نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: مشکلات زن و شوهر

1288
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    10591
    نوشته ها
    33
    تشکـر
    13
    تشکر شده 23 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکلات زن و شوهر

    سلام من مدت 5 ساله ازدواج کردم همسر اولم به دلیل بیماری سرطان از دنیا رفت و ازش یه پسر دارم که الان 8 سالشه همسر دومم هم یه دختر داره که الان 13 سالشه یه دختر مشترک هم داریم همسرم از همسر اولش جدا شده اوایل مشکلات زیادی داشتیم البته من هم شوهرمو دوست دارم هم زندگیمو هنوز با گذشت 5 سال اندی از زندگیمون باز هم مشکل داریم که بیشتر مشکلات بر میگرده به همسر اولش . این خانم ازدواج نکرده البته وقتی من اومدم یه همسر صیغه ای داشت ولی الان تنهاست وضعیت مالی خوبی هم داره ولی هر چند وقت یک بار یه مشکلی برامون بوجود میاره دیگه کم آوردم و خسته شدم من ازدواج کردم که آرامش داشته باشم چون روزای فوق العاده سختی رو پشت سر گذاشتم ...همسرم همیشه در مقابل کارایی که اون میکنه فقط سکوت میکنه خیلی وقتا به من توهین کرده فحش داده ولی شوهرم چیزی نمیگه همش میگه اگه چیزی بگم بدتر توهین میکنه فوق العاده آدم بد دهنیه چند روز پیش شوهرم عکس پروفایل وایبرشو عوض کرد اون خانم سریع پیام داد (کچل عکستو عوض کن) من تصادفا پیامشو دیدم به شوهرم گفتم تا تو باهاش صمیمی نباشی که اون جرات نمیکنه همچین حرفی بزنه دیگه خسته شدم نمیدونم چیکار کنم اگه بچه نداشتیم حتما ازش جدا میشدم چون دیگه ظرفیتم پر شده از طرف بچه اش هم اون اوایل خیلی اذیت شدم میدونم البته اینم بگم میدونم نه همسرم نه اون خانم قصد ندارن با هم ازدواج کنن اون خانم از نظر قیافه قیافه ی خوبی داره البته خودش و شوهرم همچین اعتقادی دارن منم قیافه ی زشتی ندارم برایی همین من اعتماد به نفسمو کامل از دست دادم چند وقته از وقتی بچه دار شدم همسرم فوق العاده نسبت به من بی میل و سرد شده و این باعث شده من بیشتر وقتا عصبی باشم نمیدونم باید چیکار کنم از زندگی بدم اومده دیگه خسته شدم در ضمن من 30 سالمه
    ویرایش توسط vm1389 : 04-19-2015 در ساعت 05:19 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکلات زن و شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط vm1389 نمایش پست ها
    سلام من مدت 5 ساله ازدواج کردم همسر اولم به دلیل بیماری سرطان از دنیا رفت و ازش یه پسر دارم که الان 8 سالشه همسر دومم هم یه دختر داره که الان 13 سالشه یه دختر مشترک هم داریم همسرم از همسر اولش جدا شده اوایل مشکلات زیادی داشتیم البته من هم شوهرمو دوست دارم هم زندگیمو هنوز با گذشت 5 سال اندی از زندگیمون باز هم مشکل داریم که بیشتر مشکلات بر میگرده به همسر اولش . این خانم ازدواج نکرده البته وقتی من اومدم یه همسر صیغه ای داشت ولی الان تنهاست وضعیت مالی خوبی هم داره ولی هر چند وقت یک بار یه مشکلی برامون بوجود میاره دیگه کم آوردم و خسته شدم من ازدواج کردم که آرامش داشته باشم چون روزای فوق العاده سختی رو پشت سر گذاشتم ...همسرم همیشه در مقابل کارایی که اون میکنه فقط سکوت میکنه خیلی وقتا به من توهین کرده فحش داده ولی شوهرم چیزی نمیگه همش میگه اگه چیزی بگم بدتر توهین میکنه فوق العاده آدم بد دهنیه چند روز پیش شوهرم عکس پروفایل وایبرشو عوض کرد اون خانم سریع پیام داد (کچل عکستو عوض کن) من تصادفا پیامشو دیدم به شوهرم گفتم تا تو باهاش صمیمی نباشی که اون جرات نمیکنه همچین حرفی بزنه دیگه خسته شدم نمیدونم چیکار کنم اگه بچه نداشتیم حتما ازش جدا میشدم چون دیگه ظرفیتم پر شده از طرف بچه اش هم اون اوایل خیلی اذیت شدم میدونم البته اینم بگم میدونم نه همسرم نه اون خانم قصد ندارن با هم ازدواج کنن اون خانم از نظر قیافه قیافه ی خوبی داره البته خودش و شوهرم همچین اعتقادی دارن منم قیافه ی زشتی ندارم برایی همین من اعتماد به نفسمو کامل از دست دادم چند وقته از وقتی بچه دار شدم همسرم فوق العاده نسبت به من بی میل و سرد شده و این باعث شده من بیشتر وقتا عصبی باشم نمیدونم باید چیکار کنم از زندگی بدم اومده دیگه خسته شدم در ضمن من 30 سالمه
    در زندگي مشترک حساسيت
    بي جا به خرج ندهيد

    وقتي زندگي 2 نفر بعد از تلاش بسيار براي حفظ آن، به جدايي منتهي مي‌شود، اولين نشانه بلوغ رواني و عاطفي و فكري اين است كه بتوانند با اين مشكل كنار بيايند و آن را بپذيرند و همديگر را متهم نكنند...

    ممكن است 2 نفر كه از هم جدا مي‌شوند، دوستان يا اقوام مشتركي داشته باشند ولي نبايد روابط اجتماعي، قرباني قطع رابطه يك زن و شوهر شود.

    البته لازم نيست مرد و زن حتما مقابل هم قرار بگيرند و با هم ارتباط داشته باشند ولي هر يك از آنها مي‌توانند جداگانه روابطشان را با دوستان و اقوام حفظ کنند و حتي اگر هر 2 به جايي دعوت شدند، دعوت را بپذيرند و از هم پنهان نشوند.

    پنهان شدن از هم، يعني هنوز احساسات خنثي نشده و اين موضوع مشكل‌‌آفرين خواهدبود. روابط با اقوام و خانواده بايد ادامه داشته باشد.

    با اين تفاوت كه قبلا در اين رابطه‌ها همراه هم بوده‌اند و حالا بايد جداگانه به اين روابط ادامه دهند. 2 توصيه مهم به خانم و آقايي كه از هم جدا شده‌اند دارم:

    اجازه ندهند ديگران در مورد جدايي آنها پرس‌وجو كنند.

    وارد بحث در مورد دليل جدايي نشوند.

    بحث و گفت‌وگو در اين مورد مي‌تواند باعث تحريك احساسات و ناراحتي‌ها شود و استرس را در 2 طرف افزايش ‌دهد. فراموش نكنيم هرگز يك نفر در پاشيده شدن زندگي مقصر نيست.

    اگر يك طرف شروع‌كننده بوده، ديگري موضوع را ادامه داده است. مرد و زني كه از هم جدا شده‌اند، اگر درك متقابل از شرايط كنوني داشته باشند، در ارتباطات اجتماعي دچار مشكل نمي‌شوند.

    گاهي همسر دوم آقايي نسبت به رابطه او با همسر اول يا دوستان و اقوام مشترك حساسيت نشان مي‌دهد ولي بايد قبول كند وقتي زندگي به نتيجه نرسيده و 2 نفر از هم طلاق گرفته‌اند، ديگر حساسيت بي‌معني است

    و اگر علاقه‌اي در ميان بود، آنها از هم جدا نمي‌شدند. زن و مردي كه مخصوصا بچه دارند، بايد بپذيرند كه فرزندشان به پدرو مادر نياز دارد.

    وقتي خانمي با مردي كه قبلا ازدواج كرده و جدا شده، وصلت مي‌كند، بايد بداند اگر او يا شوهرش با همسر قبلي برخورد ‌كردند، چگونه رفتاري نشان دهد. حساسيت بيجا درست نيست.

    اگر اين خانم حساسيت بي‌مورد داشته باشد، همسرش را از دست خواهدداد.

  3. 2 کاربران زیر از Bita moein بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19019
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    2
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات زن و شوهر

    سلام
    من الان 6 ساله که ازدواج کردم اما هنوز با هم سر مسائل جزیی دعوا داریم واقعیت اینه که من اصلا آدم ریز بینی نبودم اما بعد از ازدواج با همسرم و رفتار اون و خانوادش منم ریز بین شدم، الان اون منو به این مورد متهم میکنه ، همه چیز تو زندگی ما برای شوهرم یک معامله است :یک بار پدر مادر من بیان یک بار هم باید اونا بیان و ...راستش بخاطر رفتارای بچه گانش من خسته شدم یه جورایی احساس امنیت نمیکنم تو زندگیم الان شاغلم و همسرم اگر بخواد برای من خرجی تو زندگی بکنه اینو لطفا خودش میدونه و گاهی با منت این کارو میکنه نه از ته دل احساس میکنم اگه یه روز نرم سرکار همسرم نمیتونه از این نظر آرامش بهم بده اون واسه خرج کردن همیشه یه جورایی ترس داره ، در مورد آینده و زندگیمون که حرف میزنم دعوامون میشه حتی در مورد بچه دار شدن هیچ وقت باهام حرف جدی نزده احساسا میکنم دیگه حرمتها تو این دعواها خیلی از بین رفته و دیگه همو دوست نداریم، بگذریم از اینکه دائم تو ذهنش منو با خواهرش مقایسه میکنه و اون بر خلاف من خیلی چیزهایی که من ندارم رو داره: حمایت شوهرش چه معنوی چه مالی و.... یه جورایی بخاطر بحثایی که بینمون شده با خانوادش همیشه استرس میگیرم وقتی اونا رو میبینم نمیدونم باید چیکار کنم، کاملا افسرده و بی انگیزه شدم دیگه از همه چیز دست برداشتم هیچ هدفی تو زندگی ندارم الان حدود 3 هفتست که با شوهرم حتی حرفم نمیزنم شدیم دو تا همخونه که دو 2 تا اتلق جدا زندگی میکنیم ، نمیدونم باید به این زندگی ادامه بدم؟ یا نه؟ یه جورایی از این همه دعوا و آشتی دوباره و دعوای دوباره خسته ام!!!! تروخدا راهنماییم کنین

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مشکلات زن و شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط tannaz-64 نمایش پست ها
    سلام
    من الان 6 ساله که ازدواج کردم اما هنوز با هم سر مسائل جزیی دعوا داریم واقعیت اینه که من اصلا آدم ریز بینی نبودم اما بعد از ازدواج با همسرم و رفتار اون و خانوادش منم ریز بین شدم، الان اون منو به این مورد متهم میکنه ، همه چیز تو زندگی ما برای شوهرم یک معامله است :یک بار پدر مادر من بیان یک بار هم باید اونا بیان و ...راستش بخاطر رفتارای بچه گانش من خسته شدم یه جورایی احساس امنیت نمیکنم تو زندگیم الان شاغلم و همسرم اگر بخواد برای من خرجی تو زندگی بکنه اینو لطفا خودش میدونه و گاهی با منت این کارو میکنه نه از ته دل احساس میکنم اگه یه روز نرم سرکار همسرم نمیتونه از این نظر آرامش بهم بده اون واسه خرج کردن همیشه یه جورایی ترس داره ، در مورد آینده و زندگیمون که حرف میزنم دعوامون میشه حتی در مورد بچه دار شدن هیچ وقت باهام حرف جدی نزده احساسا میکنم دیگه حرمتها تو این دعواها خیلی از بین رفته و دیگه همو دوست نداریم، بگذریم از اینکه دائم تو ذهنش منو با خواهرش مقایسه میکنه و اون بر خلاف من خیلی چیزهایی که من ندارم رو داره: حمایت شوهرش چه معنوی چه مالی و.... یه جورایی بخاطر بحثایی که بینمون شده با خانوادش همیشه استرس میگیرم وقتی اونا رو میبینم نمیدونم باید چیکار کنم، کاملا افسرده و بی انگیزه شدم دیگه از همه چیز دست برداشتم هیچ هدفی تو زندگی ندارم الان حدود 3 هفتست که با شوهرم حتی حرفم نمیزنم شدیم دو تا همخونه که دو 2 تا اتلق جدا زندگی میکنیم ، نمیدونم باید به این زندگی ادامه بدم؟ یا نه؟ یه جورایی از این همه دعوا و آشتی دوباره و دعوای دوباره خسته ام!!!! تروخدا راهنماییم کنین
    سلام، اگه یه تاپیک جدید بزنین پستتون بیشتر دیده میشه و دوستان بهتر پاسخ میدن ،سوالتون را اینجا مطرح کنین: مشکل یا اختلاف خانوادگی

    شما اگه هردوتون باهم برین مشاوره حضوری با اطمینان بیشتری درمورد ادامه یا عدم ادامه زندگیتون میتونین تصمیم بگیرین
    اما نظر من به عنوان یک دوست اینه که صبر داشته باشین و برای بهبود زندگیتون بیشتر تلاش کنین
    قهر و آشتی مکرر نشون میده بعضی مسائل بینتون حل نشده بافی میمونه، سوال اینه میتونین برای حلشون به تفاهم برسین یا نه؟
    پس الان به نظر میاد بزرگترین مشکلتون اینه که نمیتونین با هم درست ارتباط برقرار کنین
    اگه بتونین درست باهم صحبت کنین، از انتظارات همدیگه مطلع بشین و هردو شفاف سازی کنین چه مواردی ناراحتتون میکنه و چرا، شاید بشه ارتباطتون را ترمیم کرد
    امضای ایشان



  6. 3 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19019
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    2
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات زن و شوهر

    متشکرم عزیزم، خیلی خیلی ممنون

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد