نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: بی علاقگی به نامزد

2978
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11602
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    2
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    بی علاقگی به نامزد

    دوستان حدود3ماه است نامزدکردم ولی نامزدم دوست ندارم وبخاطرسنت واعتقادات خانوادگی نمیتونم بهم بزنم چیکارکنم خیلی شرایط بدی دارم پسر خوب سالم وخانواده داری هست
    اما من از حرف زدنش راه رفتنش کلا شخصیتش خوشم نمیاد بعد خیلی به من علاقه داره بهش گفتم هیچ حسی نسبت بهت ندارم میگه بعدا توزندگی بوجود میاد میگه تصور اینکه تو،توزندگیم نباشی برام سخته میترسم ازنفرین کردنش چون به نفرین اعتقاد دارم
    شوق زندگی ازم گرفته شده موندم چیکار کنم
    ویرایش توسط ماهایا : 01-28-2015 در ساعت 09:50 AM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : بی علاقگی به نامزد

    نقل قول نوشته اصلی توسط ماهایا نمایش پست ها
    دوستان حدود3ماه است نامزدکردم ولی نامزدم دوست ندارم وبخاطرسنت واعتقادات خانوادگی نمیتونم بهم بزنم چیکارکنم خیلی شرایط بدی دارم پسر خوب سالم وخانواده داری هست
    اما من از حرف زدنش راه رفتنش کلا شخصیتش خوشم نمیاد بعد خیلی به من علاقه داره بهش گفتم هیچ حسی نسبت بهت ندارم میگه بعدا توزندگی بوجود میاد میگه تصور اینکه تو،توزندگیم نباشی برام سخته میترسم ازنفرین کردنش چون به نفرین اعتقاد دارم
    شوق زندگی ازم گرفته شده موندم چیکار کنم
    دوست عزیز در این مورد مشاوره کنید چون اگر تمایلی به این ازدواج نباشه در آینده با مشکل برخورد خواهید کرد

    خب فعلا" نامزد هستید و فرصت برای فکر کردن و تصمیم گیری دارید به هرحال هیچ اعتقادی در دنیا وجود نداره

    که بخواد زن و مرد رو مجبور به ازدواج و ادامه دادن اون کنه چون خداوند انسان رو آزاد خلق کرده

    در این مورد میتونید با فردی که معتمد هست و میتونه حرفهای شما رو درک کنه و به خانواده انتقال بده

    از طرفی دوران نامزدی برای شناخت بیشتره و ممکنه در رفتار ایشون شاخصی نمایان بشه که شمارو علاقه مند کنه

    پس بهتره در این مدت خوب در مورد ادامه زندگی مشترک فکر کنید و از این افکار نفرین هم بیرون بیایت چون پای یک عمر زندگی در میونه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. 4 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13174
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    3
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی علاقگی به نامزد

    آخه چرا وقتی کسی رو دوست ندارید باهاش ازد میکنید؟؟
    من هم خیلی پیش اومده که شرایط پسر خوب بوده، همه موافق بودند ولی به دلم ننشسته
    و اون دم دم های آخر گفتم نه و بهم زدم
    اولش عذاب وجدان داشتم ولی بعد از مدتی که پسر ازدواج میکرد دیگه خیالم راحت میشد
    خوب چیکار کنیم دست خودمون که نیس
    ولی خوب شما یکم زیادی پیش رفتی شاید حق ناس به گردنتون باشه
    ولی باز هم بهرحال زوری که نیست
    حتما اون پسر هم راضی به عشق یکطرفه نیست
    حتما با مشاور در تماس باشید

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13134
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    2
    تشکر شده 8 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی علاقگی به نامزد

    اگه واقعا دوستش نداری و فکر میکنی حوشبختت نمیکنه به یه نفر از فامیلات که باهاش راحتی بگو نامزدی رو به خاطر همین گذاشتن

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31968
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی علاقگی به نامزد

    نقل قول نوشته اصلی توسط ماهایا نمایش پست ها
    دوستان حدود3ماه است نامزدکردم ولی نامزدم دوست ندارم وبخاطرسنت واعتقادات خانوادگی نمیتونم بهم بزنم چیکارکنم خیلی شرایط بدی دارم پسر خوب سالم وخانواده داری هست
    اما من از حرف زدنش راه رفتنش کلا شخصیتش خوشم نمیاد بعد خیلی به من علاقه داره بهش گفتم هیچ حسی نسبت بهت ندارم میگه بعدا توزندگی بوجود میاد میگه تصور اینکه تو،توزندگیم نباشی برام سخته میترسم ازنفرین کردنش چون به نفرین اعتقاد دارم
    شوق زندگی ازم گرفته شده موندم چیکار کنم

    سلام
    منم دقیقا با این مشکل مواجهم ولی چون عقد رسمی هستیم و خانواده ی بسیار مقید و مذهبی دارم و معتقدن بی آبرویی محسوب میشه اگه جدا شم...
    دو ماهه تو برزخ زندگی ام متنفر شدم از همه چی واقعا گیر کردم...از هفته پیش رفتم پیش روانشناس...چه کنم؟؟؟؟؟ کاش میمردم و راحت میشدم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد