نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: پر از شک و تردیدم

1371
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17481
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پر از شک و تردیدم

    من پنج ساله ازدواج کردم و پنج ماهه خدا بهم یه گل پسر داده
    مشکلم اینه که طی دوران بارداری دکتر تا هفته دوازدهم نزدیکی رو منع کرده بود و تو اینمدت شوهرم مدام پیگیر این بود که کی مشکل رفع میشه و مشتاق رابطه بود وقتی دوازده هفته تمام شد حتی برای سوال دوباره دکتر صبر نکرد
    از قضا دکتر یکماه دیگه این ممنوعیت رو تمدید کرد ول شوهرم فرق کرده بود و تو ماه چهارم نه از من نه دکتر حتی نپرسید که حالا می تونیم یا نه
    کلا هم به من چند بار درباره اینکه دیگه هیکلم و ... مثل سابق نیست با خنده و شوخی چیزایی گفت
    طوری شد که دلم نمی خواست جلوش حتی لباس عوض کنم که تغییراتمو نبینه اگرچه خیلی غصه می خوردم که شوهرم این تغییرات که به خاطر بچمونه دوست نداره و خیلی دلم می شکست چون توقع عشق بیشتری داشتم
    ماه های اول رابطمون صمیمی بود و رو ابرا بودیم ولی به مرور سرد تر شد
    الان با اینکه پنج ماه گذشته هنوزم حتی حرفی از داشتن نزدیکی نمی زنه و من بدام قابل قبول نیست که مردی تو یک سال فقط یک بار نزدیکی داشته باشه و صداشم در نیاد نگرانم
    اونم شوهر من که کوچکترین مشکلشو صد بار میگه
    می ترسم شوهرم اشتباه بزرگی کرده باشه و زندگیمونو تباه کرده باشه
    یه چیزی مثل خوره افتاده به جونم
    هیچ دلیل دیگه ای ندارم که بخوام محکوم به خیانتش کنم ولی برام قابل قبول هم نیست که انقد راحت با این موضوع کنار اومده و رابطه نمی خواد
    تو بارداری یکی دوبار درین مورد حرف زدم باهاش گفت چون بچه توی شکمته یه حس بد و نگرانی دارم
    ولی حالا چی؟
    اینم بگم که نگرانی من تو حاملگی و شک باعث شد حالت شبه قهر داشته باشیم و دلخوری عمیقی بینمون بود

  2. 2 کاربران زیر از یک مادر بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : پر از شک و تردیدم

    خب عزیزم اول از همه بهت تبریک میگم ایشالله پسرت با خودش عشقو برکت زیاد به خونتون بیاره و همیشه سایه پدر و مادرش بالا سرش باشه



    خب از تعغیر رفتارای شوهرت من این برداشت کردم که به این درک رسیده که ممکننه برای تو خطر ساز باشه
    و مراعات حالت میکنه که فشار عصبی روت نباشه

    و این حرفها و فکرارو از سرت دور کن
    مثبت فک کن. که شوهرت داره مراعات حالت و میکنه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16510
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    76
    تشکر شده 143 بار در 94 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : پر از شک و تردیدم

    خب دوست عزیز شما برای رابطه پیش قدم شو

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : پر از شک و تردیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک مادر نمایش پست ها
    من پنج ساله ازدواج کردم و پنج ماهه خدا بهم یه گل پسر داده
    مشکلم اینه که طی دوران بارداری دکتر تا هفته دوازدهم نزدیکی رو منع کرده بود و تو اینمدت شوهرم مدام پیگیر این بود که کی مشکل رفع میشه و مشتاق رابطه بود وقتی دوازده هفته تمام شد حتی برای سوال دوباره دکتر صبر نکرد
    از قضا دکتر یکماه دیگه این ممنوعیت رو تمدید کرد ول شوهرم فرق کرده بود و تو ماه چهارم نه از من نه دکتر حتی نپرسید که حالا می تونیم یا نه
    کلا هم به من چند بار درباره اینکه دیگه هیکلم و ... مثل سابق نیست با خنده و شوخی چیزایی گفت
    طوری شد که دلم نمی خواست جلوش حتی لباس عوض کنم که تغییراتمو نبینه اگرچه خیلی غصه می خوردم که شوهرم این تغییرات که به خاطر بچمونه دوست نداره و خیلی دلم می شکست چون توقع عشق بیشتری داشتم
    ماه های اول رابطمون صمیمی بود و رو ابرا بودیم ولی به مرور سرد تر شد
    الان با اینکه پنج ماه گذشته هنوزم حتی حرفی از داشتن نزدیکی نمی زنه و من بدام قابل قبول نیست که مردی تو یک سال فقط یک بار نزدیکی داشته باشه و صداشم در نیاد نگرانم
    اونم شوهر من که کوچکترین مشکلشو صد بار میگه
    می ترسم شوهرم اشتباه بزرگی کرده باشه و زندگیمونو تباه کرده باشه
    یه چیزی مثل خوره افتاده به جونم
    هیچ دلیل دیگه ای ندارم که بخوام محکوم به خیانتش کنم ولی برام قابل قبول هم نیست که انقد راحت با این موضوع کنار اومده و رابطه نمی خواد
    تو بارداری یکی دوبار درین مورد حرف زدم باهاش گفت چون بچه توی شکمته یه حس بد و نگرانی دارم
    ولی حالا چی؟
    اینم بگم که نگرانی من تو حاملگی و شک باعث شد حالت شبه قهر داشته باشیم و دلخوری عمیقی بینمون بود
    سلام

    اولا تبریک میگم قدم نو رسیده . دوما نترس عزیز این مسائل معمولا بین زوجات در مواقع حاملگی و فرزند اول خیلی زیاد و رایجه که بیشتر ناشی از نادانی و عدم شناخت از جنس مخالفه.

    بهترین راه اینه که ایشون بخواهید بخاطر شما و فرزند دلبندتان هر دو با هم به یک مشاور حاذق و آگاه رجوع کنید.

    موفق باشید

    دکترا در روانشناسی
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : پر از شک و تردیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک مادر نمایش پست ها
    من پنج ساله ازدواج کردم و پنج ماهه خدا بهم یه گل پسر داده
    مشکلم اینه که طی دوران بارداری دکتر تا هفته دوازدهم نزدیکی رو منع کرده بود و تو اینمدت شوهرم مدام پیگیر این بود که کی مشکل رفع میشه و مشتاق رابطه بود وقتی دوازده هفته تمام شد حتی برای سوال دوباره دکتر صبر نکرد
    از قضا دکتر یکماه دیگه این ممنوعیت رو تمدید کرد ول شوهرم فرق کرده بود و تو ماه چهارم نه از من نه دکتر حتی نپرسید که حالا می تونیم یا نه
    کلا هم به من چند بار درباره اینکه دیگه هیکلم و ... مثل سابق نیست با خنده و شوخی چیزایی گفت
    طوری شد که دلم نمی خواست جلوش حتی لباس عوض کنم که تغییراتمو نبینه اگرچه خیلی غصه می خوردم که شوهرم این تغییرات که به خاطر بچمونه دوست نداره و خیلی دلم می شکست چون توقع عشق بیشتری داشتم
    ماه های اول رابطمون صمیمی بود و رو ابرا بودیم ولی به مرور سرد تر شد
    الان با اینکه پنج ماه گذشته هنوزم حتی حرفی از داشتن نزدیکی نمی زنه و من بدام قابل قبول نیست که مردی تو یک سال فقط یک بار نزدیکی داشته باشه و صداشم در نیاد نگرانم
    اونم شوهر من که کوچکترین مشکلشو صد بار میگه
    می ترسم شوهرم اشتباه بزرگی کرده باشه و زندگیمونو تباه کرده باشه
    یه چیزی مثل خوره افتاده به جونم
    هیچ دلیل دیگه ای ندارم که بخوام محکوم به خیانتش کنم ولی برام قابل قبول هم نیست که انقد راحت با این موضوع کنار اومده و رابطه نمی خواد
    تو بارداری یکی دوبار درین مورد حرف زدم باهاش گفت چون بچه توی شکمته یه حس بد و نگرانی دارم
    ولی حالا چی؟
    اینم بگم که نگرانی من تو حاملگی و شک باعث شد حالت شبه قهر داشته باشیم و دلخوری عمیقی بینمون بود
    عزیزم این تصورات شما میتونه هم درست باشه و هم نباشه

    به هر حال آقایون باید بتونن در بازه های زمانی کوتاهی رابطه جنسی برقرار کنن و این بستگی به فیزیولوژی بدنشون داره

    در خوش بینانه ترین حالت میشه خودارضایی در ایشون رو دلیل ارام بودنش در عدم درخواست رابطه جنسی عنوان کرد

    ولی این مشکل اصلی نیست ... شما باید بتونید بعد از دوران بارداری به قدرت و قوت و زیبایی قبل از بارداری برسید

    چیزی که زنان ایران بعد از بارداری دیگه مثل جوامع غربی به اندام و فیزیک جسمی اهمیت نمیدن و رو به چاقی و افزایش وزن میذارن

    وقتی بتونید در مدت زمانی مناسب به این مرحله بازگشت کنید مطمئن باشید مشکلات و افکار شما ارامش قبل رو پیدا خواهد کرد

    در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    021-88422495
    021-88472864

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17481
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پر از شک و تردیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط helenbahar نمایش پست ها
    خب دوست عزیز شما برای رابطه پیش قدم شو
    خیلی این فکر ازارم میده تا مطمین نشم نمی تونم
    چند ماهه که حتی نمی تونم صورتشو ببوسم

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17481
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پر از شک و تردیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    اولا تبریک میگم قدم نو رسیده . دوما نترس عزیز این مسائل معمولا بین زوجات در مواقع حاملگی و فرزند اول خیلی زیاد و رایجه که بیشتر ناشی از نادانی و عدم شناخت از جنس مخالفه.

    بهترین راه اینه که ایشون بخواهید بخاطر شما و فرزند دلبندتان هر دو با هم به یک مشاور حاذق و آگاه رجوع کنید.

    موفق باشید

    دکترا در روانشناسی

    یعنی یک سال؟و هیچی نگه؟اونم شوهر غرغرو من که کوچکترین ناراحتیشو صدبار میگه
    اتفاقا تصمیم دارم برم مشاوره
    ولی تا اون موقع دلم اروم نگرفت
    اصلا تو کتم نمیره که انقدر قوی باشه
    اینم بگم اوچ ناراحتیم از وقتی شد که تو حاملگیم یه بار دیدم تو صف تاکسی داره یه خانمه رو به حرف می گیره.ازون روز دلم ازش دور شد و شکم زیاد ولی نخواستم مطرح کنم و دکتر برم که ارامشم به خاطر بچم حفظ شه
    الان ظاهرم کاملا مثل پیش از بارداری شده و همش میگه که چقد هیکلت خوبه و .. ولی همچنان تمایلی نداره و نگاهش سرده
    البته اینم بگم که خیلی رابطمون تو این ماه ها بد شده ومنم خیلی بد زبونی می کنم

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17481
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پر از شک و تردیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Bita moein نمایش پست ها
    عزیزم این تصورات شما میتونه هم درست باشه و هم نباشه

    به هر حال آقایون باید بتونن در بازه های زمانی کوتاهی رابطه جنسی برقرار کنن و این بستگی به فیزیولوژی بدنشون داره

    در خوش بینانه ترین حالت میشه خودارضایی در ایشون رو دلیل ارام بودنش در عدم درخواست رابطه جنسی عنوان کرد

    ولی این مشکل اصلی نیست ... شما باید بتونید بعد از دوران بارداری به قدرت و قوت و زیبایی قبل از بارداری برسید

    چیزی که زنان ایران بعد از بارداری دیگه مثل جوامع غربی به اندام و فیزیک جسمی اهمیت نمیدن و رو به چاقی و افزایش وزن میذارن

    وقتی بتونید در مدت زمانی مناسب به این مرحله بازگشت کنید مطمئن باشید مشکلات و افکار شما ارامش قبل رو پیدا خواهد کرد

    در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    021-88422495
    021-88472864
    نه دوست عزیز من نه اضافه وزن دارم نه رو به چاقی ام.کاملا به هیکل سابق رگشتم و خود شوهرمم همش میگه
    حتی تو بارداری هم فقط شکمم بزرگ شده بود
    البته بعضی تغییرات در باردتری و شیردهی رخ میده که ربطی به وزن نداره
    خودمم خیلی گیج شدم
    خیلی نگران کوچولوی معصومم هستم که با اطمینان به همسرم دعوتش کردیم تو این دنیا و حالا می ترسم که مبادا زندگیمون از هم بپاشه و اون اسیب ببینه
    چون اگه شوهرم خطا کرده باشه قابل بخشش نیست

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : پر از شک و تردیدم

    سلام دوست عزیز

    بهتون تبریک میگم هم فرزند دار شدنتون رو و هم اینکه خداوند شما رو لایق مادر شدن دونسته

    عزیزم در دوران بارداری روحیه خانمها خیلی حساس میشه بخصوص تو بارداری اول

    و گاها پیش میاد تا پنج شش ماه بعد از بارداری خانمها دچار افسردگی میشن

    و شما هم هرچی گفتین از حدس و گمان بوده

    شما زندگی خوبی دارید اجازه ندید شیطان افکار شما رو به بازی بگیره و زندگیتون رو خراب کنه

    بعضی مردها فک میکنن با ورود فرزند در واقع یه رقیب اومده تو زندگیشون

    شما محبتت و مهربونیت رو از همسرت نگیر

    تو که بهتر میدونی مردها تشنه محبتن

    بهش ثابت کن با ورود بچه باز هم اون اولویت زندگیته و میخوای کنار اون بچتون خوشبخت بشه

    همین الان شروع کن و بدزبونی رو کنار بذار...حرفای تلخ زن از قلب مردش بیرون نمیره پس ناراحتش نکن

    و حتما پیش مشاور برو تا زودتر این مرحله رو پشت سر بگذارید

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : پر از شک و تردیدم

    بهتون تبریک میگم واسه نی نی نازتون
    اما من اینو ب صراحت میگم
    ک مردا همیشه جذب محبت زناشون میشن
    افسردگی دوران بارداری و بعدش بد دهن بودن شما باعث شده ک شاید ازوتن فاصله گرفته باشه
    سعی کنین با شوهرتون از در محبت وارد بشین ، محبتی ک از ته دل و بی کینه باشه
    وقتی شما از همسرتون چیزی ندیدین دلیل نمیشه انقد بدبینانه رفتار کنین
    شما باید پیش قدم بشین و ب شوهرتون روز ب روز نزدیک تر بشین
    نذارین ک شوهرتون احساس خلاء و دوری کنه ازتون
    ایشلا ارتباطتتون مث سابق میشه
    فقط مثبت اندیش باشین
    تا چیزی ک ب عینه ندیدین پیش پیش قضاوت نکنین و حکم صادر نکنین
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : پر از شک و تردیدم

    سلام

    آره عزیز من به کرات مراجعه کننده داشتم که مرد چندین سال به علتها و یا بیماریها و عقاید غلط و حاملگی و ترس از سقط جنین و.... با همسرشان هم بستری نکرده و خیانت هم نکرده بودند!!

    آنانکه بر این باورند که مردها حتما باید ..... داشته باشند والا خیانت میکنندو..... متاسفانه شناختی از انسان و روان او و فیزیولوژی انسانی ندارند.

    نگرانی شما هیچ مشکلی رو حل نکرده و بر مشکلات نیز میفزاید حتما از یک مشاور حاذق در شهر خود مدد بجوئید.

    موفق باشید

    دکترا در روانشناسی
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد