نمایش نتایج: از 1 به 22 از 22

موضوع: عدم درک شوهر

3674
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8725
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    9
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    عدم درک شوهر

    با سلام
    خانم خسته ی خانه 26 سالشه و شاغله
    مشکل اصلیم اینه که آقای خسته ی خانه درکم نمی کنه
    سال 89 رفتیم زیر یک سقف زندگیمون بالا پایین داشته ولی الان احساس می کنم فقط سرازیریه
    بخاطر آقای خسته ی خانه دو تایی از خانواده ها دوریم و در یک شهر دیگه زندگی می کنیم گرچه همه جای ایران سرای من است اما پیش بابا مامان یه مزه ی دیگه میده
    حالا فکر کنید همینطوری اینجا غریبم هر روز هم با اینکه سر کار میرم اما واقعا دلم میگیره
    بعد بخاطر همسری کار قبلی رو با شرایط و حقوق مناسبتر ول کردم جایی کار می کنم که هیچ ارزش مالی و سابقه ی کاری نداره
    از طرفی خیلی دوست داشتم ادامه تحصیل بدم اما ....
    وقتی همسری سر کار نره و دانشجو باشه شما بودید چه می کردید؟
    همه ی این ها به کنار و فدای سر دوتامون
    تو این وضعیت پدر مهربان و دلسوزم مریض شده تا حالا چندین بار عمل شده.(لطفا برای سلامتیشون یک صلوات بفرستید)مدت خیلی زیادیه بیمارستانه
    من که 2 هفته یکبار بهشون سر میزنم حالا با این فاصله ی دور؟؟؟
    بعد خیلی حساس می شم واقعا خسته ام
    آقای خانه هم خسته و درکم نمی کنه
    وقتی گریه می کنم دوست دارم آرومم کنه. این که پیشکش ....بیشتر لجبازی می کنه و حرف های ناراحت کننده ای می زنه که از ته دل می سوزم ....ادای گریه کردنمو در میاره
    احساس می کنم علاقه ای برام باقی نذاشته
    احتیاج به غمخوار دارم همدم و همدل. دوست دارم تو بغل یکی گریه کنم
    شبها که متکا جون هست ...
    امیدوارم آقای خسته هم بتونم با این سایت آشنا کنم تا شما حرف های ایشون رو هم بشنوید
    البته مشکلات عدیده ای داریم ولی فعلا این شده معضل
    آقای خسته نه به مشاوره اعتقادی داره و نه حاضر پولی خرج کنه

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : عدم درک شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط خانم خسته خانه نمایش پست ها
    با سلام
    خانم خسته ی خانه 26 سالشه و شاغله
    مشکل اصلیم اینه که آقای خسته ی خانه درکم نمی کنه
    سال 89 رفتیم زیر یک سقف زندگیمون بالا پایین داشته ولی الان احساس می کنم فقط سرازیریه
    بخاطر آقای خسته ی خانه دو تایی از خانواده ها دوریم و در یک شهر دیگه زندگی می کنیم گرچه همه جای ایران سرای من است اما پیش بابا مامان یه مزه ی دیگه میده
    حالا فکر کنید همینطوری اینجا غریبم هر روز هم با اینکه سر کار میرم اما واقعا دلم میگیره
    بعد بخاطر همسری کار قبلی رو با شرایط و حقوق مناسبتر ول کردم جایی کار می کنم که هیچ ارزش مالی و سابقه ی کاری نداره
    از طرفی خیلی دوست داشتم ادامه تحصیل بدم اما ....
    وقتی همسری سر کار نره و دانشجو باشه شما بودید چه می کردید؟
    همه ی این ها به کنار و فدای سر دوتامون
    تو این وضعیت پدر مهربان و دلسوزم مریض شده تا حالا چندین بار عمل شده.(لطفا برای سلامتیشون یک صلوات بفرستید)مدت خیلی زیادیه بیمارستانه
    من که 2 هفته یکبار بهشون سر میزنم حالا با این فاصله ی دور؟؟؟
    بعد خیلی حساس می شم واقعا خسته ام
    آقای خانه هم خسته و درکم نمی کنه
    وقتی گریه می کنم دوست دارم آرومم کنه. این که پیشکش ....بیشتر لجبازی می کنه و حرف های ناراحت کننده ای می زنه که از ته دل می سوزم ....ادای گریه کردنمو در میاره
    احساس می کنم علاقه ای برام باقی نذاشته
    احتیاج به غمخوار دارم همدم و همدل. دوست دارم تو بغل یکی گریه کنم
    شبها که متکا جون هست ...
    امیدوارم آقای خسته هم بتونم با این سایت آشنا کنم تا شما حرف های ایشون رو هم بشنوید
    البته مشکلات عدیده ای داریم ولی فعلا این شده معضل
    آقای خسته نه به مشاوره اعتقادی داره و نه حاضر پولی خرج کنه
    خب ایشون شاید شمارو به ظاهر مسخره کنه ولی این یک نوع نقابه که به صورت میزنه تا شما ناراحتی ایشون رو نبینید ...

    به هرحال آقایون عصبانیت رو در داد و بیداد تخلیه میکنن و خانم ها اونو تو دلشون میذارن و گریه میکنن ....

    بهتره در این مورد مدتی مثل خودش رفتار کنید و کمی بیخیال بشید،از کوچیکترین فرصت زندگی لذت ببرید ...

    چون شما بخاطر بیماری پدرتون هم حساس شدید و این مزید بر علت شده ...

    گاهی کمی بیخیالی میتونه شمارو از این حالت استرس و نگرانی رها کنه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8654
    نوشته ها
    35
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم درک شوهر

    سخنرانی دکتر حبشی رو گوش کن لازمه تا یکسری چیزهاتو تغییر بدی تا اونم خود به خود تغییر کنه کم ازش گلایه کن. این گلایه ها رو اگه رو در رو به بگی هیچ نتیجه ای نمی گیری سعی کن از نیروی جذب زنانت استفاده کنی تا مردانه لحنتو تغییر بده همین بعد خواهی دید همه چی به وفق مردا خواهد بود موفق باشی

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8725
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    9
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم درک شوهر

    ممنون که بهم جواب دادین
    این قضیه دیروز و امروز نیست
    خیلی دوست دارم بی خیال باشم اما چطور؟
    اگر نقاب و ظاهره پس چرا حرفهای نامربوط می زنه؟! لااقل سکوت کنه .... نمیشه؟
    خدایی مثل خودش رفتار کنم ؟!
    همیشه من پیش قدم میشم ، یکبار گفتم بی خیال ....
    تا 3 روز لام تا کام با هم حرف نزدیم
    یکدفعه یاد این افتادم که تا 3 روز اگه مومن با هم قهر باشن اعمالشون درست نیست، رفتم گل خریدم باهاش آشتی کردم
    البته به آقای خسته هم حق میدم ، اخلاقم زیاد خوب نیست
    وقتی ایشون انتظار داره باهاش هر جا که ایشون میرن برم، در مورد مشکلات مالی تا وقتی دانشجو و سرباز هستند غر نزنم .... تو شرایطی که منم ناراحت و حساس هستم کمی کوتاه بیان و اینقدر زود جبهه گیری نکنند
    راستش الان فکر می کنم یک چیز سنگین رو قفسه سینم افتاده
    روزی عاشق چشماش بودم، عشق و مهربانی تو چشاش موج می زد. با تمام وجودش علاقه رو بهم ابراز می کرد. زیباترین چشمهای دنیا ...
    الان هم خیلی دوستش دارم ولی خسته ایم ...
    سخنرانی دکتر حبشی در مورد چه موضوعی؟
    چه چیزی رو باید تو خودم تغییر بدم؟

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8654
    نوشته ها
    35
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم درک شوهر

    بله باورش کن سختی هاشو مشکل مالی کار نداشتن همه رو نذار غرور مردونگیش زیر سوال بره همسر من دو سال دانشجو بود یک بار به والله نگفتم بی پولیم ما عزت نفس بده . رفتارتو اغییر بده کم گله کن باهاش حرف بزن برنامه بریز عشق قبلیتو برگردوند به زندگیتون سخنرانی زندگی شیرین دکتر حبشی

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8725
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    9
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم درک شوهر

    مشکل مالی یه بحث دیگست ...
    دوس ندارم از مشکلی به مشکل دیگه بپرم
    من فعلا سر طنابو گرفتم بخوام ادامه بدم خیلی طولانی میشه
    لطفا راهنماییم کنید
    چطور میتونم تو لحظه ای که تو اوج ناراحتی هستم و تنهام خودمو آروم کنم؟
    یه مدت زیر لب فقط صلوات میفرستادم خوب بود و آروم می شدم ولی دلم خالی نمی شدم
    1 بار رفتم مشاور، اینقدر دلم پر بود ولی خوب به حرفام گوش کرد و آرومم کرد
    1 بار هم تلفنی که حدود 1 ساعت ونیم شد
    ولی بعد کلی آروم شدم و تا یکی دو هفته انرژی داشتم
    من دوست صمیمی دارم، با خواهرم و مادرم هم خیلی صمیمی هستم ولی دوست ندارم از زندگیم برای کسی بگم
    (تازه چقدر میشه مگه باهاشون صحبت کرد؟!!)
    اینجا هم که می نویسم آروم می شم

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8654
    نوشته ها
    35
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم درک شوهر

    هر چی ناراحتت می کنه در اون لحظه بگو توقف stopمنم گه گاهیی بد بین می شم به مادرشوهرم از این ترفند استفاده می کنم جواب گرفتم

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7919
    نوشته ها
    175
    تشکـر
    128
    تشکر شده 112 بار در 67 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عدم درک شوهر

    دوست عزيز انتظار دارين كه همسرتون شمارو درك كنه آيا شما هم ايشون درك مي كنيد؟ انتظار دارين ايشون در كنار شما باشند شما هم در كنارشون هستيد ؟شما هم آرامش ميدين؟

  10. کاربران زیر از آبي بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8739
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    68
    تشکر شده 59 بار در 31 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم درک شوهر

    درود بانو

    ببخشید جسارت میکنم ولی دوستان بهتره پست های کاملتری بزارن تا تایپیک بصورت محاوره ای جلو نره
    یه ایرادی که به شما هست بنده با اینکه دوساله توی سایت های روانشناسی هستم ولی بازم خواندن نوشته شما برام سخت بود.لطفا دقیق و جدی بنویسید.کمتر از خانوم خسته یا آقای خانوم خسته استفاده کنید اینجوری کسی که میخواد راهنمایی که گیج نمیشه

    الان مشکل اصلی شما نداشتن شغل شوهرتان هستش علت اینکه ایشون شغلی ندارن چیه میشه بصورت کامل توضیح بدید؟
    ایشون دانشجو هستند ؟در چه مقطعی مشغول به تحصیل میباشند و آیا خدمت رفتند؟
    آینده شغلیشان به چه صورتی

    میزان درامد شما چقدره آیا کفاف خرج خانه را میده و یا از کسی کمک خرج دریافت میکنید؟
    و اینکه چرا از شغل قبلی بیرون آمدید علتش چی بود که شوهرتان تمایل نداشت در ان شغل باقی بمانید؟

    لطفا کامل و واضح جواب بدید.ما مردها بصورت کلی دوست داریم از همسرانمان یه سرو گردن بالاتر باشیم بقول قدیمی ها مرد باید توی 3تا مورد از همسرش بالاتر باشه
    1.سنش
    2.میزان تحصیلاتش
    3.قدش
    البته فکر کنم باید الان یه شماره دیگه هم اضافه کرد
    4.میزان درامدش
    مسئله داشتن شغل برای مردها فقط درامد نیست این یه موضوع حیثیته برای یک مرد که به غرور و شخصیتش مربوط میشه و برای یه مرد خیلی گران تمام میشه که خودش بیکار باشه و همسرش مشغول به کار باشه تازه اونم خرجشو همسرش بده.

  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8725
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    9
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم درک شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط آبي نمایش پست ها
    دوست عزيز انتظار دارين كه همسرتون شمارو درك كنه آيا شما هم ايشون درك مي كنيد؟ انتظار دارين ايشون در كنار شما باشند شما هم در كنارشون هستيد ؟شما هم آرامش ميدين؟
    خدایی تقصیر ادمینه محترم سایته!
    من اسم تاپیکو گذاشته بودم، "کمکم کنید تا زندگی ما هم خوب بشه ...." بعد گذاشته عدم درک شوهر
    می خوام زندگیمو خوب کنم و به حالت نرمال برگردونم
    بی انصافیه بگم اصلا درکم نمی کنه اتفاقا تو خیلی موارد درک می کنه
    الان هم با هم خوبیم اما دوست ندارم این مسایل پیش بیاد
    مشکلم وقتیه که ناراحتم و دوست دارم آرومم کنه ولی بیشتر محیط رو برام تنش زا می کنه
    یکبار بهم بگه چی شده؟ میخوای با هم یکم حرف بزنیم؟ چرا ناراحتی و .....

    چشم منم تمام سعیمو می کنم که بیشتر درکش کنم و بهش آرامش بدم

  13. کاربران زیر از خانم خسته خانه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7919
    نوشته ها
    175
    تشکـر
    128
    تشکر شده 112 بار در 67 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عدم درک شوهر

    خواسته هاتونو از شريك زنديگيتون بخواين البته با زبان نرم نيازهاتونو بيان كنيد نه با ناراحتي شايد ايشون از اين خواسته ها اطلاعي ندارن شايد بلد نيستن تو ناراحتيه شما چه عكس العملي نشون بدن

  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7919
    نوشته ها
    175
    تشکـر
    128
    تشکر شده 112 بار در 67 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عدم درک شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط خانم خسته خانه نمایش پست ها
    خدایی تقصیر ادمینه محترم سایته!
    من اسم تاپیکو گذاشته بودم، "کمکم کنید تا زندگی ما هم خوب بشه ...." بعد گذاشته عدم درک شوهر
    می خوام زندگیمو خوب کنم و به حالت نرمال برگردونم
    بی انصافیه بگم اصلا درکم نمی کنه اتفاقا تو خیلی موارد درک می کنه
    الان هم با هم خوبیم اما دوست ندارم این مسایل پیش بیاد
    مشکلم وقتیه که ناراحتم و دوست دارم آرومم کنه ولی بیشتر محیط رو برام تنش زا می کنه
    یکبار بهم بگه چی شده؟ میخوای با هم یکم حرف بزنیم؟ چرا ناراحتی و .....

    چشم منم تمام سعیمو می کنم که بیشتر درکش کنم و بهش آرامش بدم

    باعث خوشحاليه كه شما در زندگي انعطاف پذيري دارين و هم نقاط مثبت و هم ضعف ها رو ميبينيد

  16. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8725
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    9
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم درک شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود بانو
    با سلام و درود
    چشم جدی تر می نویسم
    راستش فشار زیادی رو دارم تحمل می کنم (غربت و تنهایی زیاد، مریضی پدرم و اینکه نمی تونم ببینمشون، وضعیت نابسامان و اینکه می دونم بعد از این هم قرار نیست وضعیت بهتر شه که ممکنه بدتر هم بشه، محل کار و انرژی زیادی که میگیره، دور شدن از همه ایده آل هایی که ساخته بودم، کم بودن تفریح و مشکلات خانوادگی)
    همین که سالمیم خداروشکر ولی آدمیزادیم و ناسپاس داشته هامون
    خوب با توجه به پذیرش همسرم در مقطع دکتری در دانشگاه به شهرستان منتقل شدیم و دلیل ترک کار قبلی تنها همین بود
    من خودم از بچه های سمپاد و لیسانس هستم که 2 سال پیاپی در مقطع ارشد دانشگاه (یکبار روزانه و یکبار هم شبانه در یکی از شهرستان ها) پذیرفته می شدم ولی بخاطر خودم و زندگی و همسرم نرفتم{بعد نمی دونید آدم می بینه دوستام که پایین تر از من بودند دکتراشونم گرفتن... }
    البته بیشتر هم به اصرار همسرم نرفتم کما اینکه دقیقا سال بعد خودشون دانشگاه در شهرستان پذیرفته میشن!
    تقصیر شما شد من نمی خواستم از شاخه ای به شاخه ی دیگه بپرما
    خوب همسرم میگه من دانشجو هستم و هزینه ی کامل زندگیمون از طرف خانواده ی ایشون پرداخت میشه در حدی که زندگی بچرخه(البته ازش انتظار ندارما با این حال دوست داشتم حداقل این احساس مسئولیتو ببینم که متاسفانه وجود نداره)
    منم تقریبا حقوقم رو پس انداز می کنم
    من دانسته با مشکل مالی که ایشون داشتند ازدواج کردم اما موقع خواستگاری این اعتماد رو بهم داد که قرار همه چی سروسامون پیدا کنه
    اولش که دانشجو ارشد بودن بعد رفتن سربازی(1 سال) حالا هم دوباره دانشجو هستن
    من واقعا زندگیمو دوست دارم
    هر جا ازم اشکال می بینید بهم بگید و کمک کنید درست کنم
    تقریبا عیبهامو می دونم و درصدد رفعشون هستم ولی یه نقاط ابهامی تو زندگی می بینم که نمی دونم چی هست که مشکل آفرین شده
    احساس کمبود عاطفی می کنم .....

  17. کاربران زیر از خانم خسته خانه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8725
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    9
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم درک شوهر

    آخه به حرفام گوش نمی کنه یا اگرم گوش کرده باشه برام حلش نکرده ...
    تصمیم گرفتم اینجا حرف بزنم و با ایشون فقط حرفهای روزمره بزنم شاید ازم خسته شده باشه ، نمی دونم!!!
    همش برای زندگیمون دعا می کنم

  19. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8725
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    9
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم درک شوهر

    خدایی منو اینجا ول نکنید برینا
    2 بار بیاین بخونید و جواب بدین دیگه هم نیاین!
    پیشاپیش ممنونم

  20. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عدم درک شوهر


  21. کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5503
    نوشته ها
    51
    تشکـر
    62
    تشکر شده 14 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عدم درک شوهر

    تو شرایط آروم و شادتون گهگاهی با هم حرف بزنید. اول حرف های دل اون رو بزنید. یعنی بگید که من میدونم که دانشجویی یا از این شرایط سخت دلخوری و دوست داری جور دیگه ای زندگی کنیم. میدونم دغدغه درس و دانشگاه هم داری. تو هم دل تنگ خانواده ات میشی. این دوره هم تموم میشه.
    بهش رودر رو و آروم بگید که درکش میکنید.
    مشکل ما اینه که تو خودمون و تو رفتارمون و تو دلسوزی هامون طرف مقابل رو درک میکنیم اما حرف نمیزنیم. جادوی واژه ها تو نشون دادن درکشون نسبت به طرف مقابل (چه همسر، چه پدر و مادر و چه خواهر و برادر) معجزه میکن.
    چطور گفتن و صحبت کردن به زبان عشق شما و همسرتون برمیگرده.
    من اعتقاد دارم درک کردن درک شدن میاره.
    بعد از گفتن درکتون از ایشون میتونید با حرفهاتون به شکل محبت آمیز ایشون رو وادار به درک خودتون کنید.
    اولین کسی که باید به صحبت کردن باهاش فکر کنید شریکتونه. اینکه چطور از راه دلش وارد بشید و حرفهای دلتون رو بزنید هنر شماست.
    زبان اولین راه و مهمترین راهو بهترین را ارتباطه. بهترین بهره رو از این نعمت ببرید.
    صبور باشید اما غم ها و ناراحتی ها رو تو دلتون تلمبار نکنید. هر چه سریعتر ناراحتی هاتون رو برای خودتون حل کنید.اول با توکل قلبی و وجودی به به خدا و بعد یا با به کل فراموش کردن.یا صحبت. یا با رفتارهای دیگه... تشخیص این رفتارها به شناخت شما از سبک زندگيتون بر میگرده..

  23. کاربران زیر از mahtabb بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عدم درک شوهر

    حال این روزها شما

  25. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8739
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    68
    تشکر شده 59 بار در 31 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم درک شوهر

    درود دگربار

    لطفا پست های محاوری های و کوتاه نزنید.دفترچه خاطرات نیست سایت اینجا امدید تا جواب بگیرید پس صبور باشید بانو.
    2سال توی سایت های روانشناسی هستم الان شده 3سال اولین نکته توی حل کردن مسائل اینه که ما آرامش داشته باشیم و به یه ثباتی برسیم بعد تصمیم گیری کنیم.انتظار نداشته باش در کوتاه مدت بجواب برسی و یا با لج و لجبازی زندگیت بهتر بشه هدف داشته باش تلاش کن صبور باش

    داشتن آرامش+کسب مهارت+انجام دادنش+تلاش کردن و صبور بودن+انتظار نداشتن از شوهر +به واکنش شوهرت توجه نکن راه خودتو برو

    شما نیاز داری مهارت هایی را آموزش ببینید به کار ببنیدید.اگر میخوای نتیجه بگیری به این توجه نکن شوهرت چیکار میکنه کاری که میدانید درسته انجام بدهید شوهر شما به مرور زمان با شما همراه میشه.

    در مورد رفتار فعلی شوهرتان من خودم یه مرد متاهل سی ساله هستم برا یما مردها خیلی گران تمام میشه اینکه همسرمان از ما در موقعیت کاری و یا تحصیلی و یا شغلی باشه.برای مردها غرورشان خیلی مهمه و باارزش.اینکه موقعیت خوبی داری درامد خوبی داری و یا تحصیلات خوبی داری این عالیه ولی یادت باشه اولین وظیفه شما اینکه یه همسر خوب باشی برای شوهرت.
    بهتره شناختت را نسبت به آقایون بالا ببری.یه مقاله هست لطفا با دقت بخوانید.
    اما اگر احساسات را تحریک کردید، طبیعتا مرد هم با بعد احساساتیش با شما ملاقات خواهد کرد و نتیجه روشن است، از آنجا که شما در احساسات قوى تر هستید، مى توانید مهره بازى را به نفع آرامش خود و زندگى جابجا نمائید


    زن یکى از زیباترین مظاهر لطف و رحمت الهى است که با خلقتش آسایش و آرامش به عالم هستى اهداء گشته است.
    زن با بهترین نقش و اساسى ترین جایگاه، پا در عرصه گیتى نهاد تا متانت و طماءنینه که سرمایه و هستى مردان است را مفهوم بخشیده و مرد را ناخودآگاه تا بسوى بالاترین ارزش ها و کمالات همراهى نماید و با این افتخار بهشت را به بهترین بودن خویش زینت داده و افتخار آن را داشته باشد که به کلمات مباهات آمیز پیامبر خدا و ائمه معصومین علیهم السلام آمده تا بفرمایند: بهشت زیر پاى مادران است و قدر و منزلت زن و مادر را از بهشت هم بالاتر ببرند.
    زن موجودى است که بخش زیادى از ابعاد روحى او بواسطه عاطفه شکل گرفته و به تعبیر حضرت امیرالمومنین علیه السلام شبیه گُل مى باشد، بسیار لطیف و حساس.
    با این وجود، بایستى در مقام ارتباط با او، شرایط لطافت و عطوفت ملاحظه شود، چنانچه عطوفت لازم صورت نگیرد ممکن است صدمه دیده و آرام آرام پژمرده و ضایع گردد.طبیعتا اولین مخاطب زن، همسر و شوهر او مى باشد که باید نسبت به این لطافت، توجه کافى بنماید. این وظیفه اختصاص به مردان دارد.بهتر است در ابتدا در رابطه با روحیات مردان هم سخنى به میان آوریم .غالب مردان بر عکس زنان که از لطافت طبع و ظرافت برخوردارند،از یک طبع دقیق و حساس منطقى برخوردار هستند.به عبارت دیگر اگر ما سازمان روحى انسان را به منطق و عاطفه تقسیم نمائیم، در مردان، منطق و در خانم ها، عطوفت و عاطفه غالب است.
    منطق مرد بواسطه ارتباط مناسب اجتماعى ،رشد و قوت یافته، در مقابل، عطوفت و مهربانی خانم ها از همان دوران کودکی که عروسک بازی می کنند، زبانزد است، اگر دنیا را به مردان واگذار کنیم ، خشن و خشک و خاکستری خواهد شد ، این عشق و لطافت زنانه است که به دنیا رنگ می بازد.حال با توجه به این عطوفت و لطافت زن، مرد چگونه باید با او ارتباط داشته باشد تا این لطافت صدمه نبیند؟ تا خودش و فرزندان سیراب محبت شوند؟
    اینجا نقش زن در ارتباط دیگران با خودش، بسیار اساسى است، خانم های محترم، شما مى توانید دو نقش متضاد را بازى کنید، یک نقش تحریک بُعد احساسى مرد است، سپس نتیجه را ملاحظه کنید یک نقش هم تحریک بُعد منطقى مرد ،سپس نتیجه آنرا هم ببیند!
    اگر احساسات را تحریک کردید، طبیعتا مرد هم با بعد احساساتیش با شما ملاقات خواهد کرد و نتیجه روشن است، از نجا که شما در احساسات قوى تر هستید، مى توانید مهره بازى را به نفع رامش خود و زندگى جابجا نمائید

    اگر چه در مرد، منطق حاکم است ولیکن احساسات او هم ضعیف نیست. اگر منطق را تحریک کردید، طبیعتا بایستى انتظار منطقى هم از او داشته باشید. او با منطقش سخن مى گوید و با منطقش از شما سوال مى کند و... و شما در مقابل منطق مرد، با توجه به آن ساختار روحى که داشتید، ضعیف و ممکن است بدون جواب باشید. اما اگر احساسات را تحریک کردید، طبیعتا مرد هم با بعد احساساتیش با شما ملاقات خواهد کرد و نتیجه روشن است، از آنجا که شما در احساسات قوى تر هستید، مى توانید مهره بازى را به نفع آرامش خود و زندگى جابجا نمائید


    حال چه کنیم و عواطف مرد را چگونه تحریک نمائیم؟

    ابتدا مراقب اولین لحظات حضور مرد در منزل باشید، ظاهر آراسته شما مى تواند در بدو ورود همسرتان، شما را در تحریک احساسات موفق نماید. براى همین حقیقت هست که دین مبین اسلام دستور مى دهد در ابتداى ورود، زن با آراستگی کامل، درب منزل را به روى همسر باز کند و اثاثیه را از دست او بگیرد، در خارج کردن لباس به او کمک کند و... اینها براى چیست؟
    براى اینکه مردى که در بیرون خانه بوده به جهت انجام وظیفه اجتماعى منطق غالب بوده و اگر بخواهد با همان منطق وارد زندگى شخصى و خانواده شود، نتیجه مقبولى نخواهد داشت.
    لذا در لحظه ورود باید ساختار روحى مرد از منطق به احساسات عوض شود تا اولا خستگى او بر طرف شود ثانیا با عطوفت و مهربانى با شما و فرزندان ارتباط برقرار نماید تا زندگى شما با همسرتان زیباتر و دلپذیرتر باشد.
    بنابراین ملاحظه بدو ورود و تحریک احساسات، هنر شماست که با رعایت پوشش ظاهرى و آراستگى و خوش برخوردى خود مى توانید این هنرمندى را از خود نشان دهید.
    زن هنرمند زنى است که بتواند احساسات شوهر خود را در هر حال تحریک و به راهکارهاى آن مسلط باشد.اگر از منطق هم باید استفاده کرد در هاله اى از احساسات باشد تا موفق باشد.و انصافا زیباترین هنر زن، همین هنر خواهد بود که در سایه آن سایر زیبائی هاى ظهور یافته و جلوه کند.
    بنابراین خانم هاى محترم و مسلمان بایستى به این هنر بیشتر از سایر امور و مسائلى که امروز بصورت کاذب به عنوان نقش زن بیان مى شود توجه و عنایت داشته باشند.
    فراموش نکنید: سلام و گفتگوى گرم، آراستگى، چیدمان خانه به عنوان پناهگاه و محل امن، بوی خوش غذا و ... هنرمندى شماست.
    منبع: تبیان
    برگرفته از: عصر ايران
    در مورد احساس کمبود عاطفه یه مسئله ای که وجود داره تفاوت بین مرد و زن هستش شما بانوان احساساتی هستید و مردها منطقی.فروید میگه شخصیت یک انسان 85% تا سن 7 سالگیش شکل میگیره پسرها بیشتر توی این سن بازیهای فیزیکی و خشن انجام میدن به ماها یاد میدن مرد که گریه نمیکنه مرد باید جدی باشه مرد ابراز احساسات نمیکنه الگوی فرزند پدر و مادرش هستش توی فرهنگ اکثر پدرهای ما ابراز علاقه کردن جایی نداره نسبت به همسر و اینکه احساس شرم و خجالت میکنن جلوی فرزندان به همسرشان ابراز محبت علاقه کنن که کار بسیار اشتباه و غلطیه خوب حالا ما مردها بنظر شما کجا باید یاد بگیریم چگونه به همسرمان ابراز محبت و علاقه کنیم؟!!نه اینکه نخوایم نه واقعا بلد نیستیم مثل خود من الان دخترم 17ماه و نیمشه خدایی بلد نیستم نگهش دارم توی منزل جدیدا دوبار همسرم کلاس تدریس میکنه تازه یاد گرفتم نگهش دارم توی منزل خوب یاد ندارم تا بیست روز اول میترسیدم بغلش کنم از بس ریزه میزه بود.اینا بخاطر اینه خوب بلد نیستم نه اینکه نخوام.مردها هم اینجوری هستند.

    مقاله ای که بالا برای شما قرار دارم را مطالعه کنید.هدف گذاری کن برای خودت برنامه ریزی کن صبور باش برای شوهرت تازگی داره بخوای شروع کنی به انجام دادنش اولش مقاومت میکنه ولی شما تحت تاثیر قرار نگیر و مسیر خودتو برو.
    شوهرت نیاز داره بهش اعتماد بنفس بدی نیاز داره بهش نشان بدی دوسش داری و بهش ابراز علاقه کنی اینکه به شافتخار میکنی اینکه به جایگاهش بعنوان ستون خانواده احترام میزاری مرد نیاز داره به همسرش به تاییدش به قبول کردنش اگه شوهرت میخواد درس بخوانه بخاطر اینه میخواد از شما بالاتر باشه نه اینکه خودخواه باشه نه چون ذات مردها اینگونه هستش.چون فرهنگ جامعه اینو بهش یاد داده و تلقین کرده بهش که خوب نیست به همسرت ابراز علاقه کنی یا درآمدش از تو بالاتر باشه یا تحصیلاتش.
    بجای اینکه روبروی همسرت باشی سعی کن در کنارش قرار بگیری و بهش نزدیک بشی کم کم بهت اعتماد میکنه و نقش بیشتری در اصمیم گیریهاش ایفا میکنی.الان شوهر شما بجز اینکه دانشجو هستند مشغول به انجام دادن کاری هستند یا خیر؟قبلا جایی کار میکردن و اگر بیرون امدن علتش چی بوده؟

  26. کاربران زیر از khaleghezey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8725
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    9
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم درک شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahtabb نمایش پست ها
    تو شرایط آروم و شادتون گهگاهی با هم حرف بزنید. اول حرف های دل اون رو بزنید. یعنی بگید که من میدونم که دانشجویی یا از این شرایط سخت دلخوری و دوست داری جور دیگه ای زندگی کنیم. میدونم دغدغه درس و دانشگاه هم داری. تو هم دل تنگ خانواده ات میشی. این دوره هم تموم میشه.
    بهش رودر رو و آروم بگید که درکش میکنید.
    مشکل ما اینه که تو خودمون و تو رفتارمون و تو دلسوزی هامون طرف مقابل رو درک میکنیم اما حرف نمیزنیم. جادوی واژه ها تو نشون دادن درکشون نسبت به طرف مقابل (چه همسر، چه پدر و مادر و چه خواهر و برادر) معجزه میکن.
    چطور گفتن و صحبت کردن به زبان عشق شما و همسرتون برمیگرده.
    من اعتقاد دارم درک کردن درک شدن میاره.
    بعد از گفتن درکتون از ایشون میتونید با حرفهاتون به شکل محبت آمیز ایشون رو وادار به درک خودتون کنید.
    اولین کسی که باید به صحبت کردن باهاش فکر کنید شریکتونه. اینکه چطور از راه دلش وارد بشید و حرفهای دلتون رو بزنید هنر شماست.
    زبان اولین راه و مهمترین راهو بهترین را ارتباطه. بهترین بهره رو از این نعمت ببرید.
    صبور باشید اما غم ها و ناراحتی ها رو تو دلتون تلمبار نکنید. هر چه سریعتر ناراحتی هاتون رو برای خودتون حل کنید.اول با توکل قلبی و وجودی به به خدا و بعد یا با به کل فراموش کردن.یا صحبت. یا با رفتارهای دیگه... تشخیص این رفتارها به شناخت شما از سبک زندگيتون بر میگرده..
    ممنون از راهنماییتون
    دوست عزیز یه مشکلی که دارم وقتتیه که احساس افسردگی و غم زیادی منو میگیره... اونوقت از گذشته هرچی ناراحتی هست در مدت زمان بسیار کمی به مغزم هجوم میارن که برام غیر قابل کنترل میشن
    می دونی مثل کسی که خودشو از بالای یه برج پرت کنه پایین و همه ی طبقات رو خیلی گذرا ببینه .....
    اونوقت یاس و ناامیدی خیلی شدیدی منو میگیره و تو اون لحظه باید حرف های مایوس کننده تری از شوهرم بشنوم
    بعضی از مشکلاتی که دارم تابع رفتار همسرم می دونم
    سعی کردم ایشون رو متوجه این مساله کنم اما ..... یا نباید انتظاری از همسرم داشته باشم؟!
    فکر کنید صبح تا شب همسرم خونه باشه و نباید تمرکزشو هنگام انجام پروژه از دست بده ... یه ربع که حرف می زنم میگه دیگه بسه!(البته منم کم نمیارم )
    هفته ای یکبار هم اگه بریم بیرون ...

  28. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8725
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    9
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم درک شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود دگربار

    لطفا پست های محاوری های و کوتاه نزنید.دفترچه خاطرات نیست سایت اینجا امدید تا جواب بگیرید پس صبور باشید بانو.
    2سال توی سایت های روانشناسی هستم الان شده 3سال اولین نکته توی حل کردن مسائل اینه که ما آرامش داشته باشیم و به یه ثباتی برسیم بعد تصمیم گیری کنیم.انتظار نداشته باش در کوتاه مدت بجواب برسی و یا با لج و لجبازی زندگیت بهتر بشه هدف داشته باش تلاش کن صبور باش

    داشتن آرامش+کسب مهارت+انجام دادنش+تلاش کردن و صبور بودن+انتظار نداشتن از شوهر +به واکنش شوهرت توجه نکن راه خودتو برو

    شما نیاز داری مهارت هایی را آموزش ببینید به کار ببنیدید.اگر میخوای نتیجه بگیری به این توجه نکن شوهرت چیکار میکنه کاری که میدانید درسته انجام بدهید شوهر شما به مرور زمان با شما همراه میشه.

    در مورد رفتار فعلی شوهرتان من خودم یه مرد متاهل سی ساله هستم برا یما مردها خیلی گران تمام میشه اینکه همسرمان از ما در موقعیت کاری و یا تحصیلی و یا شغلی باشه.برای مردها غرورشان خیلی مهمه و باارزش.اینکه موقعیت خوبی داری درامد خوبی داری و یا تحصیلات خوبی داری این عالیه ولی یادت باشه اولین وظیفه شما اینکه یه همسر خوب باشی برای شوهرت.
    بهتره شناختت را نسبت به آقایون بالا ببری.یه مقاله هست لطفا با دقت بخوانید.


    در مورد احساس کمبود عاطفه یه مسئله ای که وجود داره تفاوت بین مرد و زن هستش شما بانوان احساساتی هستید و مردها منطقی.فروید میگه شخصیت یک انسان 85% تا سن 7 سالگیش شکل میگیره پسرها بیشتر توی این سن بازیهای فیزیکی و خشن انجام میدن به ماها یاد میدن مرد که گریه نمیکنه مرد باید جدی باشه مرد ابراز احساسات نمیکنه الگوی فرزند پدر و مادرش هستش توی فرهنگ اکثر پدرهای ما ابراز علاقه کردن جایی نداره نسبت به همسر و اینکه احساس شرم و خجالت میکنن جلوی فرزندان به همسرشان ابراز محبت علاقه کنن که کار بسیار اشتباه و غلطیه خوب حالا ما مردها بنظر شما کجا باید یاد بگیریم چگونه به همسرمان ابراز محبت و علاقه کنیم؟!!نه اینکه نخوایم نه واقعا بلد نیستیم مثل خود من الان دخترم 17ماه و نیمشه خدایی بلد نیستم نگهش دارم توی منزل جدیدا دوبار همسرم کلاس تدریس میکنه تازه یاد گرفتم نگهش دارم توی منزل خوب یاد ندارم تا بیست روز اول میترسیدم بغلش کنم از بس ریزه میزه بود.اینا بخاطر اینه خوب بلد نیستم نه اینکه نخوام.مردها هم اینجوری هستند.

    مقاله ای که بالا برای شما قرار دارم را مطالعه کنید.هدف گذاری کن برای خودت برنامه ریزی کن صبور باش برای شوهرت تازگی داره بخوای شروع کنی به انجام دادنش اولش مقاومت میکنه ولی شما تحت تاثیر قرار نگیر و مسیر خودتو برو.
    شوهرت نیاز داره بهش اعتماد بنفس بدی نیاز داره بهش نشان بدی دوسش داری و بهش ابراز علاقه کنی اینکه به شافتخار میکنی اینکه به جایگاهش بعنوان ستون خانواده احترام میزاری مرد نیاز داره به همسرش به تاییدش به قبول کردنش اگه شوهرت میخواد درس بخوانه بخاطر اینه میخواد از شما بالاتر باشه نه اینکه خودخواه باشه نه چون ذات مردها اینگونه هستش.چون فرهنگ جامعه اینو بهش یاد داده و تلقین کرده بهش که خوب نیست به همسرت ابراز علاقه کنی یا درآمدش از تو بالاتر باشه یا تحصیلاتش.
    بجای اینکه روبروی همسرت باشی سعی کن در کنارش قرار بگیری و بهش نزدیک بشی کم کم بهت اعتماد میکنه و نقش بیشتری در اصمیم گیریهاش ایفا میکنی.الان شوهر شما بجز اینکه دانشجو هستند مشغول به انجام دادن کاری هستند یا خیر؟قبلا جایی کار میکردن و اگر بیرون امدن علتش چی بوده؟
    سلام
    آخه هر کس یه سوال می پرسه منم جواب میدم وگرنه که نمی خوام پست کوتاه بذارم...
    ممنون، انشالله
    راستش بعضی وقتها هم از خودم متنفر میشم می دونم دارم اشتباه می کنم یه مدت بچه ی خوبی میشم اما یه دفه قاطی می کنم ...
    نه شوهرم مشغول به کاری نیست. بله قبلا سر کار می رفتن و با انتقال به شهرستان برای ادامه تحصیل خوب مسلما از محل کارشون بیرون میان

  29. کاربران زیر از خانم خسته خانه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8725
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    9
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم درک شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود دگربار

    لطفا پست های محاوری های و کوتاه نزنید.دفترچه خاطرات نیست سایت اینجا امدید تا جواب بگیرید پس صبور باشید بانو.
    2سال توی سایت های روانشناسی هستم الان شده 3سال اولین نکته توی حل کردن مسائل اینه که ما آرامش داشته باشیم و به یه ثباتی برسیم بعد تصمیم گیری کنیم.انتظار نداشته باش در کوتاه مدت بجواب برسی و یا با لج و لجبازی زندگیت بهتر بشه هدف داشته باش تلاش کن صبور باش

    داشتن آرامش+کسب مهارت+انجام دادنش+تلاش کردن و صبور بودن+انتظار نداشتن از شوهر +به واکنش شوهرت توجه نکن راه خودتو برو

    شما نیاز داری مهارت هایی را آموزش ببینید به کار ببنیدید.اگر میخوای نتیجه بگیری به این توجه نکن شوهرت چیکار میکنه کاری که میدانید درسته انجام بدهید شوهر شما به مرور زمان با شما همراه میشه.

    در مورد رفتار فعلی شوهرتان من خودم یه مرد متاهل سی ساله هستم برا یما مردها خیلی گران تمام میشه اینکه همسرمان از ما در موقعیت کاری و یا تحصیلی و یا شغلی باشه.برای مردها غرورشان خیلی مهمه و باارزش.اینکه موقعیت خوبی داری درامد خوبی داری و یا تحصیلات خوبی داری این عالیه ولی یادت باشه اولین وظیفه شما اینکه یه همسر خوب باشی برای شوهرت.
    بهتره شناختت را نسبت به آقایون بالا ببری.یه مقاله هست لطفا با دقت بخوانید.


    در مورد احساس کمبود عاطفه یه مسئله ای که وجود داره تفاوت بین مرد و زن هستش شما بانوان احساساتی هستید و مردها منطقی.فروید میگه شخصیت یک انسان 85% تا سن 7 سالگیش شکل میگیره پسرها بیشتر توی این سن بازیهای فیزیکی و خشن انجام میدن به ماها یاد میدن مرد که گریه نمیکنه مرد باید جدی باشه مرد ابراز احساسات نمیکنه الگوی فرزند پدر و مادرش هستش توی فرهنگ اکثر پدرهای ما ابراز علاقه کردن جایی نداره نسبت به همسر و اینکه احساس شرم و خجالت میکنن جلوی فرزندان به همسرشان ابراز محبت علاقه کنن که کار بسیار اشتباه و غلطیه خوب حالا ما مردها بنظر شما کجا باید یاد بگیریم چگونه به همسرمان ابراز محبت و علاقه کنیم؟!!نه اینکه نخوایم نه واقعا بلد نیستیم مثل خود من الان دخترم 17ماه و نیمشه خدایی بلد نیستم نگهش دارم توی منزل جدیدا دوبار همسرم کلاس تدریس میکنه تازه یاد گرفتم نگهش دارم توی منزل خوب یاد ندارم تا بیست روز اول میترسیدم بغلش کنم از بس ریزه میزه بود.اینا بخاطر اینه خوب بلد نیستم نه اینکه نخوام.مردها هم اینجوری هستند.

    مقاله ای که بالا برای شما قرار دارم را مطالعه کنید.هدف گذاری کن برای خودت برنامه ریزی کن صبور باش برای شوهرت تازگی داره بخوای شروع کنی به انجام دادنش اولش مقاومت میکنه ولی شما تحت تاثیر قرار نگیر و مسیر خودتو برو.
    شوهرت نیاز داره بهش اعتماد بنفس بدی نیاز داره بهش نشان بدی دوسش داری و بهش ابراز علاقه کنی اینکه به شافتخار میکنی اینکه به جایگاهش بعنوان ستون خانواده احترام میزاری مرد نیاز داره به همسرش به تاییدش به قبول کردنش اگه شوهرت میخواد درس بخوانه بخاطر اینه میخواد از شما بالاتر باشه نه اینکه خودخواه باشه نه چون ذات مردها اینگونه هستش.چون فرهنگ جامعه اینو بهش یاد داده و تلقین کرده بهش که خوب نیست به همسرت ابراز علاقه کنی یا درآمدش از تو بالاتر باشه یا تحصیلاتش.
    بجای اینکه روبروی همسرت باشی سعی کن در کنارش قرار بگیری و بهش نزدیک بشی کم کم بهت اعتماد میکنه و نقش بیشتری در اصمیم گیریهاش ایفا میکنی.الان شوهر شما بجز اینکه دانشجو هستند مشغول به انجام دادن کاری هستند یا خیر؟قبلا جایی کار میکردن و اگر بیرون امدن علتش چی بوده؟
    سلام
    آخه هر کس یه سوال می پرسه منم جواب میدم وگرنه که نمی خوام پست کوتاه بذارم...
    ممنون، انشالله
    راستش بعضی وقتها هم از خودم متنفر میشم می دونم دارم اشتباه می کنم یه مدت بچه ی خوبی میشم اما یه دفه قاطی می کنم ...
    نه شوهرم مشغول به کاری نیست. بله قبلا سر کار می رفتن و با انتقال به شهرستان برای ادامه تحصیل خوب مسلما از محل کارشون بیرون میان
    "همسرم رو از ته دل دوست دارم و بهش خیلی وابسته ام"

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد