نوشته اصلی توسط
سامان12
سلام خدمت دوستان عزیز من 3 ماه عقد کردم پر تنش ترین دوران زندگی خودمو گذروندم تو این 3 ماه متاسفانه خانم بنده خیلی بچه هستش و کودک درونش به شدت فعاله تو این 3 ماه به شدت تو کارم تضعیف شدم تا جایی که تهدید به اخراج شدم خانومم هر روز میگه باید همدیگه رو ببینیم وقتی هم میرم پیشش تا ساعت 2 نصف شب منو نگه میداره دیگه کلافم کرده بخوام نرم یا زود بیام میگه دوسم نداری و احساست عوض شده و یه دعوا بزرگی رخ میده سر کار باید داعم باهاش صحبت کنم اگر مثلا امروز ساعت 10 بهش زنگ زدم فردا نزنم میشه دعوا که تو چرا عوض شدی و از این حرفا اشتباه از خودم بوده اگر از اول اینجوری برخورد نمیکردم اینجوری نمیشد الانم موندم چیکار کنم چجوری برش گردونم رو حالت طبیعی خیلی سخته اقدام کردم واسه این موضوع بزرگترین دعوا این 3 ماه رخ داد میگه تو کارت از من مهم تره درک نمیکنه که من اگه بیکار شم خودشم بدبخت میشه هزار بار با شکل های مختلف بهش گفتم تو کتش نمیره که نمیره ممنون میشم کمکم کنید دارم روانی میشم تا هم دعوا میشه شروع میکنه به دادو بیداد منم عصبی میشم دعوا های بدتر بوجود میاد مغزم هنگ کرده من عاشق کارمم 10 سال زحمت کشیدم تا به اینجا رسیدم جالب اینه که خودشم به شدت تو درسش ضعیف شده و اونم میگه تغصیر توعه اگر موقع امتحان منو آروم میکردی اینجوری نمیشدم چون دو روز قبل از امتحانش سر همین مثله دعوامون شد نمیدونم باید چیکار کنم ممنون میشم کمکم کنید مرسی