نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: شاعرانه

793
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12076
    نوشته ها
    103
    تشکـر
    15
    تشکر شده 58 بار در 42 پست
    میزان امتیاز
    10

    شاعرانه


    خستهٔ تیغ فراقم سخت مشتاقم به غایت
    ای صبا آخر چه گردد گر کنی یکدم عنایت؟
    بگذری در کوی یارم تا کنی حال دلم را
    همچنان کز من شنیدی پیش آن دلبر روایت
    یک حکایت سر گذشتم پیش آن جان بازگویی
    گرچه از درد فراقم هست بسیاری شکایت
    ای صبا آرام جانی چون رسی آنجا که دانی
    هم بکن گر می‌توانی یک مهم ما کفایت
    آن بت چین و خطا را آن نگار بی‌وفا را
    گو بکن باری خدا را جانب یاری رعایت
    شحنهٔ هجر تو هر دم می‌برد صبرم به یغما
    داد خود را هم ستانم گر کند وصلت حمایت
    جانستانی دلربایی پس ز من جویی جدایی
    خود به شیر بیوفایی پروریدستست دایت
    آن شکایتها که دارم از تو هم پیش تو گویم
    نی چه گویم چون ندارد قصهٔ هجران نهایت
    در هوای زلف بستت در فریب چشم مستت
    ساکن میخانه گردد زاهد صاحب ولایت
    هرکسی را دلربایی همچو ذره در هوایی
    قبلهٔ هرکس به جایی قبلهٔ سعدی سرایت
    ویرایش توسط shna110 : 03-08-2015 در ساعت 05:06 PM

  2. کاربران زیر از shna110 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10388
    نوشته ها
    75
    تشکـر
    94
    تشکر شده 59 بار در 35 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : شاعرانه

    شعر کیه این ؟؟/
    امضای ایشان
    39

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12076
    نوشته ها
    103
    تشکـر
    15
    تشکر شده 58 بار در 42 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : شاعرانه

    نقل قول نوشته اصلی توسط reza1234 نمایش پست ها
    شعر کیه این ؟؟/
    از ملحقات سعدی

  5. 2 کاربران زیر از shna110 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12076
    نوشته ها
    103
    تشکـر
    15
    تشکر شده 58 بار در 42 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : شاعرانه

    دست عشق از دامن دل دور باد!

    می‌توان آیا به دل دستور داد؟

    می‌توان آیا به دریا حکم کرد

    که دلت را یادی از ساحل مباد؟

    موج را آیا توان فرمود: ایست!

    باد را فرمود: باید ایستاد؟

    آنکه دستور زبان عشق را

    بی‌گزاره در نهاد ما نهاد

    خوب می‌دانست تیغ تیز را

    در کف مستی نمی‌بایست داد

    قیصر امین پور

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد