نوشته اصلی توسط
n.r
سلام. در تیر 92 با همسرم عقد کردیم و در اسفند 92 هم رفتیم سر زندگیمون .من 27 سالم و همسرم30 سال. هر دومعماریم . من فوق لیساسم و او لیسانس بسیار همدیگه را دوست داشتیم البته مشکلاتی بود مثل اینکه قرار بود به جای عروسی بریم سفر که پدر شوهرم زد زیرش. در تیر 93 به تهران اسباب کشی کردیم(تک پسره). برای تحویل دو روزه کارها به اصفهان برگشتیم که متوجه شدم همسرم با یکی از دوست دخترهای سابقش در ارتباطه ( در حد ************ تلفنی) حتی این خانم به شوهرم گفته بود زنت را طلاق بده و من پای همه چیزت هستم. خلاصه کار کشید به دادگاه مجرمیت صادر شد. فهمیدم که شوهرم پیشنهادی از این دست به خانم های دیگری هم داده است و درواقع به نوعی بیمار است. بعد از خواهش های او و گریه هایش از او خواستم که حق طلاق و مسکن را به من بدهد تا برای زندگیم اصمینان داشته باشم و در دادگاه هم تعهد بدهد و برای درمان بیماری به روانپزشک مراجعه کند تا رضایت داده و به زندگی برگردیم. اما علارغم قولی که داد به هیچ یک عمل نکرد و منجر به صدور قرار مجرمیت شد. چطور به او بفهمانم که این حقوق را صرفا برای اطمینان می خواهم و نمی خواهم از آن ها تا زمانی که کاری علیه مصالح خانوادگی نکرده استفاده کنم چون می ترسد طلاق بگیرم. اگر این حقوق را ندهد مجبورم با همین قرار مجرمیت طلاق بگیرم آن وقت با قلب شکسته و عشقی که هنوز هست چه طور کنار بیایم؟ شوهرم هنوز هم عنوان می کند که دوستم دارد و از اشتباه خود پشیمان است.