سلام
نگراني هاي شما رو در خصوص مواردي که بيان کرديد، درک مي کنم.
به طور کلي، کساني که جاذبه هاي ظاهري دارند بايد بيشتر مراقبت کنند، و همسرانشون هم بايد آستانه تحملشون رو بيشتر کنند.
خوشبختانه نوشته ايد که مشکل خاصي در رابطه جنسي با همسرتون نداريد.
البته فقط مساله جنسي مطرح نيست، و بايد موارد ديگر رو هم بررسي کرد.
اکيدا پيشنهاد مي کنم که تجسّس کردن رو کنار بگذاريد.
نتيجه تجسس، چيزي جز شک و شبهه هاي فراوان، ايجاد ناامني در طرف مقابل، و ريختن آبرو و باز شدن روي افراد به همديگر نيست.
هر کسي مسئول اعمال خودش هست و بايد به زودي در برابر خدا پاسخ اعمال آشکار و نهانش رو بده.
بنابراين اينکه ما در کار ديگران تجسس کنيم، نتيجه اي جز ايجاد ناراحتي براي خودمون و احتمالا جري ترن کردن طرف مقابلمون نداره
دقت داشته باشيد که از زماني که شما متوجه اين ارتباطات پيامکي شديد، آيا قبح مساله نسبت به قبل کمتر نشده؟
کار به جايي رسيده که الان همسرتون خيلي راحت تا مشاجره ميشه حرف از طلاق عاطفي ميزنه و اين اصلا خوب نيست.
پس، اصل اول اينکه تجسّس نکنيد.
ممکنه بپرسيد اگر اين کار رو نکنم، همسرم با خيال راحت ميره و هر کاري که دلش خواست انجام ميده. پاسخ اينه که نه لزوما اينطور نيست.
اگر همسر شما فرد اخلاق مدار و معتقدي باشه، وجدانش بيدار ميشه و شرايط تغيير ميکنه. اما اگر غير از اين باشه، خب بحث ديگري است.
همين الان بررسي کنيد و ببينيد که فهميدن شما و به روي همسرتون آوردن اين مسائل، آيا تاثيرات مثبتش بيشتر بوده يا منفي اش؟
پس، اولين اصل اينکه تجسس رو کنار بگذاريد.
خب، ممکنه بگيد من ديگه تجسس نمي کنم، اما سهوا و به صورت اتفاقي متوجه شدم که همسرم با ديگري در ارتباط هست. اين بار چه کار کنم؟
در اينجا بهترين کار اينه که حمل بر صحّت کنيد. يعني چي؟
يعني اينکه وقتي شماره اين خانم رو در وايبر گوشي همسرتون ديديد،
مثلا اينطور برداشت کنيد که شرکت يه گروه در وايبر ايجاد کرده و اعضاي شرکت رو دعوت کرده
و حالا اينها در يک گروه جمع شده اند و اينطوري شماره رسيده به دست همسرتون. اينطوري براي
رفتار همسرتون توجيه درست کنيد.
امام علي(ع) مي فرمايند:«عذر برادرت را بپذير و اگر عذري نداشت براي او عذري بتراش».
خيلي سخن عميقي هست. يعني نه تنها اگر کسي از ما عذرخواهي کرد،
عذرش رو قبول کنيم، بلکه اگر بهانه و توجيهي هم نداشت، خودمون براش توجيهي درست کنيم تا احتمالا شرمنده نشه!
اين نوع رفتار بزرگ منشانه در جان افراد بسيار تاثيرگذار هست.
پس، اصل دوم اينکه حمل بر صحّت کنيد و خوشبين باشيد.
خب، اگر اين اقدامات رو هم انجام داديد، ولي موثر واقع نشد، اونوقت ميرسيم به اصل سوم
پس، تا به حال گفته شد که تجسس رو کنار بگذاريد و حمل بر صحت هم بکنيد.
اما اگر با رعايت اين موارد، باز هم مشکل داشتيد، اين بار بايد روش ديگري به کار ببريد که بهش ميگيم تغافل
يعني چي؟
يعني اينکه شما به گونه اي رفتار مي کنيد که انگار داريد ناديده مي گيريد.
يعني به شيوه اي که همسرتون ترديد کنه و تو دلش بيفته که ممکنه همسرم فهميده باشه. پس، اصل سوم تغافل و بيان غيرمستقيم هست.
مثال ميزنم. شما ميتونيد در اين مرحله، به صورت غيرمستقيم رفتارهايي نشون بديد يا حرفهايي بزنيد که همسرتون رو به فکر فرو ببره.
مثلا بهش بگيد يکي از دوستانم مشکلي رو با من مطرح کرده، و من موندم چي بهش بگم.
از تو مشورت مي خوام بهش کمک کني، ولي نميتونم اسم دوستم رو فاش کنم، چون ميشناسيش و او هم مايل نيست کس ديگري جريانش رو بدونه.
مشکل دوستم اينه که متوجه شده همسرش به صورت پنهاني با يک زن ديگه در ارتباط هست.
ميگه من و همسرم همديگر رو دوست داريم و روابطمون هم با هم خوبه و از هم گله اي نداريم،
نميدونم چه دليلي داره که همسرم توجهش جلب شده به سمت زن ديگه. اين موضوع منو آزار ميده و در عين حال دلم نمي خواد
روم تو روي شوهرم باز بشه و بالاتر از اون اينکه شوهرم رو دوست دارم و اونم منو دوست داره. نميدونم چيکار کنم.
با اين بيان، در ذهن همسرتون شکل ميگيره که شايد شما فهميده باشيد.
واکنش همسرتون ميتونه به شما کمک کنه تا ببينيد مشکلش چيه. مثلا ممکنه همسرتون بگه
خب شايد زنش به برخي نيازهاي شوهرش توجه نمي کنه. اونوقت شما با ظرافت بپرسيد که خب مردها چه نيازهايي براشون مهمتره؟
پاسخ همسرتون فرافکن کردن نيازهاي خودش هست و نشان دهنده اينکه اين نيازها در او احتمالا از جانب شما کمتر ديده شده
و بايد تمرکزتون رو بيشتر روي اين موارد معطوف کنيد. اگر بگه خب به هر حال ممکنه
براي هر کسي پيش بياد و شايد از جانب زنه براش دام پهن شده يا درخواست از طرف اون زن بوده. اونوقت شما ميتونيد بپرسيد
که به نظرت اگر يه زن ديگه بهش درخواست بده، اونوقت شوهر مجازه که رابطه برقرار کنه؟ يعني اگر يه مردي بياد به دوستم درخواست بده،
آيا زن مجازه رابطه برقرار کنه يا اينکه بهتره اين کار رو نکنه و روي رابطه خودش و همسرش و مشکلات شون با هم متمرکز بشن؟
اينها رو مثال زدم. شما ميتونيد با روشهاي خوب،
خيلي موارد رو از زير زبون همسرتون بيرون بکشيد که حاکي از ديدگاه هاي او در اين باره و هيمنطور علل اين رفتارهاش هستند.
اما، اگر اين روش هم جواب نداد(البته براي هر روش بايد زماني معقول در نظر بگيريد
و مثلا نگيد من يه هفته صبر کردم و نشد!؛ دست کم شش ماه تحمل و تامل کنيد)،
اونوقت ميتونيد علنا گفت و گو با همسر در اين باره رو آغاز کنيد.
پس، اصل چهارم يا بهتر بگيم مرحله چهارم، گفت و گوي علني و آشکار با همسر هست.
منظور از گفت و گوي علني اين نيست که داد و بيداد راه بندازيد و به ديگران اطلاع بديد.
مهمترين اصل اين مرحله حفظ آبروي همسرتون هست. فقط و فقط با خود همسرتون مساله رو مطرح مي کنيد
و بهش ميگيد که من مدتهاست اطلاع دارم، ولي به دلايلي و به اميد بهتر شدن وضعيت به روي خودم نمياوردم.
در اين مرحله به صورت منطقي و با آرامش با همسرتون صحبت مي کنيد که من ميخوام بدونم علت چي هست؟
اگر مشکلي از جانب من هست، بگو تا برطرف کنم. اگر اينطور نيست، پس مشکل چيه؟ مثلا آيا طرف مقابل مشکلي داره؟
آيا من بايد تاوان مشکل اون خانم با همسرش رو بپدازم؟ به نظرت بهتر نيست براشون فکر کنيم و به مشاور معرفي شون کنيم؟
من حاضرم با اين خانم دوست بشم و ببينم مشکلش چيه و او رو به همراه همسرش براي درمان مشکل معرفي کنم به مشاور
در اين مرحله هست که شما متوجه بيشتر مسائل ميتونيد بشيد.
پيشنهاد مي کنم اين اصول و مراحل رو طي کنيد.
اميد ميره موثر واقع بشن. اگر جواب نده، خب اونوقت بايد
حضورا نزد مشاور خانواده بريد تا مشاور بررسي کنه و ببينه چه مشکلاتي دامنگير زندگي تون شده که اين مسائل نمود پيدا کردند.
با يک مشاوره مناسب، اون موقع ميتونيد بهترين تصميم رو اتخاذ کنيد. شايد نيازه روي مهارتهاي خاصي کار کنيد.
شايد برخي مسائل از ديدتون پنهان مونده که در روابط زناشويي مهم بوده اند. شايد همسرتون مشکلاتي داره که بايد درمان بشن و ...
اونوقته که با بررسي هاي کامل ميتونيد درباره ادامه روند زندگي تون تصميم گيري کنيد.
نقل قول از جناب آقا محسن عزيزي