نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: اعتیاد و بی حوصلگی

1680
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13447
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Exclamation اعتیاد و بی حوصلگی

    سلام...پسری هستم 22ساله...5سالگی پدرو مادرم ازهم جداشدن...در حال حاظر سربازم و20 روز دیگه خدمتم تموم میشه.سیگاری هستم.تو رو خدا کمکم کنید.خیلی بی اعصاب شدم.پیش مادرم زندگی میکنم.از همه چی بریدم حتی وقتی مادرم صدام میکنه عصبانی جوابشو میدم.اولا واسه اینکه شبا خونه نمیومدم بهم گیر نده خودزنی میکردم و داد وبیداد.اما الان واقعا سگ شدم سگ به تمام معنا.دلم به حال مادرم میسوزه مغزم رد داده.حشیش مصرف میکردم الان 1 ماهه پاکم.دیگه خسته شدم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : کمک

    خب دوست عزیز شما دیگه پسر عاقلی هستی جدا شدن پدر و مادر انچان نباید روت تاثیر داشته باشه
    این عصبامیت هات مال ترک کردن حشیش هستش و تبریک میگم تونستی بذاریش کنار چون زندگی امادر.نابود میکنه

    یه انجمن هست به اسم انجمن پرخوران گمنام .از اسمش قضاوت نکنید فک نکنید کسایی که چاق هستند میرن نه شما پرخور فکری دارید تو همه شهر ها کلاس هاش هست و رایگان دور هم مردم جمع میشن و راجب مشکلشون میگن پله پله میرید بالا به مرحله های بعدی که رسیدید یه راهنما بهتون نیدن که تا مشکلی برات پیش اند باید زنگ بزنی و حرفتو بهش بگی .....تو نت هم سرچ کنی میتونی عضو بشی
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13447
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک

    کارم شده بغل کامپیوتر نشستن و آهنگایی مثل شایع و خلصه و اینارو گوش دادن آیا اینا روی روحیه تاثیر داره؟؟

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : کمک

    اره مطمعن باش تاثیر میذاره
    حتی اگه بدت هم بیاد اهنگ های شاد گوش بده ..بعد سربازیت حتمااا باشگاه برو ...ورزش هایی مس یوگا میتونه بهتون کمککنه....
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13447
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک

    من میگم حوصله ی هیچی ندارم....باخودمم درگیرم شما میگی یوگا برو

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12076
    نوشته ها
    103
    تشکـر
    15
    تشکر شده 58 بار در 42 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : کمک

    نقل قول نوشته اصلی توسط milad22sale نمایش پست ها
    سلام...پسری هستم 22ساله...5سالگی پدرو مادرم ازهم جداشدن...در حال حاظر سربازم و20 روز دیگه خدمتم تموم میشه.سیگاری هستم.تو رو خدا کمکم کنید.خیلی بی اعصاب شدم.پیش مادرم زندگی میکنم.از همه چی بریدم حتی وقتی مادرم صدام میکنه عصبانی جوابشو میدم.اولا واسه اینکه شبا خونه نمیومدم بهم گیر نده خودزنی میکردم و داد وبیداد.اما الان واقعا سگ شدم سگ به تمام معنا.دلم به حال مادرم میسوزه مغزم رد داده.حشیش مصرف میکردم الان 1 ماهه پاکم.دیگه خسته شدم
    شرایط سختی دارید اما هیچ وقت خدا را فراموش نکنید امیت به اون باشه فقط به خدا مادرتون با طلاق ضربه خورده شما اگه بتونید مسکن درد هاش باشید بهتره... رفیق هاتون را رها کنید اونا اگه رفیق واقعی باشن راه را نشانتان میدهند اما ....
    خدا را شکر اعتیادتان را ترک کردید به امید خدا سیگار را هم ترک میکنید دود روی اعصابتان اثر منفی میگذارد.حتما شغلی را انتخاب کنید که هم دوستش دارید و هم اینکه افراد حاضر در انجا که قرار است همکارشان شوید ادم های پاک و سالمی باشند
    زمانی که شرایط ازدواجتان فراهم شد بی تردید ازدواج کنید ...تا ارامش یابید.
    موفق باشید

  7. کاربران زیر از shna110 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : کمک

    نقل قول نوشته اصلی توسط milad22sale نمایش پست ها
    من میگم حوصله ی هیچی ندارم....باخودمم درگیرم شما میگی یوگا برو
    اینجا امدی راه حل بگیری. ...پس کارایی که میگیمو انجام بده
    پس کاری نمیخوای کنی عجبا
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13447
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک

    من کلا با خودم مشکل دارم...شرمنده

  10. کاربران زیر از milad22sale بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : کمک

    نه داداشم اینجور نگو
    همه ماها مشکل داریم ولی وقتس میایم اینجا دنبال راه حل هستیمخودمون درمان کنیم
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : اعتیاد و بی حوصلگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط milad22sale نمایش پست ها
    سلام...پسری هستم 22ساله...5سالگی پدرو مادرم ازهم جداشدن...در حال حاظر سربازم و20 روز دیگه خدمتم تموم میشه.سیگاری هستم.تو رو خدا کمکم کنید.خیلی بی اعصاب شدم.پیش مادرم زندگی میکنم.از همه چی بریدم حتی وقتی مادرم صدام میکنه عصبانی جوابشو میدم.اولا واسه اینکه شبا خونه نمیومدم بهم گیر نده خودزنی میکردم و داد وبیداد.اما الان واقعا سگ شدم سگ به تمام معنا.دلم به حال مادرم میسوزه مغزم رد داده.حشیش مصرف میکردم الان 1 ماهه پاکم.دیگه خسته شدم
    اینکه خودت از رفتارت پشیمون شدی نشونه خوبیه ...

    اولین چیزی که باید در زندگی خودتون انجام بدید تغییر روند زندگیتونه

    و این تغییر رو از ارام بودن در مقابل مادر و تغییر فرم صحبت کردنتون شروع کنید ...

    به خیلی چیزا باید فکر کنید از جمله اینکه مادرشما برای رشدتون چقدر سختی کشیده

    اینکه تکلیفتون در زندگی چی میخواد باشه و چه هدفی دارید ...

    وقتی هدفی نباشه مسلما" برنامه ریزی هم نیست و شما اینطور بی حوصله خواهید شد

    -قبل از هر چیز به خود و کیفیت زندگیتان علاقمند باشید، بد نیست به بخش نوازشگر وجودی خود نیز مجال فعالیت دهید، بخشی که از شما حمایت کرده

    و مواقعی که در وضعیت روحی نامناسبی بسر می برید، شما را نوازش می کند.

    -بین خودتان و مشکلات فاصله بیندازید حتی برای مدت کوتاهی.

    -در این مواقع به ذهنتان مرخصی دهید. گهگاه لازم است به یک مسافرت ذهنی بروید.

    -سپردن خود به دامن طبیعت همراه با فعالیت بدنی سبک و نرم، بسیار اثربخش خواهد بود.

    -تغییرات هرچند کوچک در سبک زندگی را از یاد نبرید البته همراه با سادگی چرا که شادی در سادگی است

    و از خلاقیت در جنبه های مختلف زندگی خود استفاده کنید با اینکار از یکنواختگی و روزمرگی عذاب آور فاصله می گیرید.

    -می توانید برای علایق رمانتیک خود وقت بیشتری صرف کنید احتمالاً با اینکار احساس آرامش و شادى به شما دست خواهد داد.

    -دید خود به مسایل را تغییر دهید ضمن آنکه نگاه مثبت و خوش بینانه را در خود تقویت کنید.

    -ارتباط خود با اطرافیان و یا افراد جدید و بخصوص کسانی که حس خوبی نسبت به آنها دارید را افزایش دهید.

    -واقع بین باشید، قرار نیست با پیش آمدن هر مسئله‌ای زندگی و آینده شما تباه شود.

    -مرور خاطرات زیبا و ورق زدن آلبوم عکس و یاد کردن مجدد از یک آشنای قدیمی، احساس شما را تغییر خواهد داد.

    -سعی کنید هر از چند گاهی در زندگی خود تغییراتی هر چند جزئی ایجاد کنید.


    -بی کاری و فقدان فعالیت یک عامل مهم در ایجاد بی حوصلگی ست. دست به کارشوید با نشستن و به نقطه ای خیره شدن چیزی عوض نمی شود. برخیزید و به کاری مشغول شوید.

    -حس پوچی و این باور که زندگی، شغل و فعالیتهای شما بی معنی است میتواند شما را تا مرز افسردگی پیش برد.

    شما نباید زندگی خود را یک دایره بی پایان و هدف بدانید. این وظیفه خود شماست که به زندگی خود معنا بخشید.

    -هر روز یک چیز جدید یاد بگیرید و به علم خود بیفزایید.

    -خود را به چالش بکشانید. به فعالیتی دست بزنید که در شما استرس ملایمی ایجاد می کند. مانند برد و باخت (در بازی، ورزش) یا پذیرش ایده های جدید.

    -به یاد داشته باشید که هیچ چیز کسالت بار و خسته کننده نیست بلکه این ذهن بی حوصلگی شماست که همه چیز را کسل کننده می بینید.

    بی حوصلگی یک امرنسبی و درونیست. افکار خود را تغییر دهید تا احساسات شما نیز تغییر یابند.

    -حس کنجکاوی خود را بر انگیزید. نسبت به پیرامون خون بی تفاوت نباشید. سعی کنید از همه چیز سر در بیاورید.البته به غیر از مسائل شخصی دیگران.

    -خیال پردازی کنید. خیال پردازی بیش از حد سبب دور افتادن شما ازواقعیتها و حقایق می گردد اما از تخیل خود می توانید در رفع بی حوصلگی کمک بگیرید.

    خیال پردازی کنید و به آرزوهای خود دست یابید.

    -تکرار فعالیتهای روزمره یا از روی عادت بسیار خسته کننده است. بنابراین دیگر ایده ها، گزینه ها واحتمالات را هم انتخاب کنید.

    مثلا هر روز برای صبحانه چای شیرین نخورید، یک روز هم قهوه یا شیر بخورید یا هر روز سر یکساعت فعالیت خاصی را انجام ندهید.

    هراز گاهی طرز لباس پوشیدن یا مدل موی خود را تغییر دهید.

    -تکراری نباشید.

    -گاهی عوامل فیزیولوژیک نیز در ایجاد احساس کسالت موثر هستند به وضعیت جسمی خود اهمیت داده و با پزشک مشورت نمایید.

    در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
    021-22354282
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  13. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد