سلام من 26 سالم هس لیسانس هستم و مشغول به فعالیت در یک شرکت . چیزی که خیلی اذیتم میکنه یک سال خورده ای هست که زندگی برام معنا نداره در رواقع می تونم بگم دنیا برام بی ارزش هست بود یا نبودم برام مهم نیس. تازگی ها هم رفتار آدمها برام مثل یه خنجر شده که هی اذیتتم مکینه. حوصله هیچ چیزی هم ندارم . نمیدونم چمه شده میخندم زیاد اما توی دلم داغون هست خنده شده برام یه نوع پوشاندن افکار ذهنم بهم بگید من چیکارکنم که حداقل بتونم این زندگی که نمیدونم اخرش کی هس رو ادامه بدم