نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: بهانه های بیجا همسرم

1344
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7619
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    2
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Lightbulb بهانه های بیجا همسرم

    سلام . من 3 سال قبل از ازدواج با همسرم رابطه داشتم . متاسفانه همسرم بداخلاق بود و من احساس کردم شاید بخاطر رابطه ای که با هم داشتیم باشه سریعا تصمیم به ازدواج گرفتم و ازدواج کردیم از روز اول ازدواج در دوران نامزدی به من بدبین بود و تهمت میزد . 6ماه پس از ازدواج مراسم عروسی رو گرفتم و حتی بخاطر سطح مالی پایین همسرم اجازه ندادم جهیزیه بگیره و همشو خودم براش گرفتم . بهترین مراسمی که حتی بیشتر از توانم بود گرفتم .ولی دست از اخلاق بدش و بدبینیش بر نداشت 7ماه گذشت مادر زنم بهم پیشنهاد بچه دار شدن داد تا شاید اخلاقش بهتر بشه . تو دوران حاملگی بدتر شد . منو کتک میزد و با مشغله کاری که داشتم تحملش سخت بود چند بار من هم کتکش زدم که شاید بفهمه من از اون از نظر جسمی قوی تر هستم. دخترم به دنیا اومد . حالا دختر 3ماهم هم کتک میخورد . نمیدونستم چه کنم . همش با صبر و حوصله جوابشو می دادم ولی حرف تو گوشش نمیرفت . باهاش صحبت میکردم ولی تا چندکلمه ازمن میشنید سریعا شروع به دعوا و دادو بیداد میکرد و آبرومو جلو درو همسایه میبرد . پس از کلی ضرر مالی به دلیل آبرو بردن من از سرکار بیکار شدم .دیگه کار گیرم نمیومد . منی که کلی غرور داشتم مجبور به عملگی شدم . احساس میکردم خوشحاله من هم غرورمو میشکستم و یه جورایی از این که خوشحاله از زندگیم راضی بودم . این قضیه گذشت و دوباره بیکارشدم . با اینکه وضع مالی خوبی نداشتم ولی ولی به هر روشی بود حتی اگر قرض میکردم نمیذاشتم کوچکترین سختی رو احساس کنه . هرجوری بود هر چیزی که میخواست رو براش فراهم میکردم. الان دوباره رفتم سر کار . تمام سختی کار رو به جان میخرم فقط با شادی همسرم خوشم . ولی از روز اول شروع به دعوا کردن و دادوبیداد کرده و همش منو میزنه . مدتیه که دخترم عصبی شده و همش گریه میکنه . واقعا دیگه صبرم تموم شده . هرچی به عقب فکر میکنم میبینم من از روزی که با همسرم ازدواج کردم همش پس رفت داشتم . از کارم که بهترین شغل بود بیکار شدم . تقریبا 50 میلیون تومان ضرر مالی دیدم . کلی گوشیمو شکست . از خانوادم رانده شدم . کلی ضرر جسمی به خودم زدم تا آسیبی بهش نزنم . و همه اینها هیچ نتیجه ای نداشت جز روز به روز بدبخت تر شدن . لطفا راهنماییم کنید . بخدا هر روز دعا میکنم روز بعد چشمم باز نشه . آخه این همه زحمت آدم برا عشقش بکشه بعد کلی توحین و تهمت بشنوه . بچشو جلو چشمش بخاطر هیچ چیزی بزنه . نمیدونم چکار کنم .از شما عاجزانه تقاضای راهنمایی دارم . در ضمن مادر همسرم هم با شوهرش همین برخورد رو داشت و الان یک سال میشه که از هم جدا زندگی میکنن و مادر همسرم تقاضای طلاق داده . هر روز پدرخانومم التماس مادرخانوم میکنه که برگرده ولی مادرخانومم نمیخواد

  2. 2 کاربران زیر از rezazdm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : بهانه های بیجا همسرم

    خب دوست عزیز ما طبق گفته های شما نظر خودمونو بیان میکنیم

    شما در راهی پا گذاشتید که پر از نشونه هایی بوده که باید میدونستید چه چیزی در انتظار شماست ...

    دوست عزیز در این مورد باید تصمیمی قاطع بگیرید وگرنه باقی عمرتون همین اوضاع رو خواهید داشت

    و فرزندتون هم به این اخلاق خو میگیره و در آینده همین رفتارو با فرد دیگه ای خواهد داشت ...

    اول از همه با مشاوره ای حضوری مشورت کنید و تا مدتی معین بهش فرصت اصلاح رفتارشو بدید

    چون شما خیلی در این مورد کوتاهی کردید و در واقع مصداق کسایی هستید که به خودشون ظلم میکنن

    بیانتون قوی و محکم باشه و سعی کنید زمام امور زندگی خودتون دست بگیرید ...

    تا آرامش برای خودتون و فرزندتون مهیا باشه ... گاهی انسان مجبور میشه طوری دیگه در زندگی عمل کنه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7584
    نوشته ها
    32
    تشکـر
    21
    تشکر شده 23 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بهانه های بیجا همسرم

    کسی که شما و بچه شو آزار میده ، دو علت داره یا مشکل روانی و شخصیتی داره و یا برای شما وزندگی وفرزندش ارزشی قایل نیست .
    میتونین به مشاور مراجعه کنین تا ایشون بگه مشکل کجاست ولی این زندگی ، شما رو و اون بچه معصوم رو نابود میکنه .
    حداقل به فکر فرزندتون باشین که شما حق ندارین اونو در چنین شرایطی قرار بدین .
    امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیرین .
    ویرایش توسط asman : 10-19-2014 در ساعت 07:23 AM

  6. کاربران زیر از asman بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13253
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    16
    تشکر شده 20 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بهانه های بیجا همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط rezazdm نمایش پست ها
    سلام . من 3 سال قبل از ازدواج با همسرم رابطه داشتم . متاسفانه همسرم بداخلاق بود و من احساس کردم شاید بخاطر رابطه ای که با هم داشتیم باشه سریعا تصمیم به ازدواج گرفتم و ازدواج کردیم از روز اول ازدواج در دوران نامزدی به من بدبین بود و تهمت میزد . 6ماه پس از ازدواج مراسم عروسی رو گرفتم و حتی بخاطر سطح مالی پایین همسرم اجازه ندادم جهیزیه بگیره و همشو خودم براش گرفتم . بهترین مراسمی که حتی بیشتر از توانم بود گرفتم .ولی دست از اخلاق بدش و بدبینیش بر نداشت 7ماه گذشت مادر زنم بهم پیشنهاد بچه دار شدن داد تا شاید اخلاقش بهتر بشه . تو دوران حاملگی بدتر شد . منو کتک میزد و با مشغله کاری که داشتم تحملش سخت بود چند بار من هم کتکش زدم که شاید بفهمه من از اون از نظر جسمی قوی تر هستم. دخترم به دنیا اومد . حالا دختر 3ماهم هم کتک میخورد . نمیدونستم چه کنم . همش با صبر و حوصله جوابشو می دادم ولی حرف تو گوشش نمیرفت . باهاش صحبت میکردم ولی تا چندکلمه ازمن میشنید سریعا شروع به دعوا و دادو بیداد میکرد و آبرومو جلو درو همسایه میبرد . پس از کلی ضرر مالی به دلیل آبرو بردن من از سرکار بیکار شدم .دیگه کار گیرم نمیومد . منی که کلی غرور داشتم مجبور به عملگی شدم . احساس میکردم خوشحاله من هم غرورمو میشکستم و یه جورایی از این که خوشحاله از زندگیم راضی بودم . این قضیه گذشت و دوباره بیکارشدم . با اینکه وضع مالی خوبی نداشتم ولی ولی به هر روشی بود حتی اگر قرض میکردم نمیذاشتم کوچکترین سختی رو احساس کنه . هرجوری بود هر چیزی که میخواست رو براش فراهم میکردم. الان دوباره رفتم سر کار . تمام سختی کار رو به جان میخرم فقط با شادی همسرم خوشم . ولی از روز اول شروع به دعوا کردن و دادوبیداد کرده و همش منو میزنه . مدتیه که دخترم عصبی شده و همش گریه میکنه . واقعا دیگه صبرم تموم شده . هرچی به عقب فکر میکنم میبینم من از روزی که با همسرم ازدواج کردم همش پس رفت داشتم . از کارم که بهترین شغل بود بیکار شدم . تقریبا 50 میلیون تومان ضرر مالی دیدم . کلی گوشیمو شکست . از خانوادم رانده شدم . کلی ضرر جسمی به خودم زدم تا آسیبی بهش نزنم . و همه اینها هیچ نتیجه ای نداشت جز روز به روز بدبخت تر شدن . لطفا راهنماییم کنید . بخدا هر روز دعا میکنم روز بعد چشمم باز نشه . آخه این همه زحمت آدم برا عشقش بکشه بعد کلی توحین و تهمت بشنوه . بچشو جلو چشمش بخاطر هیچ چیزی بزنه . نمیدونم چکار کنم .از شما عاجزانه تقاضای راهنمایی دارم . در ضمن مادر همسرم هم با شوهرش همین برخورد رو داشت و الان یک سال میشه که از هم جدا زندگی میکنن و مادر همسرم تقاضای طلاق داده . هر روز پدرخانومم التماس مادرخانوم میکنه که برگرده ولی مادرخانومم نمیخواد
    من مردو ندیدم که از زنش کتک بخوره غیرت هم خوبه برای مرد .مهربونی و گذشت توزندگی لازمه ولی دیگه این همه از خود گذشتگی اون هم از طرف مرد باور نکردنیه

  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : بهانه های بیجا همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط مهناز2015 نمایش پست ها
    من مردو ندیدم که از زنش کتک بخوره غیرت هم خوبه برای مرد .مهربونی و گذشت توزندگی لازمه ولی دیگه این همه از خود گذشتگی اون هم از طرف مرد باور نکردنیه
    به تاریخ تاپیک توجه کنید مربوط به یکسال گذشته است
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  9. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد