به نام خداوند پروانه هاسلام به همهگی
اسم من هستیه.یکی از کابرهای این سایت راستش نمیدونستم موضوعی که من میخواستم مطرح کنم کجا باید قرار میدادم.این تایپیکی که گذاشتم برای این بوده که یه جورایی خودمو معرفی کنم و بعدشم یه خداحافظی همیشگی...
لطفا اگه غلط املایی داشتم مسخره ام نکنید
با اجازه همگی شروع میکنم
من هستیم ولی اسم واقعیم این نیست هستیم چون باید باشم و نفس بکشم! وقتی11 ساله ام بود بهترین دوستمو توی یه تصادف از دست دادم خیلی بهم نزدیک بودیم مثل دوتا خواهر، آرزو داشت که پزشک بشیم تا نذاریم هیچ بچه ای درد بکشه!...قلبش میزد ولی ضربه مغزی شده بود پدرو مادرش بدنشو اهدا کردن...هم زمان با اون تصادف خواهر سه ساله اش درجا مرد!باباش موقعی دفنشون یگانه رو (دوستمو )بغل کرد براش لالایی خوند و بهش میگفت آروم بخوابی عزیزم اونجا مواظب خواهرت باش تو هدیه ای از سوی خدا بودی ما داریم تقدیمت میکینم به خودش!
یگانه مرد همون سال پدرم انتقالی گرفت و ما رفتیم یه شهر دیگه یه شهر سرد و بی روح. هیچکس نفهمید من افسرده شده بودم من تنها بودم تمام وجودم بهترین دوستمو میخواست زندگی برام بی معنی بود و روزا همین جور پشت سرهم میگذشت و من فقط11 سال داشتم!سالهای زیادی گذشت تا موقع انتخاب رشته سر دوراهی بودم، قولی که به یگانه داده بودم (پزشکی) یا رویاهای پدرم (حقوق).
فکر کردم پس رویاهای من چی؟!یاد بیمارستان افتادم گریه های پدر و مادر یگانه یا پدرو مادرهایی که دعا میکردن هر بلایی سرخودشون بیاد اما بچه شون نه! روز انتخاب رشته گفتم یا تجربی یا بازم تجربی. (آخه اون زمان مخالفتای زیادی با این انتخاب من شد)!
الانم دارم رشته ی تجربی تحصیل میکنم تا یه روزی دستای خدا بشم و قلبی دوباره به انسانها هدیه کنم!راه خیلی سختیه مخصوصا اگر عزیزترین کسات بزرگ ترین مانع های زندگیت بشن و مجبور بشی رد بشی ازشون و من رد شدم از همه چی ساده اما با کلی درد گذشتم از همه چی این دنیا!
من یک شاهزاده ام .نه من بلکه همه ی دخترا شاهزاده هستن و هیچکسی اجازه نداره باعث ناراحتیشون بشه ولی خیلی کسا و خیلی چیزا باعث ناراحتیم شدن!تو بعضی از تایپیکهای عاشقی گفتم من به عشق اعتقادی ندارم هنوزم میگم ندارم شاید بخاطر اینکه هنوز عشق واقعیمو پیدا نکردم تا الان هر کی اومد خواستگاریم فقط بخاطر موقعیت خانوادگیمون بوده نه به خاطر من.
ببخشید خیلی سرتونو درد آوردم خوبی و بدی دید حلالم کنید. این سایت خیلی فوق العاده بود من اینجا دوستای زیادی پیدا کردم. چیزای زیادی یادگرفتم.
یادگرفتم قضاوت راجب دیگران اصلا خوب نیست حتی اگه بزرگ ترین گناه رو کرده باشه حسابش با خدای خودشه!
یاد گرفتم غیبت کردن بزرگ ترین گناهه چون فقط خدا هستش که از اسرا آدما باخبره!
یاد گرفتم تو قلب من روح خدا دمیده شده با هر کار بدی که بکنم این روح کم کم میره و جاشو به شیطان میده!
من اینجا خیلی چیزا یاد گرفتم.!
من اینجا یه خواهر خوب مثل پریماه جون و برادر خوبی مثل آقا سعید(saeed021) و دوستای خوبی مثل رزمریم و میناو...پیدا کردم.
من لحظه های شاد و غمگین زندگیمو اینجا گذروندم ...ولی رویاهام اهدافم خیلی بزرگتر و والاتر از این حرفان و باید تمام تلاشمو بکنم تا بهشون برسم هر موقع که زمین میخورم دردم میگیره به آسمون نگاه میکنم و تو قلب خدارو صدا میزنمو میگم دوست دارم و بعدش محکمتر قدم بر میدارم!
من کوچیکتر از اونیم که بخوام نصیحت کنم
کاربرهای محترم دوستای عزیز تو [جامعه گرگای زیادی هستن که حرفای قشنگ قشنگ میزنن پس لطفا، خواهشا اعتماد بهشون نکنید بعدش هیچکس پاسخگوی احساسات شما نیست!
لطفا به خودکشی این جور چیزام فکر نکنید چون بالاخره یه روزی هممون میمیریم و چه بهتره تو آغوش پر محبت خدا بخوابی تا توی آتش جهنم!
از همتون بابت اینکه حرفامو گوش کردین ممنونم مطمئن باشید یه روزی برمیگردم زمانی که به آرزوهام رسیده باشم فکر نمیکنم اونروز خیلی دور باشه و نمیدونم واقعا کسی دلش برام تنگ میشه یا نه؟!
.از خدای مهربون خواستار بهترین چیزها برای دوستانم و مردمم هستم.
خدانگهدار
(شاهزاده خانم)
نظرت چیه؟
نوشته اصلی توسط شاهزاده خانم
