نوشته اصلی توسط
دیاموند
باسلام وعرض ادب
مشکل من درزمینه اعتیادشدیدهمسرم به الکل است 17 سال که ماباهم زندگی می کنیم وامسال من از روز اول فروردین 1394 تونستم که وی را مجبور به نخوردن کنم نمی دونم واقعا به خودش امده یا نه ولی تا امروز15 روز شده که الکل نخورده یه دوست واز چندنفرشنیدم که امکان نداره و حتما باید کمک پزشک و دارو هم باشه والا شوهر شما به تنهایی نمی تونه موفق بشه من دو تا دختر بزرگ دارم که پدرشان خیلی به بچه ها حساس و فکر می کنم به خاطر بچه ها یه دفعه متحول شده بهش و خانواده اش گفتم از توان من خارج دیگه نیستم خودم دارم روزی 7عدد دارو می خورم یه محیط بی تنش و اروم می خوام نمی تونم گریه وغصه بچه ها رو ببینم این طور باشه من دیگه نیستم ببینید یکبار ماشینش چپ شد کلی هزینه رو دستش گذاشت ادب نشد دوباره یه دفعه دیگه کارش به اتاق عمل کشید و..... حالا شدت اش مهم نیست ولی اگه بزنه به کسی ایا میشه جبران کرد؟ ایشون کار وموقعیت و..... همه را از دست داده خانواده گرامی اش که به روی مبارک نمی ارن فقط میگن خودش باید بخواد الان سنش بالاست یا به ما نگو و... درنهایت از سر واکنی .
من واقعا مستحضل شدم نمی دونم می تونه خودش به تنهایی و بی کمک از پس اش بر بیاد با من هم سر و سنگین شده منم دراین زمینه دیگه هیچ حرفی با او نزدم الان یه راهنمایی کلیدی و اساسی نیاز دارم
از گوشه وکنایه ای که می شنوم بسیارمنقلب میشم و زود جوش میارم من رک بگم پول توجیبی که هر خانمی داره ندارم وسکوت کردم باید6 ماه یکبارنزدپزشک برم به خاطر هزینه واین که از دستش بر نمی یاد یا به قول ما اینقدرصنم هست که بی خیال چکاب - یه رفتگرکه قابل احترام موبایل داره؟ درست من باز سکوت - اگه از لباس خانه و.... خانمی بخوام تعریف کنم نباید تعریف کنم چون اعتراض می کنه هرچندجزعی ولی این اعتراض اثر خودش رو رو من میذاره - خرید ممنوع ریخت وپاش ممنوع متلک وهتک حرمت به پدرم فراوان - من هم بگو بخند و گاگول باشم دیگه همه چیز خوبه - وسایل خونه بفروش پول معلم جور کنم البته خودش هم جون میکنه وکار می کنه ولی این راه درست نیست خلاصه از من یه ادم دست وپا چلفتی ساخته که تواجتماع هم نمی رم احساس می کنم ارج وقرب وقابلیتی ندارم حتی رانندگی هم دیگه ازم بر نمی یاد این مشکلات هست منم تا به الان گله ای نداشتم بساز بودم خانه داربودم تحصیل کرده ام و خانواده دار با اخلاق خوب حالا این درسته که من بشنوم از مادر شون که مشکل ما ریشه داره؟ من مشکل ام یا پسرش؟ بین ما الکل حاکم شده بعد من شده ام ادم بده
می خوام کمک کنید که من چه طور کوتاه نیام و چه طور صحبت کنم که بیشترین اثر رو داشته باشه
و این که چه طور بفهمم واقعا دست از خوردن کشیده و من چه کمک هایی باید داشته باشم
با سپاس فراوان