حس تنهایی و تمایل به ازدواج

[الهام20]

سلام دختر 28 ساله مجردی هستم که فوق لیسانس برق دارم
بتازگی مدرک فوقم را گرفتم و هنوز بیکارم
پدرو مادرم معتادند
در محل تحصیل خواستگارهای زیادی داشتم ولی از ترس خونوادم هیچ وقت نتونستم روی خوش بهشون نشون بدم
اگر خواستگاری هم ب خونمون بیاد نمیدونم چی میشه که از من خوششون نمیاد و بعد دبگ میزارن میرن
خیلی تنهام
ذره ای امید به اینده ندارم
همه اقوام بابت اینک موثعیتهای ازدواجمو از دست دادم مسخرم میکنن
و اینک این چ رشته دانشگاهیی بود که خوندم که واسش کار نیس
خیلی اعصابم بهم ریختس
هیچ وقت پدرو مادرمو نتونسم از خودم بدونم همیشه واسم غریبن خواهش میکنم کمکم کنید من دارم اینجا میمیرم...

[sr1494]

سلام.
واقعا شرایطه سختیه.و تحمل این شرایط کار هر کسی نیست.

اما مسئله ای که هست اینکه شما که انسان تحصیل کرده و جامعه دیده ای هستید نباید خودتونو ببازید.

متاسفانه نه تنها رشته شما خیلی از رشته هایه دیگه هم براش کار نیست و این موضوع جدیدی نیست.

شما میتونید موقتا در شغلهایی که به رشتتون مربوط نیست مشغول باشید و در کنارش دنبال کار مرطبت با رشتتون باشید.

راجب پدر و مادرتون .کسی که قراره با شما زندگی کنه باید بتونه این موضوع رو درک کنه که شما مقصر این ماجرا نبودی.

امیدتونو از دست ندید.پدر و مادرتون رو با کمک اقوام برای ترک اعتیاد به مراکز ویژه این کار ببرید.

مشکلات برایه همه هست هر کسی به نحویی باهاش درگیره تقدیره شما هم اینطور بوده.اما شما میتونید حلش کنید خدایی نکرده مشکلی

نیست که چاره نداشته باشه.فقط خودتونو نبازید.تو کل کنید به خدا .از ی کار موقت شروع کنید.فرصتهایه خوب هم در انتظار شما هست.

کسی که شما رو بخاطره خودتون بخواد میتونه تو راه ساختن زندگیتون کمکتون کنه.

نگران حرف مردم هم نباشید اون همیشه تو هر شرایطی هست.تنها چارش اهمیت ندادنه.

موفق باشید.

[تنها]

الهام 20 ایشالا همه چیز درست میشه. یه پیام خصوصی برات گذاشتم بخون عزیزم.

[e.v]

در محل تحصیل خواستگارهای زیادی داشتم ولی از ترس خونوادم هیچ وقت نتونستم روی خوش بهشون نشون بدم
اگر خواستگاری هم ب خونمون بیاد نمیدونم چی میشه که از من خوششون نمیاد و بعد دبگ میزارن میرن
خیلی تنهام
ذره ای امید به اینده ندارم
همه اقوام بابت اینک موثعیتهای ازدواجمو از دست دادم مسخرم میکنن
و اینک این چ رشته دانشگاهیی بود که خوندم که واسش کار نیس
خیلی اعصابم بهم ریختس
هیچ وقت پدرو مادرمو نتونسم از خودم بدونم همیشه واسم غریبن خواهش میکنم کمکم کنید من دارم اینجا میمیرم...

سلام
خوش اومدی به تالار
برای کار خودت رو سرزنش نکن و اینکه داشتن کار برای یه مرد ضروری هست ولی برای زن نه زیاد
خب می بایست با خواستگارای دوران تحصیلت بهتر برخورد می کردی، اما خب از این به بعد فرصت ها رو از دست نده
این حس تنهایی و به هم ریختگی ای که الان داری طبیعیه چون به تازگی تحصیلاتت رو تموم کردی و از اون شور و هیجان دانشگاهی و ارتباطات زیاد به یک باره جدا شدی و به هدفت رسیدی و الان دیگه هدفی نداری که براش بجنگی. پیشنهاد میکنم بگردی برای کار، جوینده یابنده است.

مهم نیست، مردم گاهی حرف های عجیبی میزنن، مثلا اینکه رشته برق رشته خوبی نیست

[mohham]

[elahee]

ابجی کسی که تورو بخوات ...شرابط خانواده ت براش مهم نیست ...

پس همیشه نیمه خالی لیوانو نگاه نکن نیمه پرشم ببینم این شرایط باعث شده تو بفهمی کی به دردت میخوره...کی لیاقتتو داره و واقعا میخوادت...
غصه نخور ...ادمها کامل افریده شوند ایشالله از تنهایی زودی در میایی

[الهام20]

بابت دلگرمی ها و راهنماییهای همتون ازتون ممنونم
امید مهمترین از دست رفته من در زندگی هس که امیدوارم خیلی زود بهم برگرده حرفهاتون منو داره امیدوار میکنه متشکرم

[smiley]

کاش به خاستگارات میگفتی محیط خونه چطوریه
رشته برق که خیلی کار داره مخصوصا تو مخابرات و شرکتای خارجی
گور بابای رضایت خانواده و فامیل....مسول رضایت اونا که نیستی....بزار انقدر حرف بزنن بترکن