نمایش نتایج: از 1 به 15 از 15

موضوع: سوالی در درمان وسواس جبری فکری

6402
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    200
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    4
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    سوالی در درمان وسواس جبری فکری

    سلام
    من متولد 1366
    من حالا دچار بیماری وسواس مزمن شدم....(به تشخیص پزشک ) متاسفانه نه به دارو جواب میده و نه هیچ....

    ببنید
    من از کودکی به تعداد اندکی از چیز ها حساس بودم و در ان حدی نبود که باعث اذیت من بشه و اگر هم میشد مقطعی بود...
    بعد سن 21 بنده احساس کردم که به خر و پف حساسم و کلا نمی تونستم تو جمع بخابم....
    که رفته رفته زیاد شد...
    الان به صدای غذا خوردن دیگران حساس شدم مثلا صدای ملچ و ملوچ ..... که باعث اذیت بنده میشه و حتی صدای ضعیف ساعت ناراحتم می کنه... شما تصور کنید که صدای چایی خوردن درست مثل پتکی در سر من هست
    باز گذاشتن در اتاق و غیره..............
    دوستان اینهایی که عنوان کردم یک درصد از حساسیت های بنده هست که باعث دوری بنده از محیط کار خانواده دوستان فامیل و اجتماع شده..
    سوال من اینه
    ایا بیماری من قابل درمانه؟؟؟
    من پیش روانشپزشک رفتم و لی اثر نکرد دارو هایی مثل فلووکسامین کلومیپرامین... . مصرف کردم مدتی و لی دریغ از اثر جزئی
    راه حل چیست.... هر روز وضعم بدتر میشه... حتی طوری شده که کودکان فامیل متوجه رفتار حساسیت و وسواسی من شده و اذیتم می کنند...

    همه این رفتار ها در نهایت منو به یک حیوان روانی و عصبانی و بد اخلاق تبدیل کرده که هم باث ناراحتی خانواده ام شده ام و اذیت و ازار اطرافیانم....

  2. کاربران زیر از didar1386 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    200
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    4
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سوالی در درمان وسواس جبری فکری

    ببنید دوستان من تحصیل کرده برق الکترونیک هستم و بیماری خودم را این چنین توصیف می کنم.. هر چیزی که دارای فرکانس هست تبدیل به یک رفتار وسواسی برای من شده....
    مثلا (فرکانس یعنی تعداد ضربه های یک پالس در بازه ثابت در واحد ثانیه...)
    هر عملی که دارای تکرار هست باعث اذیت من میشه رفت و امد بیش از حد مثلا براردارم به اتاقم بیش ازر چند دفعه.... عمل غذا خوردن دیگران و بالا و پایین بردن غاشق...
    و صدها رفتار دیگر
    باز ماندن در ب کمد ها و در های داخلی اتاق ها و کشو ها و غیره باعث درگیری من با خانواده ام میشه................

    خیلی خیلی سعی می کنم جلوی عملم را بگیرم ولی نمی تونم هر جورش را امتحان کردم نشده نشده نشده..............

  4. کاربران زیر از didar1386 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    200
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    4
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سوالی در درمان وسواس جبری فکری

    البته لازم به ذکر هست که بنده قبلا دچار وسواس شستشو بین سن 16 تا 20 بودم ولی حالا نیستم....
    الان شمارش تعداد ستون ها خیابان موقع حرکت کردن ............ شمارش تعداد تیرچه های ساختمان و غیره از رفتار های وسواسی من هست...
    ویرایش توسط didar1386 : 09-25-2013 در ساعت 10:13 AM

  6. کاربران زیر از didar1386 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    پــاســخ

    سلــام
    به مشــاور خـوش اومــدین ..


    ممنـون از اینکـه مشکل خودتــون رو شرح دادین .
    کـادر ِ مجرب انجــمن،حتمـا به شمـا راهنمـایی و کمک لـازم رو در خصوص حـل مشکلتـون خواهند داشت .

    فقط در ابتـدا چـند سوال برای تشخیص و درمـان بهـتر ازتون دارم که ممنون میشم پـاسخـگو بـاشید

    وضعیـت تـاهلتون ؟
    فرزند چندم هستید ؟
    تحصیلات و شغل والدینتون ؟
    تـو خـانوادتـون کسی غیـر از شمـا هم دچـار این مشکل هست ؟
    وضعیت خـوابتون چطوره ؟ دیر خواب میرید ؟ زیاد از خواب میپرید ؟
    وضعیت اشتهـا و اجـابت مزاجتون چطوره ؟
    دچـار تعریق / فــرامــوشی / و زود رنجــی هستیــد ؟
    شـده تا حالا بخـاطر این وضع بخـواین بلایی سر خودتون بیـارید ؟
    گـاهی شده صـدایی ُ بشنوید کـه کسی نشنیـده ؟

    غیـر از روانپـزشک به روانشنـاس هم مراجعـه کردین ؟ آیا درمـان غیر دارویی هم پشت سر گذاشتین ؟
    غیر از اون دو دارویی کـه نام بردین،اگر پزشک چیز دیگـه ای ُ هم تجـویز کردند لطفـا بگیـن .


    قبلـا کـه دچـار وسـواس شستـشو بودین،آیا در پی درمـان رفتین یـا بعـد از گذشت مدتی متوجـه شدین که وسواستون به این عمل از بین رفته ؟
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  8. 2 کاربران زیر از *P s y C h e* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    200
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    4
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سوالی در درمان وسواس جبری فکری

    نقل قول نوشته اصلی توسط *P s y C h e* نمایش پست ها
    سلــام
    به مشــاور خـوش اومــدین ..

    ممنـون از اینکـه مشکل خودتــون رو شرح دادین .
    کـادر ِ مجرب انجــمن،حتمـا به شمـا راهنمـایی و کمک لـازم رو در خصوص حـل مشکلتـون خواهند داشت .

    فقط در ابتـدا چـند سوال برای تشخیص و درمـان بهـتر ازتون دارم که ممنون میشم پـاسخـگو بـاشید

    وضعیـت تـاهلتون ؟
    فرزند چندم هستید ؟
    تحصیلات و شغل والدینتون ؟
    تـو خـانوادتـون کسی غیـر از شمـا هم دچـار این مشکل هست ؟
    وضعیت خـوابتون چطوره ؟ دیر خواب میرید ؟ زیاد از خواب میپرید ؟
    وضعیت اشتهـا و اجـابت مزاجتون چطوره ؟
    دچـار تعریق / فــرامــوشی / و زود رنجــی هستیــد ؟
    شـده تا حالا بخـاطر این وضع بخـواین بلایی سر خودتون بیـارید ؟
    گـاهی شده صـدایی ُ بشنوید کـه کسی نشنیـده ؟

    غیـر از روانپـزشک به روانشنـاس هم مراجعـه کردین ؟ آیا درمـان غیر دارویی هم پشت سر گذاشتین ؟
    غیر از اون دو دارویی کـه نام بردین،اگر پزشک چیز دیگـه ای ُ هم تجـویز کردند لطفـا بگیـن .


    قبلـا کـه دچـار وسـواس شستـشو بودین،آیا در پی درمـان رفتین یـا بعـد از گذشت مدتی متوجـه شدین که وسواستون به این عمل از بین رفته ؟
    سلام
    ممنون از جوابتون



    فقط در ابتـدا چـند سوال برای تشخیص و درمـان بهـتر ازتون دارم که ممنون میشم پـاسخـگو بـاشید

    چشم حتما

    وضعیـت تـاهلتون ؟
    مجرد(تا درمان نشوم نمی تونم ازدواج کنم.) البته قبلا میخاستم ازدواج کنم که نشد نگذاشتند..
    فرزند چندم هستید ؟
    فرزند اول خانواده
    تحصیلات و شغل والدینتون ؟
    مادرم خواندن نوشتن و خانه دار . پدرم پنجم ابتدائیی و شغل قصاب
    تـو خـانوادتـون کسی غیـر از شمـا هم دچـار این مشکل هست ؟
    مادرم و شوهر عمه ام هم قبلا دچار وسواس شدید شستشو بودند. مال شوهر عمه ام رفع شده ولی مال مادرم در حد جزئی پا برجاست... کلا من کپی مادرم هستم از لحاظ خلق و خوی.... همان طور که گفتم بنده قبلا وسواس شستشو داشتم... که فکر کنم دلیل عمده اش اصرار های مادرم به تمیزی و لباس عوض کردن های متوالی و... بود...
    وضعیت خـوابتون چطوره ؟ دیر خواب میرید ؟ زیاد از خواب میپرید ؟
    اگر قرص های دکتر روانشناس را نخورم خیلی دیرمیخابم.. در طول شب هم چندین بار با صداهای کوچک نظیر روشن خاموش شدن موتور یخچال و.. از خاب می پرم و یا به دلایل دیگر...در کل خواب درست حسابی ندارم... البته قبلا به دلیل خر و پف دور از خانواده و طبقه پایین میخوابیدم که حدود 6 ماهه به دلایل ترسی که در تاریکی به دلم نشسته نمی تونم تنها بخابم... یعنی تو تنهایی و تاریکی دچار خیال و وهم میشوم فکر می کنم عده ای دور و برم حلقه زده... یا اینکه بین خواب و واقعیت اگه بخام بخوابم فوری انگار یکی منو میخاد بیدار کنه...نوعی ترس همراه با لرزش به دلم میشینه... من مطلقا از تاریکی نمی ترسیدم ببینید بعد وسواس دچار توهم هم شدم... البته پیش خیلی ها مطرح کردم یکی گفت از تنهایی هست دیگری گفته اجنه اذیت ات می کنند و... حالا شما بگید مشکل کجاست
    وضعیت اشتهـا و اجـابت مزاجتون چطوره ؟
    یا اصلا غذا نمی خورم و یا بیش از حد می خورم در کل همیشه گرسنه ام..

    دچـار تعریق / فــرامــوشی / و زود رنجــی هستیــد ؟
    بدنم بیشتر عرق می کنه بخصوص موقعی که تنها تو اتاق خودم بخوابم و مخصوصا هم تو خواب بترسم.. ببینید احساس میکنم تو خواب عده ای منو از بالای بلندی پرتاپ می کنند پایین
    من حافظه قوی داشتم و الان هم دارم ولی به دلیل مشکلات این بیماری الان دچار فراموشی زیاد شدم..که در کل به شکست تحصیلی در مراحل کنکور انجامیده در حالی که قبلا باعث غبطه دوستانم می شدم.
    اره ادم زود رنجی هستم ولی این مساله به توان n کرده ... صبح تا شب این فکر منو مشغول کرده که چرا من... چرا من تو بهترین دوران جوان باید گرفتار این مصیبت شوم. در کل شده دغدغه فکری من.



    شـده تا حالا بخـاطر این وضع بخـواین بلایی سر خودتون بیـارید ؟
    بیش از صدها بار تا پای خودکشی رفتم و برگشتم.
    به دو دلیل:
    1. ترس از خدا.
    2. به خاطر پدرم.چرا..؟؟ چون بین ما سه تا بردار پدرم توجه و لطف بیشتری نسبت به من داره اطرافیانم هم میگن که پدرم منو بیشتر دوست و امید بیشتری رو من داره ...تا پای خودکشی رفتم ولی اون لحظه فکر کردم که اگه نباشم پدرم زمین گیر خواهد شد.



    گـاهی شده صـدایی ُ بشنوید کـه کسی نشنیـده ؟
    اینو که بالا توضیح دادم.
    اره خیلی.
    داخل من الان دو قطبی شده انگار دو نفر دارن به یک جسم فرمان می دهند...
    چندین بار که می خواستم بخوابم یکی با صدای بلند گفته مگه با تو نیستم چرا می خوابی.. جالبه اینه که لحن صداییی که من می شنوم فرق داره و دو نفر کاملا مجزا هستند.

    بر سراین موضوع من به هر کی مطرح کردم یا گفتم دیوانه شدم یا گفتند اجنه اذیت ات می کنند یا گفتند طلسم ات کردند و از این حرفها....
    و به متافیزیک ربط دادند....
    البته من خودم گه گاه چیز بی ربط و نام معلوم در موقع بیداری و تنهایی می بینم ولی نمی توانم تشخیص دهم که جن هست یا توهم
    اینم بگم بنده اکس مصرف نمی کنم که توهم بزنم

    غیـر از روانپـزشک به روانشنـاس هم مراجعـه کردین ؟ آیا درمـان غیر دارویی هم پشت سر گذاشتین ؟
    نه . فقط به روان پزشک چندین بار مراجعه کردم..
    چندین سال پیش به روانشناس مراجعه کردم اون موقع حالم خیلی بهتر از الان بود ولی اون روانشناس گفت که به همین طریق پیش بری در اینده در تیمارستان راضی تبریز بستری خواهی شد راست هم می گفت خو.دم از حال خودم می بینم که دیگه دارم به روانی تبدیل می شوم...

    غیر از اون دو دارویی کـه نام بردین،اگر پزشک چیز دیگـه ای ُ هم تجـویز کردند لطفـا بگیـن .
    اره
    اسم دکتر من کتایون ترابی هست تو تبریز . اگه نت سرچ کنید پیدایش می کنید.
    که ایشان سه تا دارو تجویز کردند یکی فلووکسامین یکی کلومیپرامین ... ولله اون سومی یادم نیست و لی قرص ابی رنگ کوچک بود.

    البته دو سال پیش موقع شروع خدمت سربازی یک دکتری قرص فلوکسیتین و نورترپتیلین تجویز کرده بود یک سالی هم خوردم ولی دریغ از یک ذره اثر...




    قبلـا کـه دچـار وسـواس شستـشو بودین،آیا در پی درمـان رفتین یـا بعـد از گذشت مدتی متوجـه شدین که وسواستون به این عمل از بین رفته

    نه پی درمان نرفتم
    چون پدرم فهمیده بود.و در پی کتک های متوالی پدرم این مساله موقتی حل شد..


    ببینید من هر چه قدر که ایبن بیماری خودم را برای خانواده ام توضیح میدهم انگار دارم واسه سنگ توضیح میدهم اصلا متوجه فوریت مساله نیستند یعنی من اگر به دکتر رفتم یواشکی رفتم تا خانواده نفهمه
    حتما باید من سرطان می گرفتم تا در ک کنند
    در ک اونها از رفتار من اینه که دختری یا شخص دیگری زیر پای من نشسته و به این طریق قصد و غرض بر هم زدن زندگی ما رو دارد
    ویرایش توسط didar1386 : 09-25-2013 در ساعت 01:03 PM

  10. کاربران زیر از didar1386 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سوالی در درمان وسواس جبری فکری

    متشکــرم از پـاسخ هـای خوب و کـاملــتون .

    بیمــاری شمـا تا حــد خیلی بالـایی اونجـور کـه فرمودیــن زمینه ی وراثتی داره تـا محیـطی و تربیتــی . از اونجـایی هم کـه فرزند اول خـانواده هستید، به نــوعی والدینتون در تربیت شمـا دقت بیشتری به خرج دادند و ناخودآگـاه باعث شدند کـه این مشکل به صورت خیــلی ظریف،در شمـا هم سرایت کنه و رفته رفته تحت ِ اثر ژنتیکی بیمـاری،در شمـا بیشتر ُ بیشتر شــده ..
    وسـواس ِ شمـا بـاعث شده کـه رفته رفته علـایمی از اضطراب و افســردگی رو پیـدا کنیــد و دلیل ِ بدخـوابی ِ شمـا هم بخـاطر اضطراب و افسـردگیتون هسـت .


    این داروهـایی کـه گفتین برای درمـان افسردگـی،وســواس و حالـات ترس بودند و سوال ِ من اینه که مدت زمـان مصرف داروییتون چـه وقــت بوده ؟ خواب ِ شمــا بعـد از استفاده از این قرص هـا هیچ بهبودی ای پیـدا نکرده ؟ یعنی حتی بدتر از قبل هــم شده ؟

    این مـوارد رو با پزشکتون مطرح کردین ؟ نظر ِ ایشـون چی بوده ؟

    بعـد از مدتی مصرف،دوبـاره حضـور و دیـداری با دکترتون داشتین ؟ اگــر بله آیا دوبـاره همین تجـویز دارو رو در پیش گرفتن ؟ بهـتون مراجعـه به روانشناس رو پیشنهـاد ندادند ؟



    بر سراین موضوع من به هر کی مطرح کردم یا گفتم دیوانه شدم یا گفتند اجنه اذیت ات می کنند یا گفتند طلسم ات کردند و از این حرفها....
    و به متافیزیک ربط دادند....
    البته من خودم گه گاه چیز بی ربط و نام معلوم در موقع بیداری و تنهایی می بینم ولی نمی توانم تشخیص دهم که جن هست یا توهم
    اینم بگم بنده اکس مصرف نمی کنم که توهم بزنم

    نمیـدونم این مساله رو با چه افرادی و در چـه سطح از تحصیلـاتی مطرح کردین .. ولی این چیــزا کـاملـا غلط هست و تمامی ِ این ترس و توهــمـات در نتیجـه ی علـایم ِ ثـانوی بیمـاری شمـا هست و توهـم به شکل خلـاصه، حالتی هست که شما در اون چیزهـایی ُ احسـاس میکنید کـه وجـود خـارجــی ندارند اما شمـا اونـا رو واقعی میپنـدارید و این اصلا ربطی به جـن یا طلسم نـداره .
    گـاهی هم اثرات جـانبی مصرف ِ داروهـا هست که این هـا رو ایجـاد میکنه .

    چندین سال پیش به روانشناس مراجعه کردم اون موقع حالم خیلی بهتر از الان بود ولی اون روانشناس گفت که به همین طریق پیش بری در اینده در تیمارستان راضی تبریز بستری خواهی شد راست هم می گفت خو.دم از حال خودم می بینم که دیگه دارم به روانی تبدیل می شوم...
    خب این روانشنـاس شمـا رو ارجـاع داد به روانپـزشک یا خودشون راهکـار درمـانی ترتیب دادند ؟

    بیمـاری وسـواس در صــورتی کـه کـاملـا ریشـه یـابی و درمـان نشه و جلوی پیشرفتش گرفته نشـه،رفــته رفــته بیمـاری هـای دیگـری مث افسـردگی حـاد و اسکیـزوفرنی هم روی اون سـوار میشند و بخـاطر همین هست که اون روانشناس به شمـا این حرف ُ زدند و خواستند بهتون به شکل جدی بگـن که خطرات سهــل گرفتن این بیمـاری و مداوا نکردنش چقـدر زیـاده ..

    الـان دقیقـا چـند سـاله که درگیــری شدیدی با این مشکل دارید ؟

    نه پی درمان نرفتم
    چون پدرم فهمیده بود.و در پی کتک های متوالی پدرم این مساله موقتی حل شد..
    درواقـع بـاید بگـم این مسـاله حـل نشده ، بلکـه به نوعی سرکــوب شده و با مرور زمـان خودش رو به اشکـالی دیگـه مث شمارش تعداد ستون های خیابان موقع حرکت کردن یا موارد دیگـه ای کـه مطرح کردید نشــون داده !


    ببینید من هر چه قدر که ایبن بیماری خودم را برای خانواده ام توضیح میدهم انگار دارم واسه سنگ توضیح میدهم اصلا متوجه فوریت مساله نیستند یعنی من اگر به دکتر رفتم یواشکی رفتم تا خانواده نفهمه
    حتما باید من سرطان می گرفتم تا در ک کنند
    در ک اونها از رفتار من اینه که دختری یا شخص دیگری زیر پای من نشسته و به این طریق قصد و غرض بر هم زدن زندگی ما رو دارد

    وقتــی واسم از شرایط تحصیلی و شغلی والدینتون گفتین،متوجــه شدم کـه بیمـاری شمـا رو جدی نمیگیرن و به شکل واقع بینـانه بهـش نگـاه نمی کنند .. تا حالا از دکترتون نخـواستید کـه مثلا باهاشون تمـاسی بگیــره و از فوریت مساله ی شمـا بهـشون بگـه ؟
    درســته نقش خـانواده در درمـان بهـتر خیـــــــــــــلی زیــاد موثــره ولی بــاز هم با همـه ی این شرایــط جـای امیــد هست و اگــر شمـا خودتون بخـواین و تلـاش کنید مطمئن بـاشید به لطف ِ خـدا حل میشه و به آرامش سـابق باز میگردین.


    در زمینه ی اعتقـادی به چه شکلیــد ؟ اهل نمـاز و عبـادت با خـدا بودین ؟ اگر بودین هنوزم هستین یا به شکل موقت ترک شده ؟


    تـا جـاییکـه اطلـاعات بنده راه میـده،داروهـای وسـواس سریع جـواب نمیدن و در هر فــردی دوز مصرفی و زمـان مصرفیشون متفاوتــه ! گـاهی حداقل هشت هفته طول میکشه و گـاهی شـاید تا دوســال ! و مصرفشون هم نبـاید به شکل یکبـاره قطع بشه .. بلکــه تدریجی و آرام . تو هیـچ کجـای دنیـا هم وســواس بدون دارودرمــانی رفع نخـواهــد شد . امــا بـاید عرض کنم که بعـد از کم شدن ِ علـایم توسط داروهــا ، میشــه از درمـان های روانشناسـانه ای چــون "شنــاخت درمـانی" برای بهـبود ِ کــامل بهــره گرفت. برای همیــن لـازم میدونم کـه حتمــا مراجــعه حضــوری پیش ِ یک روانشناس مجرب رو هم داشته بــاشید.

    البته مشـاورین و دیگـر کـادر انجمـن هم بعـد از مطالعـه ی بیـانـات شمـا،حتمـا نظرات ِ بهـتر و کارشناسانه تری ُ به اطلـاعتون خـواهند رســوند .
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  12. 3 کاربران زیر از *P s y C h e* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    200
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    4
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سوالی در درمان وسواس جبری فکری

    این داروهـایی کـه گفتین برای درمـان افسردگـی،وســواس و حالـات ترس بودند و سوال ِ من اینه که مدت زمـان مصرف داروییتون چـه وقــت بوده ؟ حدودا سال 1388 مصرف همین داروها حدود 6ماهپیش پزشک فعلی سال 90و 91 حدود 12 ماه به صورت گسسته فلوکسیتین و نورترتیلین پیش یک پزشک دیگر و امسال از خرداد تا حالا حدود 4 ماه پیش پزشک فعلی....

    خواب ِ شمــا بعـد از استفاده از این قرص هـا هیچ بهبودی ای پیـدا نکرده ؟ یعنی حتی بدتر از قبل هــم شده ؟
    اره خوب شده تنها اثری که این داروها داشته فقط خواب بوده و بس . یعنی اگر این قرص را استفاده کنم دو ساعت بعد کامل اثر کرده مثلا اگر ساعت 6 بعد از ظهر استفاده کنم ساعت 9 اثر می کنه میگیرم میخوابم و اگه ولم کنند تا4بعدازظهر فرداش می خوابم ولی چون شاغلم و ساعت 7 باید کارخانه باشم.. مصرف این دارو ها برام سخت شده چون صبح اصلا نمی تونم پا شم و اگر هم سر وقت تو کار حاضر بشم که خیلی طول می کشه تا حالم جا بیاد و چشمام اصلا باز نمیشه...
    الان که دارو را قطع کردم نسبتا خوابم نسبت به قبل کمی بهبود یافته و از ساعت 1030 احساس خواب الودگی می کنم.


    این مـوارد رو با پزشکتون مطرح کردین ؟ نظر ِ ایشـون چی بوده ؟

    اگر منظورتون علام بیماری منه که دکتر گفت که وسواس هست و بس ... البته نوبت ویزیت همین هفته بعد هست که باز هم مطرح می کنم...یا اگر منظورتان چیزدیگریست بگویید

    بعـد از مدتی مصرف،دوبـاره حضـور و دیـداری با دکترتون داشتین ؟ اگــر بله آیا دوبـاره همین تجـویز دارو رو در پیش گرفتن ؟ بهـتون مراجعـه به روانشناس رو پیشنهـاد ندادند ؟

    نه .
    هفته بعد انشاالله میرم پیش دکتر.
    ولله دفعه قبل که رفتم بار سوم ام بود که دکتر تاکید می کرد که باید همین دارو ها را مصرف کنم و ادامه بدم...
    ولی نتیجه این دفعه را عرض خواهم کرد...
    نه پیشنهاد روان شناسی را ندادند حتی همه رفتارها و تیک های عصبی و درد شدید گردن را ناشی از وسواس دونتستند و بس

    نمیـدونم این مساله رو با چه افرادی و در چـه سطح از تحصیلـاتی مطرح کردین .. ولی این چیــزا کـاملـا غلط هست و تمامی ِ این ترس و توهــمـات در نتیجـه ی علـایم ِ ثـانوی بیمـاری شمـا هست و توهـم به شکل خلـاصه، حالتی هست که شما در اون چیزهـایی ُ احسـاس میکنید کـه وجـود خـارجــی ندارند اما شمـا اونـا رو واقعی میپنـدارید و این اصلا ربطی به جـن یا طلسم نـداره .
    گـاهی هم اثرات جـانبی مصرف ِ داروهـا هست که این هـا رو ایجـاد میکنه
    . (درسته که حالا به صورت کم و بیش دارو مصرف می کنم و همین علایم را دارم ولی من اون موقع که اون توهمات و ترس و لرز ها بر من حائل شد اون موقع بنده دارو مصرف نمی کردم)



    خب این روانشنـاس شمـا رو ارجـاع داد به روانپـزشک یا خودشون راهکـار درمـانی ترتیب دادند ؟
    اره اون موقع گفت که باید دنبال درمانش برم و او می گفت که چند جلسه بیام... سال 1385 بود ولی می گفت اگه لازم شده به روان پزشک معرفی ات می کنم ولی اون موقع به دلیل اطلاع تعدادی از اعضای فامیل از حضور من پیش روانشناس ... باعث شد که بنده قطع ادامه بدم... چون خود مادرم به من روانی می گفت... همه اینها ناشی از جهل و عدم اگاهی در جامعه سنتی هست البته اینم بگم شهر خیلی کوچک هست
    بیمـاری وسـواس در صــورتی کـه کـاملـا ریشـه یـابی و درمـان نشه و جلوی پیشرفتش گرفته نشـه،رفــته رفــته بیمـاری هـای دیگـری مث افسـردگی حـاد و اسکیـزوفرنی هم روی اون سـوار میشند و بخـاطر همین هست که اون روانشناس به شمـا این حرف ُ زدند و خواستند بهتون به شکل جدی بگـن که خطرات سهــل گرفتن این بیمـاری و مداوا نکردنش چقـدر زیـاده ..

    الـان دقیقـا چـند سـاله که درگیــری شدیدی با این مشکل دارید ؟ من از بچگی کم و بیش وسواس داشتم
    ولی سن 15 الی 19 اوج وسواس شستشو
    سن 21الی حال یعنی 26 سیر صعودی حساسیت ها به همه چیز و...
    اگه به صورت حاد توصیف کنیم حدود 8 سال

    من بار اول که پیش روان پزشک سال 1388 رفتم اون داروها در من خوب اثر می کرد حتی طی چند هفته نتیجه اش را دیدم ولی الان مقاوم به دارو شد و بیماری ریشه پیدا کرد و حالا حالا ها به دارو جواب نمیده حالا چرا اون موقع دارو را قطع کردم ؟؟؟ به دلیل سرکوفت های خانواده ............. بقیه دیگه معلومه...



    درواقـع بـاید بگـم این مسـاله حـل نشده ، بلکـه به نوعی سرکــوب شده و با مرور زمـان خودش رو به اشکـالی دیگـه مث شمارش تعداد ستون های خیابان موقع حرکت کردن یا موارد دیگـه ای کـه مطرح کردید نشــون داده !





    وقتــی واسم از شرایط تحصیلی و شغلی والدینتون گفتین،متوجــه شدم کـه بیمـاری شمـا رو جدی نمیگیرن و به شکل واقع بینـانه بهـش نگـاه نمی کنند .. تا حالا از دکترتون نخـواستید کـه مثلا باهاشون تمـاسی بگیــره و از فوریت مساله ی شمـا بهـشون بگـه ؟
    نه
    یعنی دکتر ها این کار رو می کنند؟؟
    اگر هم بکنند فکر نکنم اثری داشته باشه... من فکر نکنم قوه تحلیل خانواده من در این حدها باشه و اگر هم دکتر زنگ بزنه تنیجه اش در سوکفت من ظاهر میشه

    درســته نقش خـانواده در درمـان بهـتر خیـــــــــــــلی زیــاد موثــره ولی بــاز هم با همـه ی این شرایــط جـای امیــد هست و اگــر شمـا خودتون بخـواین و تلـاش کنید مطمئن بـاشید به لطف ِ خـدا حل میشه و به آرامش سـابق باز میگردین.


    در زمینه ی اعتقـادی به چه شکلیــد ؟ اهل نمـاز و عبـادت با خـدا بودین ؟ اگر بودین هنوزم هستین یا به شکل موقت ترک شده ؟

    قبلا اصلا نماز و روزه ام ترک نمیشد ولی الان به دلایلی گذاشتم کنار


    تـا جـاییکـه اطلـاعات بنده راه میـده،داروهـای وسـواس سریع جـواب نمیدن و در هر فــردی دوز مصرفی و زمـان مصرفیشون متفاوتــه ! گـاهی حداقل هشت هفته طول میکشه و گـاهی شـاید تا دوســال ! و مصرفشون هم نبـاید به شکل یکبـاره قطع بشه .. بلکــه تدریجی و آرام . تو هیـچ کجـای دنیـا هم وســواس بدون دارودرمــانی رفع نخـواهــد شد . امــا بـاید عرض کنم که بعـد از کم شدن ِ علـایم توسط داروهــا ، میشــه از درمـان های روانشناسـانه ای چــون "شنــاخت درمـانی" برای بهـبود ِ کــامل بهــره گرفت. برای همیــن لـازم میدونم کـه حتمــا مراجــعه حضــوری پیش ِ یک روانشناس مجرب رو هم داشته بــاشید.

    البته مشـاورین و دیگـر کـادر انجمـن هم بعـد از مطالعـه ی بیـانـات شمـا،حتمـا نظرات ِ بهـتر و کارشناسانه تری ُ به اطلـاعتون خـواهند رســوند .
    ویرایش توسط didar1386 : 09-25-2013 در ساعت 03:16 PM

  14. کاربران زیر از didar1386 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    200
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    4
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سوالی در درمان وسواس جبری فکری

    یعنی نظر شما اینه که من روال مصرف این داروها را ادامه دهم ؟؟؟

  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سوالی در درمان وسواس جبری فکری

    پس به شکل کلی از سال 88 تا الـان درگیــر دارودرمــانی هستید ؛ درســته ؟

    اگر منظورتون علام بیماری منه که دکتر گفت که وسواس هست و بس ... البته نوبت ویزیت همین هفته بعد هست که باز هم مطرح می کنم...یا اگر منظورتان چیزدیگریست بگویید

    منظورم اون توهــم هـایی کـه داشتین بود .. میخـواستم ببینم نظرشــون درمورد توهمـات و ترس ُ لرزهـاتون چی بوده !


    (درسته که حالا به صورت کم و بیش دارو مصرف می کنم و همین علایم را دارم ولی من اون موقع که اون توهمات و ترس و لرز ها بر من حائل شد اون موقع بنده دارو مصرف نمی کردم)

    پس اون علـایم توهـم و ترس آور حین خـواب ُ قبل از مصرف دارو داشتین ! که البتـه وقتی دارو رو مصرف میکردین در شدت ِ این علـایم روند کـاهشی داشت !
    بخـاطر این هست که وسـواس در طی یه مدت ِ کوتاهی بعد از شروعش اگر به شکل حـاد شده بـاشه،فرد ُ دچـار اینگونه توهمـات شنوایی میکنه که خیلی هم بـاید جدیشون گرفت ..



    اره اون موقع گفت که باید دنبال درمانش برم و او می گفت که چند جلسه بیام... سال 1385 بود ولی می گفت اگه لازم شده به روان پزشک معرفی ات می کنم ولی اون موقع به دلیل اطلاع تعدادی از اعضای فامیل از حضور من پیش روانشناس ... باعث شد که بنده قطع ادامه بدم... چون خود مادرم به من روانی می گفت... همه اینها ناشی از جهل و عدم اگاهی در جامعه سنتی هست البته اینم بگم شهر خیلی کوچک هست



    پس شمـا مراجعـه به روانشناس ُ داشتین و بعد از چن جلسـه ی کوتـاه و ارجـاع به روانپزشک قطعش کردین ..
    بله متـاسفانه اینجـور لقب دادن به افــراد نـاشی از کم اطلـاعی خیلی از افراد از بیمـاری هـا و مشکلـات روحی - روانــی ِ ..
    همین کـه خودتــون با وجــود همه ی این شرایط پیگیــر مساله ی درمــان هستید و برای بهبود تلـاش میکنید،جـای تحسین داره و بنده ازتــون میخـوام با وجـود همه ی سختی هـا و عدم همراهی خـانواده،خیلی خیلی پیگیر بـاشید و باز هم به روانشناس رجـوع کنید .
    بزارید علـاوه بر راهکـارهـای دارویی،در کنـارش روان درمــانی منـاسب هم صورت بگیــره .
    از اونجـاییکـه تو خـانواده و دوستـان نمیتونید مشکلتون ُ به راحــتی بازگو کنید و باهاش صحبت کنید،شـاید وجـود فردی مثل روانشناس که میتونه وقتی بهتون اختصاص بده و صحبت کنه خــوب بــاشه .


    هشــــــت سـاله کـه درگیــر هستید با این مشکل ِ سخـت و خب به نظر من مصرف تنهـای چند دارو نمیتونـه این علـایم ریشه پیـدا کرده رو به خوبی کـاهش بده .. بدنتون هم که بعد از چهـار سال درمان دارویی،هنوز جواب ِ خوبی نداده و حالتون بهبود ِ رضـایت بخشی ُ نداشته .. (البته جـا داره بگـم که بنده روانشناسم نه روانپزشک و در زمینه ی دارویی اطلـاعـات خـاصی ندارم وگرنه بهــتر کمکتون میکردم)


    تو پست قبل گفتم قطع ِ یکبــاره ی دارو ااااصلــا خوب نیست .. چون بدن ِ هرکس یه برنـامه ریزی ِ خـاصی داره واسه پـاسخگویی به تاثیرات ِ دارو .. شـاید برای همینه کـه نتونستید نتیجـه مطلوب ُ کســب کنین ..


    نه
    یعنی دکتر ها این کار رو می کنند؟؟
    اگر هم بکنند فکر نکنم اثری داشته باشه... من فکر نکنم قوه تحلیل خانواده من در این حدها باشه و اگر هم دکتر زنگ بزنه تنیجه اش در سوکفت من ظاهر میشه



    یک روانشناس در صورت ِ لــزوم میتونـه با اجـازه ی شخص اینکـار ُ برای گرفتن نتیجـه ی بهتر انجـام بده .. شـاید بـاز هم اثری نداشته باشه رو برخورد خـانواده ولی حداقلش اینه امتحـانش ضرری نداره .. اگر این موارد خانوادگی ُ به پزشکتون نگفتین حتمــا بگین .

    این بـار کـه پیش پزشکتون رفتین،ازشــون بخـواین یک روانشناس مجرب بر اسـاس تشخیصشون بهتون معـرفی کنند .



    اگــر خواستین و مـایل بودین این جمله رو بیشتر باز کنین :


    قبلا اصلا نماز و روزه ام ترک نمیشد ولی الان به دلایلی گذاشتم کنار

    میخـوام ببینم میشه از راه معنویت درمـانی وارد شـد یـا خیــر .
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  17. 4 کاربران زیر از *P s y C h e* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سوالی در درمان وسواس جبری فکری

    نقل قول نوشته اصلی توسط didar1386 نمایش پست ها
    یعنی نظر شما اینه که من روال مصرف این داروها را ادامه دهم ؟؟؟
    گفتــم بنده خیلی بـا دارو و مصرفـش آشنـایی کـامل ندارم ولی میــدونم که وســواس لـازمه تا مدتی با مصرف دارو شکسته بشــه و بعـد از اون از روش هـای رواندرمـانی مرتبط بهـره گرفـت .

    بهـتره در این مورد پزشکتـون تصمیم بگیــرند .
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  19. 4 کاربران زیر از *P s y C h e* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    200
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    4
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سوالی در درمان وسواس جبری فکری

    ممنون از جوابتان

    منظورم اون توهــم هـایی کـه داشتین بود .. میخـواستم ببینم نظرشــون درمورد توهمـات و ترس ُ لرزهـاتون چی بوده !

    همانطور که گفتم دکتر گفت که از علایم وسواس هست .. این دفعه که رفتم بیشتر مطرح می کنم...
    ویرایش توسط didar1386 : 09-26-2013 در ساعت 09:31 AM

  21. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    200
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    4
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سوالی در درمان وسواس جبری فکری

    دیروز خونه که رسیدم داروها را چک کردم
    فلووکسامین 100 - هر شب یک عدد
    کلومیپرامین 10 - یکی صبح و یکی شب
    الانزاپین 5 - هر شب یک عدد

  22. کاربران زیر از didar1386 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    200
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    4
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سوالی در درمان وسواس جبری فکری

    سلام
    یعنی به نظر شما من با دارو درمان نمی شوم؟؟؟؟؟
    روال درمان من چه قدر طول میکشه؟؟؟
    فکر می کنید علاوه بر دکتر روانپزشک حتما باید با روانشناس هم در ارتباط باشم؟؟؟
    شما به عنوان روان شناس چه کارهایی را توصیه می کنید؟؟

  24. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    200
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    4
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سوالی در درمان وسواس جبری فکری

    یه سوال دیگر
    من الان اگر بخواهم کاری بکنم یا فکر کنم نمی تونم
    چون تو ذهنم بمباران افکار می شودم در ان واحد هزاران فکر میاد تو ذهنم..
    مثلا کار من تو شرکت طراحی pcb برد مدار چاپی و برنامه نویسی هست که هر چه قدر میخاهم تمرکز کنم نمیشه که نمیشه
    ایا اینهم از علایم ثانوی بیماری وسواس هست؟؟؟
    چون قبلا تمرکز خوبی داشتم
    حتی الان اگر بخواهم یک متنی رابخوانم نمی توانم یا به سختی می خوانم.

    در ضمن شما ساکن تبریز که نیستید؟؟؟

  25. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38334
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سوالی در درمان وسواس جبری فکری

    منم دقیقا مشکل ایشون رو دارم. چه کار باید بکنم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کندن موی وسواسی (Trichotillomania)
    توسط R e z a در انجمن بیماریهای اعصاب و روان
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 11-01-2014, 12:03 PM
  2. اضطراب شدید و وسواس
    توسط poke1024 در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 01-03-2014, 10:37 AM
  3. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-24-2013, 10:40 PM
  4. تاثیر روان درمانی در افسردگی
    توسط nameinsoft در انجمن افسردگی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-19-2013, 12:34 AM
  5. وسواس سالم خوری (orthorexia nervosa)
    توسط R e z a در انجمن بیماریهای اعصاب و روان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-19-2013, 08:15 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد