داروی مورد نظر پیدا شد
داروی مورد نظر پیدا شد
ویرایش توسط هوگر : 02-11-2015 در ساعت 08:16 PM دلیل: منقضی شد
دوست عزیز دز این مورد فقط پزشک معالج شما حق تجویز دارو داره
وگرنه هیچ کسی صلاحیت معرفی دارو بدون داشتن علم فارموکولوژی رو نداره ...
مسلما" داروهای گیاهی که بیشتر نقش آرامبخش بودن رو دارن
قدرت و اثر داروهای شیمیایی رو ندارن ....
ممکنه باعث عدم رضایت در فردی مصرف کننده باشه
خـــــدانـگهــــــدار
دوست عزیز سلام؛
اولآ خدمت شما عرض کنم که داروهایی که به شما دادن جزو اون دسته از داروهایی هست که عوارض بسیار کمی دارن و این عوارضی که شما میگین به خاطر استرستون هست که ایجاد شده. قرص های کنترل کننده ی افکار و استرس حدود 2 هفته زمان نیاز دارن تا بتونن خودشون رو با بدن فیکس کنن. من خودم به بیماری ocd (وسواس فکری) مبتلا هستم و دو تا از قرص هایی که ذکر کردین رو مصرف میکنم. منم مثل شما تا دو هفته زجر شدیدی کشیدم و شاید روی هم رفته 5 ساعت خوابیدم و عین جغد بیدار بودم ولی بعد از 2 هفته کم کم اروم شدم و حس بسیار خوبی رو تجربه کردم. پیشنهاد من به شما اینه که اگر عوارض داروهاتون قابل کنترل هست و خیلی اذیتتون نمیکنه، دو هفته ی اول رو تحمل کنید تا بعدش اروم اروم به سلامتیتون برسین. اما اگر عوارض شدیدی مثل استفراغ های مکرر و غیر قابل کنترل، هذیان گویی و توهم (توی حالت بیداری) دارین باید مصرف قرص ها رو قطع کنین و داروهاتون عوض بشه. مثلا من خودم به قرص فلوکستین حساسیت شدیدی داشتم و به محض اینکه مصرف میکردم دچار تهوع های غیر قابل کنترل میشدم که رفتم پیش پزشکم و برام قرص فلوکسامین نوشت که اصلا عوارضی برام نداشت.
داروهای گیاهی خوبن ولی اصلا و ابدا تاثیرات داروهای شیمیایی رو ندارن و تاثیرشون مقطعی هست. یعنی مثلا ممکنه شما 2 ساعت اروم باشی ولی دوباره استرس برمیگرده. اما داروهای شیمیایی تاثیراتشون همیشگی و طولانی مدت هست و اگر یک مقدار تحملتون رو بالا ببرید نتایج خوبی ازشون میگیرید. در ضمن سعی کنید به خودتون تلقین هم نکنید که مثلا "وای اگه من این دارو رو بخورم فلان میشم و از این حرفا"! شب ها قبل از اینکه میخواید بخوابید ریلکسیشن انجام بدید، وقتی حس ارامش بهتون دست داد قرص ها رو مصرف کنید و راحت تا صبح بخوابید.
درسته ولی همیشه روش شیمیایی به نظر من بهترین راه نیست.کما اینکه خیلی از داروهای شمیایی و صنعتی رو هم از فراورده های تغییر کرده گیاهان توی لابراتوار میسازن یعنی با اندکی تغییر در ساختار از عصاره چندین ماده که در طبیعت هست یه محصول جدید به وجود میارن.دقیقا مثل گرفتن محصول وازلین از مبنع نفتی !!
من از قرص های صنعتی خیلی وحشت دارم چون هیچکدومش کامل بهم نمیسازه.البته یقینا همه قرصهارو امتحان نکردم ولی چندتایی که تا به حال امتحان کردم اینجور بوده و شاید مشکل از خودم باشه.بنا بر قانون هیچ چیز مطلق نیست نمیتونم بگم قرص صنعتی صد درصد بد یا خوبه !
عوارضی که برای من داشت به نسبت حالتی که قبل از مصرف داشتم بدتر بود.یعنی قبل از مصرف استرس و اعصاب خردی داشتم اما توهم و پرش دست بی خوابی و کم حرفی و ....نداشتم ولی بعد از مصرف نه تنها اون عارضه های قبل مصرف از بین نرفت بلکه چندین عارضه جدید هم بهم اضافه کرد و تحمل این شرایط برام سخت بود و مجبور بودم بعد از یکبار مصرف قطعش کنم.
قبل مصرف لااقل شب میخوابیدم و سردرد و قفل شدن فک و خیلی از عوارض دیگه رو نداشتم که قرص بهم اضافه کرد البته میدونم هرنوع داروی شیمیایی باید حداقل 1ماه مصرف بشه تا بدن باهاش وقف پیدا کنه ولی حقیقتا تحمل عوارضش برام سخت بود چون هم خواب رو ازم گرفته بود هم اینکه حتی تو عالم هوشیاری چشام رو میبستم چیزهای بدی میدیدم احساس میکردم قرص x خوردم.
برای همین مواد گیاهی رو ترجیح میدم شاید به قول شما اثر 24 ساعت نداشته باشه ولی لااقل میتونه برای ساعاتی در روز که شدت بیشتری داره موثر باشه.
عارضم به خدمت شما من در اکثر ساعات روز با پرت کردن حواسم( فکر نکردن به موضوع و مشغول شدن به یه کار یا مشغله ایی) میتونم کنترل داشته باشم و حتی به فراموشی بسپارم.اما ساعات صبح از زمانی که از خواب بلند میشم تا حدود ناهار بدترین ساعات روزم هست و بعد از بلند شدن از خواب بطور غیرارادی روحیه و کنترلم خیلی ضعیفه و احساس خیلی بدی دارم. یعنی مهمترین مشکل من نفرت من از صبحها و بدترین تجربم موقع بیدار شدن از خواب شبانه است.به شکلی که حاضرم چند ساعت از شبو از اون ور دیرتر بخوابم چون آرامش دارم توی شبا مخصوصا 11 به بعد.ولی نخوابم که زود صبح بشه و اون حسو پیدا کنم.نمیدونم چه اسراری داره این موضوع !
لازم به ذکره که نوع استرس و احساس افسردگی من یه جور استرس عاطفیه یعنی وقتی با چند نفر حرف میزنم یا احساس میکنم که کسی پیشم هست احساس بهتری دارم ولی وقتی تنهام احساس بدی دارم.زمینه پیدا کردن این حس از اونجایی شروع شد که من از چندین سال قبل زمینش رو داشتم طبق جریانات و اتفاقات زندگیم ولی طی یکسال خیر چند تا شوک پشت سر هم بهم رسید که فکر میکنم عوارض این شوکها توی بدنم جاگیر شده.یکیش مریضی برادرم بود که تومور مغزی پیدا کرد و جراحی هم کرد و بعد گفتن تومورش بدخیمه و باید مدام تحت اشعه درمانی و شیمی درمانی باشه از طرفی ناراحتی عصبی مادرم .اختلافات پدر و مادرم از یک طرف و از طرف دیگه یه نامزدی بهم خورده دارم که دلیلش کاملا ناجوانمردانه و زوری بود یعنی تحمیل شد بهم... و تمام اینا دست به دست هم دادن که از نظر عاطفی رو به انزوا رفتم و احساس تنهایی بهم غلبه کرده و نمیدونم چرا همش ذهنم دنبال اتفاقات بد و ناراحت کننده است ...
خودم این احساسو دارم اگه ازدواج کنم تا حدود90 درصد روحیه بهتری بدست میارم چون احساس میکنم تمام این عواملی که باعث اعصاب خردی و استرسم میشه از محیط و تاریخ خانوادمه.اگه بخوام براتون یه مثال بزنم شما فکر کنید از دیدن یک فیلم تنفر دارید و احساس بدی پیدا میکنید اما مجبور باشید روزی چندبار این فیلم تکراری رو به شکل 3بعدی ببینید
منم چنین عوارضی رو داشتم. منتها تحمل کردم. اگه دوست داری واسه همیشه از شر استرس راحت بشی باید تحمل داشته باشی.عوارضی که برای من داشت به نسبت حالتی که قبل از مصرف داشتم بدتر بود.یعنی قبل از مصرف استرس و اعصاب خردی داشتم اما توهم و پرش دست بی خوابی و کم حرفی و ....نداشتم ولی بعد از مصرف نه تنها اون عارضه های قبل مصرف از بین نرفت بلکه چندین عارضه جدید هم بهم اضافه کرد و تحمل این شرایط برام سخت بود و مجبور بودم بعد از یکبار مصرف قطعش کنم.
قبل مصرف لااقل شب میخوابیدم و سردرد و قفل شدن فک و خیلی از عوارض دیگه رو نداشتم که قرص بهم اضافه کرد البته میدونم هرنوع داروی شیمیایی باید حداقل 1ماه مصرف بشه تا بدن باهاش وقف پیدا کنه ولی حقیقتا تحمل عوارضش برام سخت بود چون هم خواب رو ازم گرفته بود هم اینکه حتی تو عالم هوشیاری چشام رو میبستم چیزهای بدی میدیدم احساس میکردم قرص x خوردم.
برای همین مواد گیاهی رو ترجیح میدم شاید به قول شما اثر 24 ساعت نداشته باشه ولی لااقل میتونه برای ساعاتی در روز که شدت بیشتری داره موثر باشه.
تحملش برام غیر قابل صبر بود.
راستش قبلا اعصاب خردی و استرسم فقط با فکر و زمینه بود که پیش میومد.اما حدود10/15روزه بطور ناخودآگاه در یک ساعات معینی اعصابم بیجهت خورد میشه و استرس و ترس فوبیا میگیرم.
مثلا ظهرها فقط از ساعت 1 تا 4 بعد از ظهر و شب ها از ساعت 9شب تا 2 احساس آرامش دارم و حالت نرمال و خوبی دارم.ولی به غیر از این ساعت ها مثلا صبح ها و غروب ها بی خودی کلافه و آشفته ام و زود به محیط واکنش نشون میدم مثلا صدای بلند رفت و آمد و.... کاش میدونستم چمه
منم دقیقا مثل شما بودم دوست عزیز.تحملش برام غیر قابل صبر بود.
راستش قبلا اعصاب خردی و استرسم فقط با فکر و زمینه بود که پیش میومد.اما حدود10/15روزه بطور ناخودآگاه در یک ساعات معینی اعصابم بیجهت خورد میشه و استرس و ترس فوبیا میگیرم.
مثلا ظهرها فقط از ساعت 1 تا 4 بعد از ظهر و شب ها از ساعت 9شب تا 2 احساس آرامش دارم و حالت نرمال و خوبی دارم.ولی به غیر از این ساعت ها مثلا صبح ها و غروب ها بی خودی کلافه و آشفته ام و زود به محیط واکنش نشون میدم مثلا صدای بلند رفت و آمد و.... کاش میدونستم چمه
من شاغل بودم و سرکار میرفتم ولی به خاطر این مشکلی که شما داری و منم داشتم مجبور شدم کارم رو بزارم کنار. به طور مثال من صبح ها حالم خوش نبود ولی ظهرها ساعت 12 تا 3 احساس خیلی خوبی داشتم و هیچ استرسی نداشتم ولی به محض اینکه ساعت از 3 رد میشد انگار یه چیزی توو وجودم بود که باعث ترشح استرس میشد تا ساعت 8 شب. به محض اینکه میشد 8:01 دقیقه من استرسم کاملا خوب میشد و انگار نه انگار! رفتم پیش یه روانپزشک خوب و بهم گفت شما به افسردگی و اختلال اضطراب منتشر مبتلا هستی و باید دارو مصرف کنی. دارو ها رو گرفتم، 1 هفته ی اول خوردم خیلی بدتر شدم و انگار مریض تر شدم. به دکترم گفتم بهم گفت چیزی نیست. 2 هفته تحمل کن خوب میشه. به هر زحمتی بود تحمل کردم و الان دارم عوارضش رو میبینم. دیگه هیچ استرسی در کار نیست. فقط یه سری وسواس های فکری دارم که اونا هم به مرور زمان حل میشه.
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)