از جمله لطايف و ظرايف طبيعتي که زيست‌گاه جان و تن ماست و از اين روي، نه تنها جسم که روان ما را نيز جلا مي‌بخشد و طلا مي‌کند بازي باد و باران در ايام بهار و پاييز است. اين بازي که گاه يار سومين‌اش آفتاب عالم‌تاب نيز به دوگانه باد و باران اضافه مي‌شود آنچنان دلرباست که نوع بشر را در اين که در صبحگاه دل انگيز بهار است يا عصر پرآشوب پاييز، به اشتباه مي‌اندازد. دلربايي اين بازي فريبنده، زماني به هراس بدل مي‌شود که غوغاي حريفان – باد و باران و خورشيد – و در هم آميختگي شان، بازي را به طوفان بکشاند. بهار سالي که در آنيم در طوفان به پايان مي‌رسد. روزهاي بهاري پايتخت کمتر سالي بوده است که در واپسين ساعات خود – اگرچه گرم – طوفاني باشد. آب و باد و مه و خورشيد به ندرت در گرماي آخرين روزهاي شهر، فلک را به آشوب کشيده‌اند و جماعتي عظيم را غافل‌گير کرده‌اند.

حال و هواي کسب و کار و به دنبال آن بازار سرمايه نيز در اين روزها از طوفاني که از يک سو نسب به بهار مي‌برد و از سوي ديگر رنگ پاييز به خود گرفته است متفاوت نيست. ژرفاي ابهام در فضاي مه آلود سرمايه‌گذاري به گونه‌اي است که هيچ تحليل گري، ولو بر مبناي رفتار تکنيکال، قدرت پيش بيني قاطع حد يقف کاهش روزافزون شاخص بورس را ندارد. شاخص اکنون در بازه‌اي کمتر از يک سال بيش از 12 هزار واحد کاهش يافته است – يعني جلوه‌اي از خزان- و اين در حالي است که در فصل برگزاري مجامع ساليانه شرکت‌هاي مهم و قابل توجه بورسي نه تنها خبرهاي ناگوار و نااميدکننده چنداني از مجامع به گوش نمي‌رسد بلکه با تقسيم سودهاي مقبول و تشريح برنامه‌هاي آتي اميدبخش از سوي مديران فضايي آکنده از جذابيت سهام آنها براي سرمايه‌گذاران خلق مي‌شود – و اين يعني بوي جانبخش بهار - و از اين رو پرسش اصلي سرمايه‌گذاران و سهامداران در اين روزها اين است که آيا دل به بهار بسپارند و در هواي رونق و برون رفت از گردنه‌اي که اقتصاد بزرگ کشور در آن قرار دارد بر سرمايه‌گذاري‌ها بيفزايند و يا از بيم خزان و براي پرهيز از خطر بر مديريت ريسک تمرکز کنند؟ اولي بازار را بزرگتر مي‌کند و دومي به خروج از آن و يا در بهترين حالت انفعال و عدم تحرک منجر مي‌شود.

شايد پرسش اصلي به گونه‌اي ديگر و صريح‌تر طرح شود و آن اين‌که:

طوفان کي فرو مي‌نشيند؟
کساني که سال‌هاي زيادي را در بازار اوراق بهادار سپري کرده و سرد و گرم چهارفصل آن را چشيده‌اند اغلب نه به مويزي گرمي مي‌کنند و نه به غوره‌اي سردي. با تدبير بر اوضاع بازار و اقتصاد مي‌نگرند، تحليل مي‌کنند و با تامل و آرامش بهترين تصميم‌ها را مي‌گيرند. گاه تصميم آنان غيرعادي جلوه مي‌کند و حتي به نظر مي‌آيد که در جهت خلاف جريان رودخانه شنا مي‌کنند چرا که مي‌دانند تنها قانون ثابت جهان اين است که همه چيز در حال تغيير است و لذا درستي عهد از جهان سست نهاد نمي‌جويند و کم خود مي‌گيرند و راه خود مي‌روند. ممکن است پرسيده شود که اين رفتار چقدر منطقي است؟ بدبينان به گونه‌اي ديگر نقد مي‌کنند که آيا زماني که شاخص بورس در هر روز روندي کاهشي دارد و ارزش سرمايه‌ها در بازار کاهش مستمر دارد، دل به بازار سپردن و ماندن و حتي گسترش سرمايه دادن به دست طوفان دادن خرمن نيست؟

پاسخ به چنين دغدغه‌هايي با مراجعه به تاريخ پرفراز و نشيب و سرگذشت پرماجراي موجود لطيفي به نام سرمايه آسان مي‌شود. مگر عوامل اثرگذار بر رشد سرمايه – چه در ادبيات اقتصاد و متون نظري سرمايه‌گذاري و چه در تاريخ نوشته‌اي که حاصل تجربه ساليان سرمايه‌گذاران، کارآفرينان و مديران بنگاه‌هاي بزرگ جهان است – چيستند که براي سرمايه‌گذاران ناشناخته مانده‌اند. گمان بر اين است که هيچ عامل ناشناخته‌اي وجود ندارد، آنچه وجود دارد فراموشي اين عوامل است و از اين روي کافي است فهرستي از اين عوامل خرد و کلان و متغيرهاي اثرگذار تهيه شود تا با تحليل آن‌ها اميد و خوش بيني کثيري از کنشگران بازار ريشه يابي شود و منطق آن درک شود.

عزم جدي سياست‌گذاران دولت براي ساماندهي اقتصادي و بازگشت رونق به توليد و از همه مهم‌تر بهبود فضاي کسب و کار، رونق اقتصاد جهاني و پيش بيني رشد آن، نبود شواهدي مبني بر احتمال شکست گفتگوهاي هسته‌اي کشور با قدرت‌هاي بزرگ، اقبال شرکت‌هاي بزرگ بين‌المللي براي حضور در بازار بزرگ ايران، ترکيب جوان جمعيتي و دانش‌آموختگان آماده براي ورود به بازار کار همان نيمه پر ليواني است که هر روز پرتر مي‌شود، هرچند طرفه حکايتي است جريان شاخص بورس که يا اين نيمه پر را نمي‌بيند يا به گونه‌اي ديگر تحليل مي‌کند. آن چه در اين ميان مهم است اين پرسش اساسي است که براي تحقق شعار ثروتافريني پايدار براي نسل‌ها چه برنامه‌اي داريم و چه مي‌کنيم؟

ناگفته پيداست که گذشته، حال و آينده با پاسخ سنجيده به اين سؤال و رفتار منطقي مبتني بر آن مورد تحليل قرار مي‌گيرد و ساخته مي‌شود. عملکرد سرمايه‌گذاري در سال مالي منتهي به پايان خرداد سال نود و سه عملکردي با دستاوردهاي فراوان بوده است که مهمترين آن‌ها در وهله نخست فراتر رفتن از سود پيش‌بيني شده است و در وهله دوم بنا نهادن سرمايه‌گذاري‌هايي براي ساختن آينده گروه. به فضل الهي عمده شرکت‌هاي گروه – اعم از بورسي و غير بورسي – در مجامع خود خوش درخشيدند، از سوي ديگر آن‌چه براي کسب سود از محل خريد و فروش سهام پيش‌بيني شده بود، تحقق کامل يافت و در کنار آن‌ها، اقدام‌هاي شرکت براي گسترش سرمايه‌گذاري‌ها، اعم از برنامه‌ريزي براي افزايش بازدهي سرمايه‌گذاري‌هاي موجود از طريق نظام برنامه‌ريزي راهبردي و ارزيابي عملکرد مبتني بر نظام ارزيابي متوازن، توسعه عمليات شرکت‌هاي موجود و افزايش سرمايه آن‌ها و نيز ايجاد هلدينگ صنايع معدني و برنامه ريزي براي هلدينگ انرژي و نفت و گاز و پتروشيمي و در کنار همه، ساماندهي سرمايه‌گذاري در نيروگاه برق و ايجاد انسجام در آن شواهدي است از ساختن آينده گروه که با همياري سهامداران ارجمند در افزايش سرمايه - که مرحله اصلي آن در خصوص استفاده از حق تقدم به پايان رسيد – زمينه مناسبي را براي اوج گرفتن هر چه بيشتر گروه آماده ساخته است. به باور مديران اجرايي گروه، مهم‌ترين و تنها وظيفه آن‌ها ادامه جدي و بي‌وقفه همين راه براي خلق ثروت پايدار و افزايش ارزش سهام شرکت است که درست ترين و منطقي‌ترين روش براي حمايت از سهام و قيمت آن است.

اگر مديران به جاي آن که به قدري دارايي و سود با کيفيت خلق کنند که اثر پايداري بر قيمت سهام بگذارد و به گفته نظريه‌پردازان سرمايه‌گذاري، قيمت سهام دارايي واقعي شرکت را نمايندگي کند به روش‌هاي کاذبي مانند خريد سهام شرکت و جلوگيري از عرضه مقطعي سهام – که فارغ از مستقيم يا غير مستقيم بودن خريد، ماهيت سهام خزانه دارد و در قانون تجارت کشور ممنوع است و البته دليل ممنوعيت آن درست و مبتني بر ماهيت است و نه شکل- متوسل شده و منابع گروه را به جاي توسعه سرمايه‌گذاري به خريد سهام خود اختصاص دهند، شرکت را وارد عرصه پرخطري کرده‌اند که ممکن است در بلندمدت راه به ترکستان ببرد و به عبارت ديگر منافع بلندمدت شرکت و سهامداران اصلي آن را به پاي منافع مقطعي و کوتاه‌مدت تعداد انگشت شماري از سهامداران قرباني خواهد کرد. باور قوي بر اين است که سهامداران، مديران و ساير ذي نفعان يک شرکت تنها زماني از کاهش مداوم قيمت سهام آن شرکت بايد نگران باشند که شاخص قيمت‌ها و قيمت سهام بسياري از شرکت‌هاي بنيادي بورس افزايش يافته و تنها قيمت سهام آن شرکت خاص در حال کاهش باشد که در اين صورت بي‌ترديد اين کاهش به معني واکنش منفي بازار به آن سهام خاص و حرکت از آن سهم به سوي سهمي ديگر است.

از اين روي، مديران گروه اگرچه با دقت تغييرات بازار و رويدادهاي آن از جمله موارد اثرگذار بر قيمت سهام شرکت‌هاي سرمايه‌پذير را رصد مي‌کنند و براي مديريت آن برنامه دارند اما دغدغه و همت اصلي خود را معطوف به تحقق همان شعار هميشگي کرده‌اند که ثروت آفريني پايدار است و بس. با اطمينان از اين که سهامداران هميشگي با آگاهي از آن‌چه در شرکت خلق مي‌شود و صبر و تاملي که بايسته هر سرمايه‌گذاري است – و اصولا شتاب زدگي با سرمايه‌گذاري حرفه‌اي ناسازگار است - پشتيبانان و حاميان اصلي گروه در دستيابي به اهداف چشم‌انداز هفت ساله هستند، مجريان سرمايه‌گذاري آشفتگي هواي طوفاني سرمايه‌گذاري در اين روز‌ها را فرصت‌هايي طلايي براي ساختن آينده‌اي روشن مي‌دانند و با توکل زانوي اشتر مي‌بندند و مي‌دانند که خسران در ماندن و پوسيدن است.

در دين مبين اسلام به سبب غناي اين دين و آموزه‌هاي کلام خداوند و فرمايشات بزرگان آن توجه ويژه‌اي به مقوله اقتصاد شده و کلياتي در باب متد و ساختار و چگونگي اين امر مهم گفته و نوشته شده است. بنا بر اهميت اين موضوع وظيفه ماست که در اين راستا قدمي برداشته و براي تحقق بخشيدن به رويکرد اسلامي تا حد امکان گامي برداريم.

پس از نگاهي به تعريف اقتصاد از منظر دين مبين اسلام به قياس انواع مختلف اقتصاد با رويکرد اسلامي مي‌کوشيم تا در اين مقايسه به نتايج مفيد و قابل توجهي برسيم.

به برنامه‌سازان و کارگرداناني که در پي ساخت برنامه‌اي براي تحليل و بررسي انواع روش‌هاي اقتصادي و همچنين رويکرد اسلامي به اقتصاد هستند پيشنهاد مي‌شود «کتاب انسان اقتصادي از ديدگاه اسلام» را مورد توجه قرار دهند.

اقتصاد اسلامي آن‌گاه تحقق خواهد يافت كه اول، گزاره‌هايي دقيق و با ساختاري متناسب و در روش علمي - تجربي به‌وجود آيد، دوم اين گزاره‌ها استناد منطقي و نظام‌مند به آموزه‌هاي اسلامي داشته باشد و سوم، داراي ويژگي جهان‌شمولي باشد تا اينكه متغيرهاي نوظهور در روابط پيچيده اقتصادي معاصر را زير پوشش قرار دهد. كتاب «نظريه‌پردازي اقتصاد اسلامي» به‌طور تطبيق آموزه‌هاي ديني در زمينه توليد، توزيع و مصرف و اثرپذيري روابط و مناسبات اقتصادي جامعه از اين آموزه‌ها، احتياج به سازوكارهاي علمي و تئوريك دارد كه در قلمرو علم اقتصاد قرار مي‌گيرند؛ از اين رو عنوان تركيب «اقتصاد اسلامي» به معناي حقوق اقتصادي اسلام يا مكتب اقتصادي اسلامي، امري پذيرفته شده مي‌باشد و كمتر با ابهام و ترديد مواجه است.