سلام
قبلا یه جایی کار میکردم که با منشی اونجا خیلی زود صمیمی شدم و یه نسبت دور هم داریم،ایشون ازدواج نکردن و 25 سال سن دارن.منم 23
گهگاه برا درد و دل و مشورت باهام در ارتباط بود خلاصه اینکه بعد 2 سال یه روز بهم زنگ زد و با اصرار شدید به ملاقاتش رفتم،حالش فوقالعاده بد بود،همش گریه میکرد بابغض و درد اصا نمیتونست صحبت کنه،میگفت با فشار خانواده با یه پسر که فامیل دورشون هم هست نامزد کرده اما زیر یک هفته ا بهونه های زادی میکشدش خونه و بهش تجاوز جنسی میکنه و بکارتش رو از دست داده،یعنی کاملا با اجبار و زور،بعد فورا حلقه رو پس داده و دیگه به هیچ کس چیزی نگفته.اما بشدت افسرده و مضطرب و پریشانه،اولین کاری که کردم بردمش پیش روان پزشک و یه سری دارو بهش داد تا کمی آروم شه چون میخوسات به خودش آسیب برسونه
این خانوم فوق العا بیچاره و سربزیره،به هیچ عنوان خانواده خوبی هم نداره که ازش حمایت کنن ،یعنی شرایط خانوادگی فوق العاده سختی داره،برا همین نمیتونه با خانواده اش یا خواهر برادر مادر پدر در میون بزاره.کلا خانواده فقیر و بیچاره ای هستن.نه میشه بردش مشاوره نه میشه با خانواده اش صحبت کرد نه شهرستان ما مرکز مددکاری هست نه هیچی.
الان من موندم چیکارش کنم،این اتفاق به گفته خودش تابستون گذشته رخ داده.البته طبق بررسی که کردم نامزدی و بهم زدن از طرف دختره و گریه و بهم ریختنش پس از نامزدی واقعیت داره و خیلی خیلی رفتار و حالش تغییر کرده که همه شواهد نشون میده یه اتفاق بد طی یک هفته از نامزدی براش رخ داده.اون پسره هم که باهاش نامزد بوده خیلی شرور و حاشیه داره.
لطفا راهنمایی کنید و نه قضاوت،بنده هم تو این ماجرا هیچ نقشی نداشتم.
سوال اصلیم در مورد راهکار برا ترمیم بکارته.
این خانم خودش نمیگه که ترمیم میخواد اما تنها راه برا آروم کردنشه،یعنی باید به زندگی برگرده.
روانپزشک هم فقط بهش دارو داد و هیچ مشاوره ای صورت نگرفت.
به خوبی متوجه اثرات وحشتناک تجاوز و ptsd هستم اما واقعا نمیشه بردش مشاوره یا مددکاری یا روانشناختی،تو یه شهرستان کوچیک در غرب کشور هستیم و برا روانپزشک هم با هزار بدبختی رفتیم مرکز استان.