نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: من همان کودکم که قربانی شدم

1230
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    من همان کودکم که قربانی شدم

    طفلکی بیش نبودم
    کودکی بودم که در وقت بازی هیچ جا صدایم نمی آمد ...برعکس همه ی بچه های محل
    کودکی دلتنگ بودم اما...
    بیشتر از همه بی غم به نظر میرسیدم
    کودکی بودم که همه را دوست میداشت
    حتی با وجود تمام بدی هایی که در حقش میشد
    بزرگ شدم...دنیایم همان دنیای کودکانه ام است
    افسوس که هیچکس نفهمید چرا وقتی نام "کودکی" را میبرند بغض میکنم
    من همان طفل قربانی شده ی دیروزم که دوست میداشت
    حتی وقتی که درون کمدی تاریک حبسش کردند...هیچ چیز از محبتش کم نشد
    اما این روزها هیچوقت به اندازه ی وقتی که کسی دوستم که دوستم دارد و میپرسد"چقدر دوستم داری؟"برایم عذاب آور نیست
    من هنوز هم مثل بچگی هایم همه را دوست دارم
    اما هیچوقت مجال ابرازش را ندارم
    هیچوقت نمیتوانم بفهمم که چقدر کسی برایم ارزشمند است
    مگر وقتی که او را از دست بدهم و یا به مشکلی گرفتار شود
    ولی بعد از مدتی مثل هربار به خانه ی اول باز میگردم
    من همان کودک قربانی شده ی دیروزم که صدای فریادم را بجز خدا نشنید
    همان که گذر زمان همیشه آرزویش است

  2. 2 کاربران زیر از مرسانا 19 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15064
    نوشته ها
    123
    تشکـر
    0
    تشکر شده 62 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من همان کودکم که قربانی شدم

    من خاص سلام
    متن قشنگی بود و خیلی پر مفهوم که گاها گوشه ای از کودکیهایمان در آن نهفته است و آدم رو به فکر وادار می کنه.ممنونم

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من همان کودکم که قربانی شدم

    سلام من خودم در حقیقت یک کودک آزار دیده هستم...کسی هستم که دوران کودکی تلخی را طی کرده ام...و هنوزهم زندگیم مثل زنجیره ای مرتبط با گذشته ام است...ولی استقامت میکنم...یادم است حدود 14 سالم که بود 10 قرص خوردم به قصد خود کشی...اما مرگ منرا آن هم به آن طرز خدا نخواست...زنده ماندم...با تمام طرد شدگی هایم زندگی میکنم...اما من به داد افرادی مثل خودم یا شبیه خودم میرسم...افرادی که حرف هایشان را جز کسانی مثل خودشان نمیشنود...و صدایشان را به گوش همه میرسانم

  5. کاربران زیر از مرسانا 19 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15064
    نوشته ها
    123
    تشکـر
    0
    تشکر شده 62 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من همان کودکم که قربانی شدم

    منه خاص
    همه ما به طریقی گرفتار بودیم . آفرین به تو که حداقل گذشتت عبرتی شد تا به خیلی چیزها توجه ودقتت بیشتر بشه . امایادت باشه آینده فدای گذشته نیست . یه کم از گذشته گاهی باید فاصله گرفت.

  7. کاربران زیر از نازنین 1394 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من همان کودکم که قربانی شدم

    در واقع گذشته ی من متفاوت تره با گذشته ی خیلی ها...گذشته ی من پر از آدمای تکراری و انتقامجو بود...پر از نزدیکان دشمن خو بود...در گذشته ی من یه حادثه رخ داد که متحولم کرد اما یکی از بزرگترین ضربه های زندگیم بود...

  9. کاربران زیر از مرسانا 19 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15064
    نوشته ها
    123
    تشکـر
    0
    تشکر شده 62 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من همان کودکم که قربانی شدم

    می فهمم اما واقعیت اینه که گذشته پشت سرته ولش کن و کمتر بهش فکر کن آینده جلوی روته بیشتر به سمتش برو. گذشته با تمام بدیها پشت سرته نه جلو روت. سخته اما باید حرکت کرد.

  11. کاربران زیر از نازنین 1394 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من همان کودکم که قربانی شدم

    پس چرا هرجا میرم آدم های گذشته رو میبینم...اونایی که عذابم میدن نکنه توی آینده ام باشن...درد داره از گذشته فرار کنم ولی هرجا برم جلوم ظاهر بشه

  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من همان کودکم که قربانی شدم

    یه غم هایی هست که آدم باید تا گور ببردشون

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد