط رو حرفی که زدی واستا
    تو گفتی اگه دوباره شروع کنه ترکش میکنم و خواهشا واقعا اینکارو بکن یا لااقل تا پای طلاق و دادگاه بکشونش که بفهمه یه من ماست چقدر کره داره
    اگه رفتار اون اقا تکرار بشه و تو بخوای شل بگیری و بگی باشه یه فرصت دیگه بهش میدم اونوقت اونم سوء استفاده میکنه باخودش میگه نهایتش میخواد دوروز قهر کنه خودش برمیگرده
    شما از اول با پنهان کاری و ترس از ابروی خانواده ترس از طلاق راه رو برای ازار بیشتر اون اقا نسبت به خودت باز کردی با خودش میگه من هربلایی سرش بیارم اون طاقت میاره
    ولی دیگه بسه برای خودت ارزش قائل باش خیلی کار خوبی کردی به خانوادت گفتی بزار حالیش بشه تو بزرگتر داری حامی گر داری
    فقط شرطت یادت نره رو شرطت پافشاری کن
    راستش یه جوری حالتی ام ک دنبال بهونه ام که برم . اصلا راضی نیستم ک فرصت دادم ولی باید فرصت میدادم تا به همه ثابت بشه که تو رابطم با همسرم من مقصر نیستم.چشم حرفاتو گوش میدم عزیزم
    امضای ایشان
    این جوانی به کاهی نمی ارزد
    جوانی خرج ره کردم ببینم زندگانی را ...


  48. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7584
    نوشته ها
    32
    تشکـر
    21
    تشکر شده 23 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    چرا باید هر چیزی رو تحمل کنی و طلاق نگیری ؟
    میدونی با این همه استرس و اضطراب و غصه ، حتی سلامت جسمی و روحی رو از دست میدی و خدای نکرده دردی به دردای دیگه ات هم اضافه میشه ؟
    مگه ما از زندگی جز آرامش و عشق چی میخوایم ؟
    که در زندگی تو عزیزم ، هیچ کدومش وجود نداره .
    خیلی مراقب باش بچه دار نشی و از اون زندگی بیا بیرون .
    اول از همه به خودت فکر کن بعد به مسایل دیگر .

  49. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط asman نمایش پست ها
    چرا باید هر چیزی رو تحمل کنی و طلاق نگیری ؟
    میدونی با این همه استرس و اضطراب و غصه ، حتی سلامت جسمی و روحی رو از دست میدی و خدای نکرده دردی به دردای دیگه ات هم اضافه میشه ؟
    مگه ما از زندگی جز آرامش و عشق چی میخوایم ؟
    که در زندگی تو عزیزم ، هیچ کدومش وجود نداره .
    خیلی مراقب باش بچه دار نشی و از اون زندگی بیا بیرون .
    اول از همه به خودت فکر کن بعد به مسایل دیگر .
    duste azizam mamnun . vala chi begam,hamin alanam dg kheyli dard haye ruhio jesmi daram . vali daram baraye akharin bar tahamolesh mikonam,harchand k harruz ru asabame.
    امضای ایشان
    این جوانی به کاهی نمی ارزد
    جوانی خرج ره کردم ببینم زندگانی را ...


  50. کاربران زیر از saeideh71 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7408
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    ey khoda man kheyli sost shodam chandta adame bozorg bam mashverat kARDAN MIGAM TALAGH NAGIR.GIJAM.AZ TARAFI AKHALE HAME BAHAM BEHTAR SHODE . NEMIDUNAM IN RAFTAREDHUN DOREI E YA NA !
    امضای ایشان
    این جوانی به کاهی نمی ارزد
    جوانی خرج ره کردم ببینم زندگانی را ...


  52. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8629
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه کم اوردم . کتک خوردن ، سیگار کشیدن و قرص اعصاب خوردن شده زندگیم

    سلام عزیزم زندگیت خیلی سخته و مشکل داره کاملا درکت میکنم ولی از طلاق نترس گاهی ادم باید به جای بد و بدتر بد رو انتخاب کنه با این شرایط شما اگه بیست سال اینده رو بخوای پیش بینی کنی چی میبینی ؟ بی احترامی و توهین و کتک شوهرت جلوی فرزندت و این خیلی بدتره مطمئن باش موندن در زندگی که ادم احساس امنیت جانی و ارامش روحی نباشه هیچ فایده ای نداره تاره می تونی از یه ادم بی طرف بخوای با خانوادت صحبت کنند تا با موضوع طلاقت کنار بیان البته زمان میبره یه چیز رو یادت باشه گاهی ادم شرایط بد رو تحمل میکنه به انگیزه تموم شدنش ولی میشه جواب منو بدی شما به چه انگیزه ای این شرایط مذخرف رو تحمل میکنی؟ در ضمن حتما پیش مشاور برو چون اعتماد به نفست خیلی کمه و افسردگی شدید داری گلم خواهرم به فکر خودت باش تو رو خدا به فکر خودت باش فقط خودت

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد