نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: سهراب سپهری

1400
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    سهراب سپهری

    خواهر کوچکم از من پرسيد:
    پنج وارونه چه معنا دارد ...؟
    من به تندي گفتم...
    اين سوال است که تو مي پرسي؟
    پنج وارونه دگر بي معناست...
    خواهر کوچک من ساکت ماند...
    وسوالش را خورد
    ديدم از گوشه ي چشمش نم اشکي پيداست...
    بغلش کردم و ارام گرفت..
    او به ارامي گفت که چرا بي معناست...؟
    من که در همهمه ي داغ سوالش بودم....
    از دلم ترسيدم...
    من که معصوميت بغض صدايش ديدم...به خودم مي گفتم:
    اگر او هم يک روز...
    وارد بازي اين عشق شود....
    مثل من قهوه ي تلخ عاشقي خواهد خورد...
    توي فنجان نگاهش ماندم...
    مات و مبهوت فقط ميگفتم:
    بخدا بي معناست...
    پنج وارونه غلط ها دارد....
    تو همان پنج دبستان خودت را بنويس....
    پنج وارونه ي ما يک بازيست....
    بازي اي بي معنيست....
    تو همان پنج دبستان خودت را بنويس.....!!!

  2. 6 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : سهراب سپهری

    به سراغ من اگر می آیید
    پشت هیچستانم
    پشت هیچشتان جای است
    پشت هیچستان رگهای هوا، پر قاصدهایی است
    که خبر می آرند، از گل واشدۀ دورترین بوتۀ خاک
    روی شن ها هم
    نقش های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
    به سر تپۀ معراج شقایق رفتند
    پشت هیچسان، چتر خواهش بازاست
    تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
    زنگ باران به صدا می آید
    آدم اینجا تنهاست
    و در این تنهایی
    سایۀ نارونی تا ابدیت جاری است
    به سراغ من اگر می آیید
    نرم وآهسته بیایید ، مبادا که ترک بردارد
    چینی نازک تنهایی من


  4. کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : سهراب سپهری

    روشن است آتش درون شب

    وز پس دودش

    طرحی از ویرانه های دور.

    گر به گوش آید صدایی خشک:

    استخوان مرده می لغزد درون گور.

    دیرگاهی است در این تنهایی

    رنگ خاموشی در طرح لب است.

    بانگی از دور مرا می خواند،

    لیک پاهایم در قیر شب است.

  6. کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : سهراب سپهری

    آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
    آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
    آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
    آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
    آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
    آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری
    می خواهم بدانم،
    دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای
    خوشبختی خودت دعا کنی؟

  8. 2 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10395
    نوشته ها
    1,018
    تشکـر
    1,130
    تشکر شده 1,749 بار در 636 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سهراب سپهری

    از حاتم پرسیدند بخشنده تر از خود دیده ای.
    گفت آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود. یکی را شب برایم ذبح کرد. از طعم جگرش تعریف کردم. صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد.
    گفتند تو چه کردی. گفت پانصد گوسفند به او هدیه دادم.
    گفتند پس تو بخشنده تری.
    گفت نه چون او هر چه داشت به من داد اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم…

  10. 2 کاربران زیر از خليلي بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10395
    نوشته ها
    1,018
    تشکـر
    1,130
    تشکر شده 1,749 بار در 636 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سهراب سپهری

    fateme.68
    خدايي انقدر نخور
    هرموقع مياي داري با اشتياق اون هندونه رو ميخوري
    بخدا ميتركيااااا
    انقدر درگيرش بودم گفتم بگم

  12. کاربران زیر از خليلي بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : سهراب سپهری


    شعر هاشو دوس دارم
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  14. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17358
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    8
    تشکر شده 18 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سهراب سپهری

    من عاشق سهرابم و تو شعر گفتنم هم از اون الگو میگیرم.

  16. کاربران زیر از behdad7988 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : سهراب سپهری

    نقل قول نوشته اصلی توسط خليلي نمایش پست ها
    fateme.68
    خدايي انقدر نخور
    هرموقع مياي داري با اشتياق اون هندونه رو ميخوري
    بخدا ميتركيااااا
    انقدر درگيرش بودم گفتم بگم
    خوب همیشه ک گیر نمیاد
    الان فصلشه باید تا میتونم بخورم ذخیره سازی بشه خخخخخخ
    بفرماااااااا

  18. کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : سهراب سپهری

    روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد...
    خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
    زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
    کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ ...
    هر چه دشنام از لب خواهم برچید
    هر چه دیوار از جا خواهم برکند
    رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند
    ابر را پاره خواهم کرد
    من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ،سایه ها را با آب ،شاخه ها را با باد
    و به هم خواهم پیوست،خواب کودک را با زمزمه زنجره ها
    بادبادک ها به هوا خواهم برد
    گلدان ها آب خواهم داد ...
    خواهم آمد ،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
    پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
    هر کلاغی را کاجی خواهم داد
    مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک
    آشتی خواهم داد
    آشنا خواهم کرد
    راه خواهم رفت
    نور خواهم خورد
    دوست خواهم داشت

  20. 2 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : سهراب سپهری

    زندگی خالی نیست
    مهربانی هست،سیب هست،ایمان هست
    آری تا شقایق هست زندگی باید کرد

  22. 2 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21724
    نوشته ها
    53
    تشکـر
    21
    تشکر شده 38 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سهراب سپهری

    مثـــــــل کبــــــــــریــــــــت کشیـــــــــــدن در بــــــاد...
    زندگـــــــــــــــــــی دشـــــــــــــــــوار اســـــــت
    مـــن خلافـــــ جهـــــت آب شنــــا کردن را
    مثـــل یــک معجـــــزه باور دارم
    آخریـــن دانه ی کبریتــــــــــم را
    می کشــــم در این باد
    هر چه بادا بــــــاد...!!!!!

  24. کاربران زیر از دخترک F بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : سهراب سپهری

    چه خبر از دل تو ؟
    نفسش مثل نفسهای دل کوچک من میگیرد ؟ ؟
    یا به یک خنده ی چشمان پر از ناز کسی میمیرد !
    تو هم از غصه این قهر کمی دلگیری ؟
    لحظه ای هم خبر از حال دل خسته ی من میگیری ؟
    شود آیا که شبی
    دل مغرور تو هم
    فکر چشمان سیاه دگری را بکند
    دست خالی ز وفایت روزی
    قطره ای اشک ز چشمان ترم پاک کند
    چه خبر از دل تو ؟
    دانی آیا که در این کلبه ی درد
    اندکی مهر تو بس بود ولی
    دل بیرحم تو با این دل دیوانه چه کرد؟
    راستی چه خبر از دل تو ...؟٭

    تنها خدا،آرام بخش دلها

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایمیل اسپم
    توسط imanas در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-28-2014, 02:34 AM
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-22-2013, 01:01 AM
  3. خـواص درمـانی اسپــند
    توسط R e z a در انجمن طب سنتی و گیاهان دارویی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-07-2013, 09:43 PM
  4. اختلـــال آسپـرگـر
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-19-2013, 07:49 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد