سلام.من یه خواهرم خیلی اخلاقش بده.اصلا تو خونواده نمیشینه.صب میره سره کار و غروب که میاد اصلا نه با کسی حرف میزنه نه خنده ای نه چیزی...همشم فک میکنه مستقله و به کسی احتیاجی نداره...والا بابامم دیگه عاصی شده.یذره احترام هم خوبه.همش بهانه میگیره.حتی من تو اتاقم موزیک گوش میدم کسی تو حال چیزی نمیگه ولی اون از اتاق اونطرفتر داد میزنه که صداشو کم کن و..اصن یه وضعی..
بابامم گاهی سیگار میکشه و جالبه اصلا موقع سیگار کشیدنش ابجیم سرکار هستش و خونه نیستا ولی های گیر میده که بوی سیگار میاد و ازین حرفا...والا اعصاب همه از دستش بهم ریخته.انگار احترام و ارزش ها و خانواده رو فراموش کرده.من روزی هزار بار خدارو شکر میکنم ولی اون انگار خوشی زده زیر دلش.بابام مهربونه و سکوت میکنه و اون پررو تر میشه.میخوام شخصا باهاش صحبت کنم امشب تا ببینم حرف حسابش چیه و این بهانه ها برای چیه؟!!!!!بنظر شما چی بهش بگم؟؟؟میخوام قانعش کنم(اینم بگم تا میای بهش یچیزی بفهمونی تیریپ بی حوصلگی میاد)حالا من بعنوان برادر بزرگترش چیکا کنم باهاش؟
اینم بگم که تو خونه همه با هم خوبن و زندگیه خوبیه فقط اون بهانه گیره.