صفحه 8 از 23 ... 67891018 ...
نمایش نتایج: از 351 به 400 از 1130

موضوع: بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

379504
  1. بالا | پست 351

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41108
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    مادرتون خوششون اومد و اصرار کردن؟؟؟!!
    بله. ولی الآن دیگه همه چیز عادیه.

  2. بالا | پست 352

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41172
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    سلام
    ویرایش توسط حامد_زنپوش : 11-07-2019 در ساعت 12:03 AM

  3. بالا | پست 353

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Jonathan2 نمایش پست ها
    بله. ولی الآن دیگه همه چیز عادیه.
    براتون عجیب نبود که چرا مادرتون تعجب نکرد یا اعتراضی نکرد؟؟؟؟؟

    انتظار همچین واکنشی ازشون داشتین؟

  4. بالا | پست 354

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41108
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    براتون عجیب نبود که چرا مادرتون تعجب نکرد یا اعتراضی نکرد؟؟؟؟؟

    انتظار همچین واکنشی ازشون داشتین؟
    راستش من اون اول که چادر به خودم بستم بیشتر می ترسیدم. ولی وقتی دیدم عادی برخورد کردن دیگه ترسم ریخت.

  5. بالا | پست 355

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41196
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    سلام من از وقتى خودمو شناختم تمايل شديدى به زنونه پوشى داشتم هر وقت تو خونه تنها ميشدم لباساى زنونه ميپوشيدم اين حسم به قدرى زياد شد كه احساسات و روحيات دخترونه پيدا كردم يعنى ظاهرم كاملا مردونس ولى از نظر اخلاقى تمايل به دختر بودن دارم و همين باعث شد كه واسه روابط جنسى به مردا تمايل پيدا كنم الانم سال هاست كه زنونه پوشى ميكنم و با پسرا و مردا سكس ميكنم..تو سكس هيچ وقت فاعل نبودم و هميشه مفعول بودم...صرفا زمانى كه زنونه پوشى ميكنم و مفعول هستم به ارضاى جنسى و روحى ميرسم..دوست دارم واسه پارتنرم مثل يه دختر باشم بخاطر همين موضوع هميشه بدنمو شيو ميكنم انواع و اقسام لباساى زنونه رو ميپوشم..

  6. کاربران زیر از شروين بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 356

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41196
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    سلام من از وقتى خودمو شناختم تمايل شديدى به زنونه پوشى داشتم هر وقت تو خونه تنها ميشدم لباساى زنونه ميپوشيدم اين حسم به قدرى زياد شد كه احساسات و روحيات دخترونه پيدا كردم يعنى ظاهرم كاملا مردونس ولى از نظر اخلاقى تمايل به دختر بودن دارم و همين باعث شد كه واسه روابط جنسى به مردا تمايل پيدا كنم الانم سال هاست كه زنونه پوشى ميكنم و با پسرا و مردا سكس ميكنم..تو سكس هيچ وقت فاعل نبودم و هميشه مفعول بودم...صرفا زمانى كه زنونه پوشى ميكنم و مفعول هستم به ارضاى جنسى و روحى ميرسم..دوست دارم واسه پارتنرم مثل يه دختر باشم بخاطر همين موضوع هميشه بدنمو شيو ميكنم انواع و اقسام لباساى زنونه رو ميپوشم..

  8. کاربران زیر از شروين بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 357

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41104
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حامد_زنپوش نمایش پست ها
    سلام ایدی تلگرام من @s_husseiny
    منتظرم
    سلام عزیزم. نمیتونم تو تلگرام پیدات کنم. راه دیگه ای برای ارتباطمون نیست؟

  10. بالا | پست 358

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41108
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط شروين نمایش پست ها
    سلام من از وقتى خودمو شناختم تمايل شديدى به زنونه پوشى داشتم هر وقت تو خونه تنها ميشدم لباساى زنونه ميپوشيدم اين حسم به قدرى زياد شد كه احساسات و روحيات دخترونه پيدا كردم يعنى ظاهرم كاملا مردونس ولى از نظر اخلاقى تمايل به دختر بودن دارم و همين باعث شد كه واسه روابط جنسى به مردا تمايل پيدا كنم الانم سال هاست كه زنونه پوشى ميكنم و با پسرا و مردا سكس ميكنم..تو سكس هيچ وقت فاعل نبودم و هميشه مفعول بودم...صرفا زمانى كه زنونه پوشى ميكنم و مفعول هستم به ارضاى جنسى و روحى ميرسم..دوست دارم واسه پارتنرم مثل يه دختر باشم بخاطر همين موضوع هميشه بدنمو شيو ميكنم انواع و اقسام لباساى زنونه رو ميپوشم..
    کاش رابطه جنسی رو اینجا مطرح نمی کردی. به هرحال این گفتگو خیلی حول مسائل س.ک.س.ی نمی گرده و بیشتر درباره یادگارخواهی یا ترنس وستیزم هست. به هر حال شروع علاقه دخترونه یا زنپوشی حرفه ایت چطور بوده؟

  11. بالا | پست 359

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41172
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    سلام، عبارت zanpush رو توی تلگرام سرچ کن،
    ویرایش توسط حامد_زنپوش : 11-06-2019 در ساعت 11:16 PM

  12. بالا | پست 360

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41172
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    سلام
    ویرایش توسط حامد_زنپوش : 11-12-2019 در ساعت 08:51 AM

  13. بالا | پست 361

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41172
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    سلام، داستانی که در ادامه میگم بیشترش تخیلیه و زاده ذهن خودم هست. امیدوارم از خوندنش لذت ببرید
    ویرایش توسط حامد_زنپوش : 11-12-2019 در ساعت 08:50 AM

  14. بالا | پست 362

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41266
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    ماجرای جالبیه بقیشو تعریف کنید

  15. بالا | پست 363

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41266
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    ماجرای جالبیه بقیشو تعریف کنید

  16. بالا | پست 364

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41172
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    خخخخ
    ویرایش توسط حامد_زنپوش : 11-07-2019 در ساعت 12:04 AM

  17. بالا | پست 365

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41172
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    قسمت دوم
    ویرایش توسط حامد_زنپوش : 11-06-2019 در ساعت 11:19 PM

  18. بالا | پست 366

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41108
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    ادامه شو بگید لطفا

  19. کاربران زیر از Jonathan2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 367

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41172
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    برای ادامه داستان
    ویرایش توسط حامد_زنپوش : 11-07-2019 در ساعت 12:05 AM

  21. بالا | پست 368

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2019
    شماره عضویت
    41458
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    یک زن پوش بیاد برای اشنایی
    ویرایش توسط پیامممم : 08-11-2019 در ساعت 04:58 AM

  22. بالا | پست 369

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2019
    شماره عضویت
    41458
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    اگه یه زن پوشی خواست رفاقت مطمئن کنه به این ایدی پیام بدهHiiirooooتا تهش باهاشم

  23. بالا | پست 370

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41347
    نوشته ها
    24
    تشکـر
    8
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    بحث گرایشات جنسی و کلا زنانه پوشی و دیگر مسائلی از این قبیل در گذشته وجود نداشته من اصلا یادم نمیاد انگار با اوجود آوردن این مباحث درون بعضی از آدمها بیدار شده واز نظر علمی من نمی بینم کسی به این مباحث بپردازه یعنی گذشته و حالمون

  24. بالا | پست 371

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41104
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    سلام. میخوام یه خاطره واقعی جالب براتون تعریف کنم:

    حدود 10 سال پیش بود که با 4تا از دوستام رفتیم شمال ویلای یکیشون که بابای خیلی پولداری داشت. اونا وقتی میرفتن شمال چند روزی اونجا میموندن. برای همینم همیشه نصف وسایل شخصیشون اونجا میموند. اون خونه بالای 10 تا اتاق داشت و تریپلکس بود.برای همینم دوستم گغت تو اون یه هفته اقامتمون هر کس تو یه اتاق جداگانه اقامت کنه و راحت باشه. برای همین هر کس رفت دنبال انتخاب اتاق خودش.منم رفتم طبقه دوم و یه اتاق انتخاب کردم در رو باز کردم و رفتم تو اتاق رو تخت دراز کشیدم . یهو سر که چرخوندم متوجه شدم اتاق خواهر دوستمه. در کمد رو باز کردم دیدم کلی لباس و مانتو و وسایل آرایش تو کمده. کشوها رو باز کردم و دیدیم کلی شرت و سوتین توشه. منم که هر موقع تو خونمون تنها بودم لباسای زنونه میپوشیم یهو یه فکری به سرم زد...

    ادامه داره.

  25. بالا | پست 372

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41104
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    ادامه خاطره:
    یهو دیدم دوستم که صاحب خونه بود صدامون میزد که بیاین دور هم بشینیم و قهوه بخوریم. من هم رفتم پایین و تو پذیرایی کنار بقیه دوستام نشستم. اما انگار تو دلم رخت میشستن.خیلی مضطرب بودم. هر کسی از یه چیزی صحبت میکرد تا اینکه دوستم پوریا یه حرفی زد که انگار منتظر شنیدنش بودم. اون گفته بود که ایکاش یه دختر هم تو گروهمون بود اونوقت کلی حال میکردیم. چند ثانیه ای سکوت همه جا رو ورداشته بود . تا اینکه من سکوت رو شکستم و گفتم اینکه چیزی نیست. من حاضرم بشم دختر گروهتون.
    یهویی همه زدن زیر خنده. پوریا گفت دیوونه شدی؟!!!! این چه حرفیه که میزنی؟منظورم یه دختر واقعی بود. وگرنه تو رو میخوایم چیکار؟ منم کم نیاوردم و گفتم: جدی میگم. واقعا میتونم بشم دختر گروهتون.میتونم اثباتشم بکنم. اوناهم با همون حالت قهقهه میگفتن کاوه خل شده و کلی مسخرم کردن. منم با پررویی هرچه تمام تر گفتم اگه بهم فقط دو ساعت وقت بدید بهتون اثبات میکنم و به صورت یه دختر برمیگردم. یهو حسن ساعت مچیشو کوک کرد وگفت دو ساعتت از همین الان شروع شد.
    ادامه دارد.

  26. کاربران زیر از Aaaa... بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 373

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41104
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    ادامه خاطره:
    علی (صاحب خونه) رو صدا زدم و بهش گفتم که میخوام از اتاق و لباسا و وسایل خواهرش استفاده کنم.اونم نه تنها مخالفت نکرد بلکه با کمال تعجب بهم گفت کمکتم میکنم.
    منم سریع رفتم حموم و تمام موهای بدنمو(البته بجز ابرو و مژه و سرم) رو تمیز کردم _خوشبختانه آدم پر مویی نیستم_ و اومدم تو اتاقم. علی تو اتاق منتظرم بود که کمکم کنه.
    شاید باورتون نشه. اما اون لحظات بهترین لحظات زندگیم بود. چون برای اولین بار داشتم بدون استرس لباسای زنونه میپوشیدم.
    اولش یه شورت صورتی تور توری پوشیم. بعدش یه سوتین که ست همون شورت بود رو تنم کردم و به علی گفتم پشتش رو برام ببنده. یهویی علی بهم گفت صبر کن یه سورپرایز برات دارم. رفت از بالای کمد یه جعبه در آورد. گفت سوتین رو در بیار . منم با تعجب سوتینم رو در آوردم.گفت خواهرم سینه های خیلی کوچیکی داره و برای اینکه سینه هاش بزرگتر بشن اینو استفاده میکنه. تو هم بگیر ازش استفاده کن. ( یه چیز سیلی************ی عین سینه زنا بود .درواقع یه نیم تنه سیلی************ی بود که کاملا همرنگ پوست بود و وقتی استفاده کردم انگار دو تا سینه طبیعی سایز 85 داشتم).دوباره سوتین رو بستم اما اینبار دقیقا هیکلم شبیه زنا شده بود. یه جوراب رنگ پای زنونه یه بلوزصورتی دخترونه و یه دامن کوتاه که تقریبا تا روی زانوهام بود هم پوشیدم. علی گفت بیا آرایشت کنم تا خوشگل تر بشی
    . ادامه دارد.

  28. 3 کاربران زیر از Aaaa... بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 374

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41104
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    ادامه خاطره:
    جلوی آینه نشستم. دوستم شروع کرد به آرایش کردنم. انواع و اقسام پنکیک و رژلب و... رو برام استفاده کرد. یه کلاهگیس هم برام گذاشت که موهاش تا دم باسنمم بود. ( میگفت از موی طبیعی انسان درست شده و خواهرش کلی براش پول داده بود).اونقدر ذوق داشتم که تا این لحظه متوجه ظاهرم نشده بودم.غرق در افکارم بودم که یهو صدای دوستم رو شنیدم که میگفت پاشو تموم شده.
    منم پا شدم و رفتم جلوی یه آینه قدی وایسادم، تا چند لحظه باورم نمیشد که دختری رو که دارم تو آینه میبینم در واقع خودم هستم. بعد چند لحظه که داشتم از ورانداز کردن خودم تو آینه لذت میبردم احساس کرم شورتم خیس شده. سریع شورتم رو عوض کردم اما انگار که آلت من شده بود شیر آب شهردای و همینطور مرتب پیشاب ترشح میکرد وشورتها رو خیس میکرد.دوستم که متوجه این وضعیت شده بود سریعا رفت واز تو کمد یه نوار بهداشتی بالدار آورد و من به شورتم وصلش کردم. بعد از اینکار مشلم حل شد و بیشتر احساس زن بودن بهم دست داد.
    ادامه دارد.

  30. بالا | پست 375

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41104
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    ادامه خاطره:
    حسن شروع کرد به صدا زدن ما که وقتمون تموم شده. علی گفت وقتشه که بریم پایین. من که تا اون لحظه از خوشحالی قند تو دلم آب میکردن یهو استرس گرفتم که دوستام باهام چه برخوردی میکنن. علی گفت نگران نباش. اول من میرم پاییین، هروقت صدات کردم تو هم بیا.
    علی رفت پایین و بعد از حدود 10 دقیقه صدام زد . منم با کلی استرس رفتم پایین. حدود شاید 2دقیقه تمام دوستام با تعجب نگام میکردن و هیچکس چیزی نمیگفت. بعد از این دو دقیقه انگار که تازه فهمیدن که دختری که روبروشونه در واقع منم، شروع کردن با صدای بلند خندیدن. اونقدر خندیدن که داشتن کبود میشدن. یهو علی داد زد که ساکت شین دیگه، مگه خودتون نمی خواستین اینجوری بشه؟.
    حسن گفت: چقدر ملوس شدی!!!
    پوریا گفت: انگار از اول دختر آفریده شده بودی.
    محمد گفت: ایکاش برای همیشه همین شکلی میموندی.
    منم گفتم. قراره هفت روز آینده رو که میخوایم اینجا بمونیم، من با لباس دخترونه پیشتون هستم.
    علی هم گفت :کاوه با این شکل و شمایل جدیدش ممکنه شهوت برانگیز باشه برای همینم دارم بهتون میگم از این لحظه عین خواهر واقعی خودم میمونه وهرکی بهش چپ نگاه کنه با من طرفه. برای همینم اسم خواهرم رو روش میزارم همه باید از این به بعد (( مینا )) صداش کنن.

  31. بالا | پست 376

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41104
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    ادامه خاطره:
    دیگه باورم شده بود که یه دخترم. دو سه ساعت رو با همون سر و وضع نشستم. دیگه دیر وقت شده بود و خستگی راه خودش رو نشون داده بود. علی گفت بریم بخوابیم که فردا کلی کار داریم.
    هرکی رفت سمت اتاق خودش. منم رفتم اتاقم. اولش یه مقدار جلوی آینه خودم رو ور انداز کردم. بعدش رفتم سر وقت کمد لباسا و یه پیراهن خواب در آوردم.بلوز و دامنم رو در آوردم و اون پیراهن رو پوشیدم. دوباره احساس خیسی بهم دست داد. رفتم سر کمد و یه شورت و یه نوار بهداشتی در آوردم. در اناق رو باز کردم همه جا تقریبا تاریک بود داشتم میرفتم دستشویی که یهو یکی چراغ رو روشن کرد. دیدم علی هستش. تا منو دید انگار که خیاش راحت شده باشه گفت این پیراهن چقدر بهت میاد. چقدر خانوم شدی. ازش تشکر کردم وگفتم چرا نرفتی اتاقت؟ گفت: میخوام اینجا بخوابم تا مواظب باشم که در مورد تو کسی فکر بد به سرش نزنه. نمیدونم چی شد که یهو پریدم و بوسیدمش و گفتم ممنون که هوامو داری. روی صورتش جای رژلبم باقی مونده بود. بهش گفتم تا برم شورت و نوار بهداشتیم رو عوض کنم صورتت رو پاک کن. کارم که تموم شد رفتم تو اتاقم و روی تخت دراز کشدم. اونقدر خسته بودم که نمیدونم کی خوابم برد. هنوز یک ساعت نشده بود که احساس کردم انگار یکی بغلم کرده. چشم که باز کردم دیدم پوریاست و محکم بغلم کرده. جلوی دهنم رو گرفت . بهم گفت چند لحظه به حرفم گوش بده:
    بهم گفت تو که الان زن بودن رو با تمام وجود حس کردی بیا این حسرو کاملتر تجربه کن و حس یه زن رو موقع س.ک.س هم احساس کن.
    بعد از کلی صحبت تونست مخم رو بزنه. اولش با نوازش کردن من شروع شد. بعدش تو موهام دست میکشید. بعدش چند تا لب ازم گرفت و بعدشم شروع کرد به لاله گوشم رو خوردن. من که کاملا داغ شده بودم از خود بیخود شدم. درست در همین لحظه پیشنهاد بی شرمانه ای ازم کرد.
    ازم خواست که آ.ل.ت.ش رو ساک بزنم. منم که کاملا داغ بودم نمیدونم چطور شد که قبول کردم. بعد از حدودا سه چهار دقیقه پوریا ارضا شد. اما چشمتون روز بد نبینه. فاجعه از همینجا شروع شد. آب منیش رو پاشد به سر و صورت و لباسام و حتی لای موهام. اون نامرد که کارش باهام تموم شد سریع لباساش رو پوشید و رفت سمت اتاقش و منو با اون وضع فلاکت بار تنها گذاشت. منم نه میتونستم برم دستشویی و نه میتونستم برم حمام. از همه بد تر که تو اون شرایط خودمم ارضا شده بودم.

  32. بالا | پست 377

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41795
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط dorsa_0077 نمایش پست ها
    وای چقدر بد...من که همه چیز دیده بودم و شنیده بودم به جز این یک مورد اما من فقط دوجنسه هارو دیدم که حقم دارن بدبختا که هم حس زنونگی دارن هم مردونگی و هویت نامشخص اما اینکه کامل مرد باشی و لباس زنونه بپوشی ندیدم...
    حس قشنگش آرامشی که داره بهش افتخارمیکنم زن بودن زیباست

  33. بالا | پست 378

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41104
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aaaa... نمایش پست ها
    ادامه خاطره:
    دیگه باورم شده بود که یه دخترم. دو سه ساعت رو با همون سر و وضع نشستم. دیگه دیر وقت شده بود و خستگی راه خودش رو نشون داده بود. علی گفت بریم بخوابیم که فردا کلی کار داریم.
    هرکی رفت سمت اتاق خودش. منم رفتم اتاقم. اولش یه مقدار جلوی آینه خودم رو ور انداز کردم. بعدش رفتم سر وقت کمد لباسا و یه پیراهن خواب در آوردم.بلوز و دامنم رو در آوردم و اون پیراهن رو پوشیدم. دوباره احساس خیسی بهم دست داد. رفتم سر کمد و یه شورت و یه نوار بهداشتی در آوردم. در اناق رو باز کردم همه جا تقریبا تاریک بود داشتم میرفتم دستشویی که یهو یکی چراغ رو روشن کرد. دیدم علی هستش. تا منو دید انگار که خیاش راحت شده باشه گفت این پیراهن چقدر بهت میاد. چقدر خانوم شدی. ازش تشکر کردم وگفتم چرا نرفتی اتاقت؟ گفت: میخوام اینجا بخوابم تا مواظب باشم که در مورد تو کسی فکر بد به سرش نزنه. نمیدونم چی شد که یهو پریدم و بوسیدمش و گفتم ممنون که هوامو داری. روی صورتش جای رژلبم باقی مونده بود. بهش گفتم تا برم شورت و نوار بهداشتیم رو عوض کنم صورتت رو پاک کن. کارم که تموم شد رفتم تو اتاقم و روی تخت دراز کشدم. اونقدر خسته بودم که نمیدونم کی خوابم برد. هنوز یک ساعت نشده بود که احساس کردم انگار یکی بغلم کرده. چشم که باز کردم دیدم پوریاست و محکم بغلم کرده. جلوی دهنم رو گرفت . بهم گفت چند لحظه به حرفم گوش بده:
    بهم گفت تو که الان زن بودن رو با تمام وجود حس کردی بیا این حسرو کاملتر تجربه کن و حس یه زن رو موقع س.ک.س هم احساس کن.
    بعد از کلی صحبت تونست مخم رو بزنه. اولش با نوازش کردن من شروع شد. بعدش تو موهام دست میکشید. بعدش چند تا لب ازم گرفت و بعدشم شروع کرد به لاله گوشم رو خوردن. من که کاملا داغ شده بودم از خود بیخود شدم. درست در همین لحظه پیشنهاد بی شرمانه ای ازم کرد.
    ازم خواست که آ.ل.ت.ش رو ساک بزنم. منم که کاملا داغ بودم نمیدونم چطور شد که قبول کردم. بعد از حدودا سه چهار دقیقه پوریا ارضا شد. اما چشمتون روز بد نبینه. فاجعه از همینجا شروع شد. آب منیش رو پاشد به سر و صورت و لباسام و حتی لای موهام. اون نامرد که کارش باهام تموم شد سریع لباساش رو پوشید و رفت سمت اتاقش و منو با اون وضع فلاکت بار تنها گذاشت. منم نه میتونستم برم دستشویی و نه میتونستم برم حمام. از همه بد تر که تو اون شرایط خودمم ارضا شده بودم.
    ادامه دارد...

  34. بالا | پست 379

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41104
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    ادامه خاطره:
    رفتم جلوی آینه. دیدم تمام صورتم پر از آب م.ن.ی پوریا بود. هل شدم سریع در رو باز کردم و خیلی آهسته و با احتیاط رفتم سمت دستشویی. یهو علی چراغ رو روشن کرد و باهام چشم تو چشم شد. انگار که برق سه فاز گرفته بودتش. شروع کرد به دادو فریاد که این چه وضعشه و کی این بلا رو سرت آورده و ... . دیگه صبح شده بود. بقیه بچه ها هم با صدای داد و بیداد علی بیدار شدن و اومدن پایین. علی مستقیما رفت سمت پوریا و یه چک محکم خوابوند زیر گوشش. گفت مگه نگفته بودم که مینا عین خواهر واقعی خودمه؟ پس چطور به خودت اجازه دادی که باهاش س.ک.س کنی؟ منم با همون وضعیت وایساده بودم و از خجالت مثل لبو سرخ شده بودم. گفت گمشو از خونه من بیرون. به منم گفت برو حموم و با همین شمایل دخترونت برگرد بیا باهات کار دارم.
    بعدها از بچه ها شنیدم که با کلی پا در میونی اونها من و پوریا رو از خونه بیرون نکرد.
    رفتم حموم و خودمو حسابی تمیز کردم. حوله رو انداختم دورم و رفتم تو اتاقم. یه شورت و سوتین در آوردم و پوشیدم. بعدشم یه بلوز آستین کوتاه سفید و یه دامن کوتاه گل گلی یاسی رنگ با گلهای صورتی پوشیدم. موهامو سشوار کشیدم و خودمو آرایش کردمو اومدم بیرون. رفتم سمت پذیرایی. دیدم بچه ها دارن با علی جر وبحث میکنن که این چه بساطیه که راه انداختی. اینجا که پادگان نیست اینجوری برخورد میکنی و... . محمد گفت قرار بود کاوه بشه دختر گروه و ما حال کنیم نه اینکه با دیدنش فقط تحریک بشیم و نتونیم کاری انجام بدیم. پوریا گفت اینقدر هم خوشگل شده و عین زنای واقعیه که نمیشه کاریش نکنی. محمد گفت اگه خود کاوه (مینا) _منظورشون من بودم_ راضیه این یک هفته رو هر شب با یکیمون س.ک.س کنه وگرنه همگی تصمیم گرفتیم که اینجا رو ترک میکنیم و دوستیمونم تموم میشه. من رسیدم بالای سرشون. علی گفت ظاهرا همه چیزو شنیدی. اگه مایل باشی منم حرفی ندارم.منم که انگار از خدام بود بلافاصله قبول کردم.
    قرعه کشی کردن و قرار بود اون شب محمد با من بخوابه و بشیم زن شوهر.

  35. بالا | پست 380

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41104
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    دیگه تقریبا ظهر شده بو و همگی گرسنه بودیم. قرار شد ناهار بریم رستوران و همگی مهمون علی باشیم. علی گفت حاضر شید که بریم. یهو من بی اختیار داد زدم که پس من چی. چجوری بیام. چی بپوشم؟ علی داد زد سرم که آخه این چه سوالیه؟ بقییه زنا چجوری میرن بیرون؟ تو هم همونجوری برو. پوریا گفت منظورش اینه که مانتو بپوش.
    منم رفتم اتاقم و رفتم سر وقت کمد لباسا . یه جوراب رنگ پا پوشیدم. یه مانتو مشکی و یه مقنعه مشکی پوشیدم. یه کیف زنونه گذاشتم رو کولم و بعداز آرایش کردن اومدم پایین. بازم بچه ها با دیدن من دهنشون باز موند. پوریا به محمد گفت خوش بحالت که امشب باهاش س.ک.س داری. عجب چیزیه. ............................... .
    شب قبل خوابیدن داشتم دنبال یه لباس ************ی میگشتم که یهو چشم به یه چیزی خورد که زیر تخت بود. یه جعبه بزرگ. از زیر تخت آوردمش بیرون .در جعبه رو که باز کردم دیدم یه لباس عروس خوشگله. علی رو صدا زدم و ازش خواستم که تو پوشیدش بهم کمک کنه. آخه قبلا یکی دو بار پوشیده بودم و میدونستم چقدر پوشیدنش سخته. وقتی اون لباس عروس رو پوشیدم ( یه لباس عروس دکلته بود و بالا تنش تقریبا لخت بود و فقط با یه تور سفید پوشیده میشد.) و رفتم جلوی آینه و خودمو دیدم کاملا باور کردم که یه دخترم و از اون لحظه دیگه احساس نداشتم که قبلا پسر بودم.
    علی رفت و محمد رو صدا زد که بیاد و کارش رو با من شروع کنه. وقتی محمد وارد اتاق شد و منو تو لباس عروس دید کلی هیجان زده شد و بهم گفت دختر ، هر روز یه سورپرایز برامون داری.پرید بغلم وشروع کردیم از هم لب گرفتن. دستشو کرد تو لباسمو سینه هام رو درآوردو شروع کرد به خوردنشون. بعدش دامنم رو داد بالا و آ.ل.ت.م رو در آورد وشروع کرد به خوردن. منم که داغ بودم آ.ل.ت محمد رو در آوردم و شروع کردم به خوردن.من بعد از تقریبا نیم ساعت ارضا شدم. بعدش محمد آ.ل.ت.ش رو کرد تو دهنم که بعد از چند بار عقب و جلو کردن اونم ارضا شد. اما اینبار کثیف کاری نشد. چون تمام آبشو تا آخرین قطره خوردم.
    این داستان تو اون یک هفته ادامه داشت و من با تمام وجودم زن بودن رو تجربه کردم..
    امیدوارم برای همه زنپوش ها مثل من یه همچین موقعیتی پیش بیاد.

  36. بالا | پست 381

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41845
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Post پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط asdfg نمایش پست ها
    چگونه زنانه پوش شدید؟ آیا کسی را می شناسید که اینگونه باشد؟ چگونه درمان کنیم؟
    خب اين سوالي قشنگي بود، من بعنوان فردي كه سالها دارم در مورد LGBTQ+تحقيق و مطالعه ميكنم و تقريباً با هر شاخه اي از اين گروه آشنايي دارم خيلي صريح جوابتون رو ميدم
    يك انسان از سه جزء جنسي تشكيل ميشود
    ١. جنسيت Sex
    نشاندهنده توانايي جنسي فرد است و ما فقط دو جنسيت اصلي داريم Male, Female
    هرچند در اين بين افرادي هستند كه اينترسكس هستند (intersex) و داراي هر دو جنسيت هستند ولي توانايي باربري جنسي را **ندارند** و اين يك حالت مادرزادي است و بيماري تلقي كردند آن به طور شديدي احمقانه است و مثل اين ميماند كه شما فردي را كه يك دست ندارد را بيمار تلقي كنيد...
    ٢. قطب جنسي يا Sexual orientation
    به زبان عامه sexuality، گرايش فرد به گروهي خاص است، قطب جنسي حتي از جنسيت فرد از اهميت بالاتري برخوردار است. براي مثال، قالب مردان فاعلند، قالب زنان مفعول، ولي قطب جنسي به گرايش فرد بر ميگردد، براي مثال زناني كه به زنان علاقه دارند و دوست دارند نقش فاعل را بازي كنند، و مرداني كه دوست دارند مفعول شوند، اين ها همه حالت است و بيماري نيست و هيچوقت براي يك حالت رواني راه درماني ارائه نميشود، لذا وقتي شما به جنس موافق علاقه نشان ميدهيد در جوامع سطح پايين به شما ننگ هايي همچون همجنسباز زده ميشود كه اصلاً خوشايند نيست و بايد به جاي آن از همجنسگرا استفاده كرد لذا اين يك گرايش است نه يك بازي.
    ٣. Gender
    مانند Cisgender, Transgender و غيرهم، همچنين اين نشاندهنده وضعيت فيزيكي جنسي فرد است، قالب افراد جامعه Cisgender هستند به اين تعريف كه با جنسيت تولد خود راضي اند و با آن به زندگي خويش پرداخته اند، عده اي از اقليت Transgender اند كه يعني از جنسيت اصلي خود برگشته اند. مثل اين ميماند كه يك فرد مسلمان بدنيا بيايد ولي نتواند اساس آن دين را بپذيرد پس خود را مرتد ميخواند.
    حال بگذاريد حالات اين اقليت به قول شما مردان زنپوش را برايتان شرح دهم:
    قالب جنسيت اين افراد مرد است، برخي با آن ناراضي اند برخي خير، اينكه مشخص بود نه؟
    حال قطب جنسي اين افراد، آنان كه زنپوش اند و به قولي ميخواهند زن شوند ولي به زنان تمايل نشان ميدهند تا حدودي گيج كننده و عجيب است، ولي خيلي آسان، يك زن را تصوير قرار داده و تصور كنيد كه او به زنان ديگر متمايل است، اين زن را لزبين ميخوانيم، پس آن عده زنپوش كه جنسيت خود ناراضي اند را هم لزبين ميخوانيم، اگر به هر دو جنس علاقه نشان دهند bisexual ميخوانيم، اگر فقط به جنس نر heterosexual يا همان straight به معني فردي كه به جنس مخالف خويش چشم دارد و اين افراد اغلب به لقب مردان زنپوش نفرت مي ورزند چرا كه نميخواهند مرد تلقي شوند و جايگاه زنانه خودشان را طلب ميكنند.
    و آنان كه از جنسيت خويش ناراضي اند transgender اند.
    حال وضعيت عده عمده آنان برايمان واضح شد.


    حال عده اي هستند كه واقعاً از لقب مردان زنپوش راضي اند، از مرد بودن و حالت فيزيكي شان راضي اند
    به اين افراد ميگوييم Transvestism و يكي از صفات umbrella term براي queer هست و باز اين هم يك حالت است و نميتوان به ان ننگ مشكل رواني زد، چرا كه باز اين هم يك حالت است كه مرد با لباس هاي زنانه حس بهتري پيدا ميكند.

    بياييم و با طرز فكرمان دوباره سرزمين آريايي را از جهان سوم به جوان اول برگردانيم زيرا ما تنها كساني هستيم كه اين توانايي را داريم و كسي هرگز در اين راه به ما كمك نخواهد كرد جز خودمان...

    بايد در پايان اين مكالمه عارض باشم كه شخص بنده در زمينه تساوی جنسیت و مطالعات زنان تحصيلات خويش را به پايان رسانده ام و اميدوارم روزي اين برابري را در جامعه ايران شاهد باشم 🌹

  37. بالا | پست 382

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41104
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    من به شخصه حرف های جنابعالی را قبول ندارم.من سالهاست که یه زنپوش حرفه ای هستم. اصلا از وضعیت جسمانی فعلیم که مرد هست راضی نیستم. خیلی دلم میخواست یه زن واقعی باشم ، نه مثل الان که فقط لباسای زنونه بپوشم. دوستای زنپوشم هم همین نظر من رو دارن. اتفاقا الان با هم تو یه کافه هستیم ونظراتت رو خوندیم .اما هیچکدوم قبولش نداشتیم.

  38. بالا | پست 383

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41845
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aaaa... نمایش پست ها
    من به شخصه حرف های جنابعالی را قبول ندارم.من سالهاست که یه زنپوش حرفه ای هستم. اصلا از وضعیت جسمانی فعلیم که مرد هست راضی نیستم. خیلی دلم میخواست یه زن واقعی باشم ، نه مثل الان که فقط لباسای زنونه بپوشم. دوستای زنپوشم هم همین نظر من رو دارن. اتفاقا الان با هم تو یه کافه هستیم ونظراتت رو خوندیم .اما هیچکدوم قبولش نداشتیم.
    خب من كه قبلش هم مطرح كردم، ترنسجندر بودن با زنپوش بودن فرق داره، من شخصاً لقب زنپوش رو قبول ندارم اصلاً، شما به وضوح ترنسجندر هستيد و اين موضوعي نيست كه ازش ناراحت باشيد يا بخوايد از قبول كردنش خجالت بكشيد...

  39. بالا | پست 384

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41869
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    من با نظر شما کاملا موافقم. ایشون ترنسجندر هستن و حتما باید به فکر چاره اساسی باشند. مخصوصا با اون خاطره ای که تعریف کردن. ایشون 90 درصد وجودشون زن و فقط 10 درصدش مرد هست.

  40. بالا | پست 385

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41869
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    واقعا اون خاطره واقعی بود؟ من خودم زنپوشم ولی هیچوقت جرات نکردم با یه مرد هم بستر بشم. خصوصا اینکه الان حدود 15 ساله که کلا لباسای زنانه میپوشم یعنی تمام وقت و شبانه روزی. حتی تو مجالس و بیرون خونه. الان 30 سالمه و از 15 سالگی که تمایلم رو با مادر پدرم صحبت کردم تا همین حالا. یادمه 15 سالم که بود یک شب سر سفره شام وایسادم و مستقیما تمایلم به زنپوشی رو مطرح کردم. با تعجب دیدم که مادرم گفت برو در کمدم رو باز و هر لباسی خواستی رو بپوش . منم رفتم و پوشیدم و تا حالا که از اون شب 15 ساله گذشته حتی یه لحظه هم لباس مردونه نپوشیدم.

  41. بالا | پست 386

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41869
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    لهعلعزعززع
    نقل قول نوشته اصلی توسط zanp نمایش پست ها
    واقعا اون خاطره واقعی بود؟ من خودم زنپوشم ولی هیچوقت جرات نکردم با یه مرد هم بستر بشم. خصوصا اینکه الان حدود 15 ساله که کلا لباسای زنانه میپوشم یعنی تمام وقت و شبانه روزی. حتی تو مجالس و بیرون خونه. الان 30 سالمه و از 15 سالگی که تمایلم رو با مادر پدرم صحبت کردم تا همین حالا. یادمه 15 سالم که بود یک شب سر سفره شام وایسادم و مستقیما تمایلم به زنپوشی رو مطرح کردم. با تعجب دیدم که مادرم گفت برو در کمدم رو باز و هر لباسی خواستی رو بپوش . منم رفتم و پوشیدم و تا حالا که از اون شب 15 ساله گذشته حتی یه لحظه هم لباس مردونه نپوشیدم.

  42. بالا | پست 387

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41869
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    یادمه بابا و مامانم وقتی دیدن تو نظرم پافشاری میکنم و تصمیمم قطعیه، منو بردن دکتر و تحت درمان هورمونی قرارم دادن. حدود 17ساله بودم که سینم رو پروتز کردم و تو 24 سالگی تمام موهای بدنم رو لیزر کردم. الان از هر نظر یه دختر هستم (البته بدون در نظر گرفتن آلت تناسلی مردونه که هنوز دارمش و جرات ندارم عملش کنم). تمام فامیل هم تقریبا یادشون رفته که من در اصل پسر بودم. همه منو سهیلا خانم صدا میزنن. پدرم از موقعیت شغلیش استفاده کرد و شناسنامم رو عوض کرد. الان تو شناسنامه و کارت ملی من هم جنسیتم رو زن درج کرده و اسمم هم سهیلا است. از 15 سالگی تو مدرسه دخترونه درس خوندم و حتی تو دانشگاهم با لباس دخترونه ( مانتو، مقنعه و چادر) حاضر میشم. خلاصه اینکه با اینکه همه منو به عنوان یه دختر قبول کردن و همیشه تریپ دخترونه دارم ،هیچوقت نتونستم مثل دوستمون که تو خاطرش تعریف کرد با کسی************ داشته باشم.
    ویرایش توسط zanp : 09-16-2019 در ساعت 03:36 PM

  43. بالا | پست 388

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41104
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    [خوش بحالت که همچین پدر و مادری داری.

  44. بالا | پست 389

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41876
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    سلام.

  45. بالا | پست 390

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41876
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    حالا که همه دارن خاطره میگن منم مایلم که یه خاطره شیرینم رو براتون تعریف کنم.
    من یه پسر 32 ساله مجرد هستم.چند سال پیش وقتی دانشگاهم تموم شد خیلی بی حوصله شده بودم چون هیچ کاری نداشتم و مثل دیوونه ها تو خونه سربه سر خواهر و مادر و پدرم میذاشتم. به هر جا هم سر میزدم کاری پیدا نمیشد. لیسانس معماری دارم و هر روز دور میدون اصلی شهر دم یه مغازه روزنامه فروشی که آگهی های استخدامی رو میچسبوند به شیشه پرسه میزدم و آگهی ها رو میخوندم.
    اوایل مهر ماه بود که بابا و مامانم رفتن سفر خارجه. من و خواهرم هم موندیم و نرفتیم. من طبق معمول هر روز رفتم سراغ دکه روزنامه فروشی و آگهی هاش. همینطور لای آگهی ها میگشتم تا یه کار بدرد بخور پیدا کنم، اما نشد که نشد. تو همه آگهی ها همه روزه مینوشت : به یک کارمند خانوم ترجیحا مجرد نیازمندیم.
    یهو یه فکری به نظرم رسید. افسوس خوردم که چرا زودتر به فکرش نیوفتاده بودم. شماره ها رو یاد داشت کردم و خیلی سریع رفتم خونه. خواهرم گفت بالاخره تونستی کاری پیدا کنی؟ بهش گفتم اگه کمکم کنی آره. خواهرم با تعجب پرسید چه کمکی؟!!!! گفتم باید لباسات رو بهم قرض بدی. خواهرم اولش کلی خندید،بعدش خودش رو جمع و جور کرد و گفت میخوای چیکار؟ منم گفتم میخوام بپوشم.خواهرم تعجبش بیشتر شد و گفت دیوونه شدی؟ مگه میشه؟!!! گفتم ظاهرا تا زن نباشی هیچجا بهت کار نمیدن، منم میخوام به عنوان زن برم سر کار. .........

  46. بالا | پست 391

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41876
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    زنگ زدم به یکی از شماره ها. گوشی رو دادم به خواهرم تا باهاشون صحبت کنه. بعد از کلی صحبت آدرس رو گرفت و قرار شد تا 2ساعت دیگه برای مصاحبه حضوری برم. به خواهرم گفتم باید سریع آماده ام کنی. خواهرم با دسپاچگی گفت بریم سمت اتاقم. گفت بیا آرایشت کنم. منم گفتم بیا اول لباسای زنونه رو بپوشم بعد آرایشم کن. قبول کرد و رفت یه مانتو آورد و گفت بپوش. گفتم فقط همین؟ گفت نکنه میخوای لباس زیر زنونه هم برات بیارم؟!! گفتم آره دیگه. باید هیکلم هم زنونه باشه و برجستگی سینه از زیر مانتو معلوم باشه دیگه. خواهرم با اکراه زیاد قبول کرد و یه دست شورت و سوتین آورد. بهم گفت واقعا میخوای اینا رو بپوشی؟!!! منم گفتم آره دیگه.حالا برو بیرون تا بپوشم. بعدش صدات میزنم.... . بعد از پوشیدن لباس زیر صداش زدم. وقتی اومد تو اتاق و منو دید کلی خندید. چند تیکه پارچه گذاشتم داخل سوتین تا سینه ها رو برجسته نشون بده.یه بلوز قرمز هم پوشیدم. یه جوراب شلواری رنگ پا و یه شلوار جین زنونه هم پوشیدم. مانتویی که خواهرم داده بود رو هم پوشیدم و گفتم حالا بیا آرایشم کن. اونم کارش رو شروع کرد. اولش یه کلاهگیس گذاشت سرم. بعدش با رژلب و ریمل وغیره ادامه داد. بعدش ناخونامو لاک زد. سر آخر موهامو دم اسبی بست و گفت حالا مقنعه رو بذار سرت. یه کفش زنونه پوشیدم و کیف خواهرم رو گذاشتم دوشم. رفتم جلوی آینه. به خواهرم گفتم چقدر شبیه تو شدم. اونم گفت مثلا خواهر برادریما. البته بهتر بود که میگفت دوتا خواهریم. خخخخخخخخخخ. مدارک شناسایی خواهرم رو برداشتم و گذاشتم تو کیف. و سریع راه اوفتادم. به ایستگاه اتوبوس رسیدم. رفتم تو صف .غرق در افکار خودم بودم بودم که اونجا چی میشه. یهو به خودم اومدم ودیدم یکی میگه هی خانوم برو تو صف زنونه.اینجا صف آقایونه. تازه متوجه ماجرا شدم و با عذر خواهی رفتم تو صف زنونه. اولین باری بود که از سمت زنا سوار اتوبوس میشدم.وقتی رسیدم ، آيفون رو زدم یه خانومی گفت چکار دارین؟ گفتم برای مصاحبه اومدم.در رو باز کرد. رفتم تو و سلام کردم. گفت سلام خانوم. گفت مدارک شناساییتون رو بدین لطفا. وقتی بهش دادم یه کپی ازش گرفت. حدود ده تا دختر دیگه هم تو صف بودن. وقتی نوبتم شد رفتم تو وسلام کردم. رییس شرکت یه آقای جوون خوشتیپ و خوش بر و رو بود.چند تا سوال ازم کرد و چند تا متن انگلیسی رو داد خوندمو براش ترجمه کردم. گفت بلند شو چند قدم اه برو و چند دور بچرخ ودوباره بشین. من با ترس دلهره و اضطراب اینکارا رو انجام دادم و پیش خودم گفتم الان میفهمه که واقعا دختر نیستم. گفت بسیار خوب. از فردا به عنوان منشی مخصوص من بیا سر کار. میز کارت هم همین میز روبروییه و تو اتاق خودم مشغول میشی. حقوقتم دو میلیون و هفتصده و بایدقراردادهای انگلیسی رو ترجمه کنی. بیشتر از این هم هیچجا به یه خانوم دستمزد نمیدن. منم با کلی ذوق وشوق پذیرفتم و تشکر کردم.......

  47. بالا | پست 392

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41876
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    یک کیلو شیرینی گرفتم رفتم خونه. حدودا موقع ظهر بود. سر کوچه که رسیدم دیدم محمد دوستم داره یواشکی یکی رو صدا میزنه.
    هی مژده. هی مژده. هی با تو هستم. اینطرف.
    یهو یادم اومد که منو تو اون وضعیت با خواهرم اشتباه گرفته. رفتم سمتش سلام کرد و گفت بالاخره در مورد ازدواجمون با مامان بابات صحبت کردی یا نه ؟!! من با تعجب و عصبانیت گفتم هنوز نه الان مساافرت خارجه هستن .دو هفته دیگه که برگشتن صحبت میکنم.بعدشم خداحافظی کردم رفتم تو خونه. خواهرم سریع اومد سمتم و گفت شیری یا روباه؟ جعبه شیرینی رو که بهش دادم گفت پس شیر شیری. گفتم از فردا باید برم سر کار و همه چی رو براش توضیح دادم.بهش گفتم راستی محمد سلام رسوند.ظاهرا منو با تو اشتباه گرفته بود در مورد ازدواجتون صحبت میکرد. مژده قرمز شد و کلی ازم خواهش و التماس کرد که این موضوع رو به کسی نگم.و قول داد هر لباسی که بخوام رو در اختیارم میذاره و کمکم میکنه. به خواهرم گفتم میخوام لباسا رو در بیارم و فردا صبح دوباره بپوشم. اما مخالفت کرد و گفت چه کاریه، اونوقت فردا باید دوباره دو ساعت وقت بذاری و آرایش کنی. یه بلوز دامن بهت میدم بپوش. آخه باید تمرین زن بودن هم بکنی تا اونجا تابلو نشی.منم دیدم حرفاش درسته اما فنرهای سوتین داغونم کرده بود. خواهرم گفت یه سوتین راحت تر بهت میدم که بپوشی.اون روز مثل خواهرم کلا لباسای دخترونه تنم بود. اونشب خواهرم بهم گفت آیا فکر کردی که تا کی میتونی به این کارت ادامه بدی و با ظاهر زنونه بچرخی بری سرکار؟ دو هفته دیگه که مامان و بابا برگردن میخوای چیکار کنی؟ گفتم تا موقع خدا کریمه. یه کاریش میکنیم. خواهرم گفت تو وسایل پزشکی بابا داشتم فضولی میکردم که یه چیز جالب دیدم که اون هفته از اسپانیا براش فرستاده بودن. اگه تو هم ببینی حتما خوشت میاد.
    توضیح اینکه بابام فوق تخصص وجراح مجاری ادرار و کلیه هستش و مادرم هم متخصص زنان و زایمانه.
    با خواهرم رفتیم اتاق بابام. خواهرم اون بسته ها رو در آورد و نشونم داد. یکیشون رو بابام باز کرده بود. از تو بسته درش آوردم دیدم یه نیم تنه سی.لی.کو.نیه زنونست یکی دیگش هم مردونه بود. خواهرو گفت ظاهرا بابا اینا رو برای کسانی استفاده میکنه که میخوان تغییر جنسیت بدن.......

  48. بالا | پست 393

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    من برای تمام کسایی که تمایل به خانم شدن یا بلعکس دارن آرزو موفقیت میکنم و امیدوارم زودتر عمل بشید و زندگی که لیاقتتون هست ادامه بدید ♥️

  49. بالا | پست 394

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41876
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    خیلی چیز جالبی بود. وقتی به مردونهه دست میزدی عین ک.ی.ر واقعی سیخ میشد.و بعد چند دقیقه دوباره کوچیک میشد. پیش خودم گفتم حتما زنونش هم همینقدر طبیعی عمل میکنه دیگه !!!!.
    ذوق کردم و طریقه استفادش رو خوندم و شروع کردم به نصب کردن برای خودم. کلی الکترود سیم مانند داشت که به نقاط خاصی از بدن وصل میشد بعدش میتونستی نیم تنه رو مثل لباس بپوشی.حدود 1 ساعت و نیم پوشیدنش یا به عبارتی نصبش طول کشید. دو تا آمپول هورمونی داشت که باید تزریق میکردم که خواهرم برام زد. یه چیزی به اسم ایمپلنت هم داشت که تو قسمت پهلو قرار داشت که از بیرون دیده نمیشد و وضیفش تزریق هورمونهای زنانه به بدن در یه تایم خاص بود. من کارم تموم شد و تازه متوجه شدم که چقدر طبیعیه. همه اون نیم تنه عین پوست خودم حس داشت که احتمالا به خاطر همون الکترود ها بود که به بدن نصب میشد.مثلا اگر به نوک سینه هام دست میزدم عین زنا تحریک میشدم. وقتی ذوق اولیم تموم شد تازه شروع کردم به خوندن بقیه کاتالوگش. یهو دیدم یه جاییش نوشته از این به بعد ماهی یکبار پریود هم میشید.!!!!!!!!! و اولین پریودی سه روز بعد از نصب اتفاق میوفته. چیزی که بیشتر متعجبم کرد این بود که میگفت پریودی شما ممکن است با در دهمراه باشد و اینکه واژن شما حس دارد و در صورت تحریک شدن، یک ماده لزج شفاف از خود ترشح میکند. و اینکه میگفت شما صاحب پرده بکارت هم هستید که با اولین نزدیکی با یک مرد ، همراه با خونریزی پاره میشود. ضمنا توش نوشته بود که اگه اسپرم شریک جنسیتون داخل واژن خالی بشه شما حامله میشید و طی 9ماه بعدی به تدریج شکمتون جلو میاد.اما چیزی که باعث شد برق از سرم بپره این بود که با خط درشت نوشته بود که پس از نصب این محصول تا 25 ماه قادر به در آوردش نیستید چون کاملا به پوست بدن میچسبه و در صورت تلاش برای کندنش پوست هم به همراهش کنده میشه و فقط بعد از حاملگی یا 1 ماه بعد از 25 امین پریودی خودش کنده میشه. 25 ماه میشد 2سال. و این به اون معنا بود که تا 2سال آینده نمیتونستم از شرشون خلاص بشم . خواهرم رو صدا زدم و قضیه رو براش گفتم. اولش سعی کرد نیم تنه رو از تنم در بیاره اما وقتی جیغ و فریادم رو دید ، بیخیال شد. ...
    ویرایش توسط unix : 09-17-2019 در ساعت 12:57 PM

  50. بالا | پست 395

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41876
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    خیلی ناراحت بودم که چرا چیز به این درشتی رو همون اول نخوندم. خواهرم که میخواست بهم دلداری بده گفت الان که مشکلت حل شد پس چه مرگته. بهش گفتم شوخی میکنی؟ با این ریخت و قالب و این صدای زنونه چطور برم جلوی مامان بابام و فامیل؟ مژده گفت اگه قول بدی کلاسای فردا بعد از ظهرم رو جای من بری مشکلت رو خودم حل میکنم. منم که از خدا خواسته قبول کردم.
    یکم با وا. ژنم ور رفتم که ببینم تو کاتالوگ درست نوشته بود یا نه . دیدم آره و دارم حالی به حالی میشم و از ش داره ترشحات لزجی میاد بیرون.
    دوباره شورت و سوتین رو پوشیدم. ولی اندفعه دیگه واقعا یه زن کامل بودم. بلوز و دامن رو پوشیدم و اومدم بیرون از اتاق. چیز جالب این بود که برای اولین بار میدیدم که زنا چجوری ادرار میکنن. با دیدن خودم موقع ادرار کردن خندم گرفت. اون شب تا صبح نتونستم بخوابم چون همش تو فکر و خیال بودم. صبح یه صبحانه مختصر خوردم. مانتو پوشیدم، مقنعه رو سرم کردم، خواهرم دوباره آرایشم کرد و بعدش رفتم. تو شرکت که رسیدم ، دم در یه دست لباس بهم تحویل دادن و گفتن تمام خانومای سطح یک شرکت باید این لباس فرم رو بپوشن. منم رفتم تو اتاقی که بهم نشون دادن و لباسام رو در آوردم و شروع کردم به پوشیدن اونا. یه مانتوی سورمه ای تیره با یه مقنعه سورمه ای بود که جلوی مقننه یه ربان آبی داشت. یه کفش با پاشنه های نسبتا بلند هم بود که پوشیدم و به سختی شروع کردم به راه رفتم و رفتم سمت اتاق رییس و نشستم پشت میزم و کارم رو شروع کردم. روز اول و دوم خیلی خوب بود. اما روز سوم حدود ساعت 12 یه شکم درد شدید گرفتم طوری که از شدت درد داشتم بالا میاوردم. رفتم سمت دستشویی و تا نشستم دیدم تمام سنگ دستشویی پر خون شد. اولش خیلی ترسیدم ولی بعدش یاد اون کاتالوگ افتادم و فهمیدم پریود شدم. سراسیمه تو قفسه های نصب شده تو دستشوییی گشتم تا یه دستمالی چیزی پیدا کنم تا کارم راه بیوفته. اما تازه فهمیدم تو چه شرکت معتبری مشغول بکار شدم.چون تو یکی از قفسه ها چند تا بسته نوار بهداشتی پیدا کردم که اونجا گذاشته بودن تا خانومایی که مثل من یهوویی پریود میشن بتونن ازش استفاده کنن.
    اون روز رو مرخصی ساعتی گرفتم و اومدم خونه و استراحت کردم. بعد از ظهرش رفتم دانشگاه و جای خواهرم تو کلاسا شرکت کردم.
    یادمه دو روز قبل از اینکه پدر و مادرم از سفر برگردن تو شرکت، رییسم صدام زد وقتی. رفتم پیشش گفت بشین پیشم. بهم گفت تمام منشی های قبلیم بعد از دو روز باهام رابطه جنسی برقرار میکردن اما تو چرا هنوز هیچ چراغ سبزی نشون دادی؟ من که خیلی دلم میخواست یه رابطه رو تجربه کنم گفتم کی از این بهتر. بهش گفتم من در اختیار شمام هر چی بگین در خدمتم. بلند شد و در اتاق رو قفل کردو به منشی زنگ زد که کسی رو وصل نکنه بعدش یه در رو باز کرد و گفت بریم اونجا. یه اتاق خواب کامل با تمام امکانات اونجا بود. در واقع حرمسراش بود.
    بهم گفت مانتو و مقنعه ات رو در بیار. منم در آوردم. بعش منو طوری لخت کرد که فقط شورت و سوتین تنم بود. آ.لتش رو در آورد و کرد تو دهنم. بعدشم کلوتر.یس واژنم رو لیسید. بعدش نوک سینه هام رو خورد. منم داغ داغ و آماده بودم. تا رفت آ.لتش رو بزاره تو من داد زدم که نه. پردم پاره میشه. اونم با تعجب گفت مگه هنوز دختری؟!!! گفتم آره. گفت اون با من. بذار کارم رو بکنم. بعدشم یهو آ.لتش رو فرو کرد. یه جیغ دخترونه بلند کشیدم. احساس کردم دارم آتیش میگیرم. ک.یرش رو که در آورد دیدم کلا خونیه. رفتم دستشویی و خودم رو شستم. خونم که بند اومد دوباره رفتم پیشش و دراز کشیدم و پاهام رو باز کردم. اونم حدود 45 دقیقه به شکلهای مختلف منو کرد. سر آخر هم آبشو پاشید به سر و صورت و موهام. تمام وجود بوی وایتکس گرفته بود. سریع رفتم حموم و خودمو شستم. بعدش لباسام رو پوشیدم و آرایش کردم موهامو سشوار کشیدم و مقنعه رو سرم کردم.جالب بود که تو حرمسراش همه امکانات مهیا بود. لباسش رو که پوشید یه چک 5میلیونی نوشت و داد بهم و گفت به خاطر پرده بکارتته که پارش کردم. گفت برام جالب بود چون اولین بار بود که پرده بکارت یه دختر رو زدم.
    از اون به بعد هرچند وقت یکبار با هم سک.س میکردیم. ادامه داره.

  51. بالا | پست 396

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41876
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    بعدش بهم گفت میتونی بری خونه. منم تشکر کردم و از اتاق رفتم بیرون. تا منشیش منو دید بهم گفت ترتیبت رو داد مگه نه؟ بهش گفتم بهت هیچ ربطی نداره. اونم گفت چشم خانوم ملکه. بعد از ظهر اون روز بهم زنگ زد که امشب یه مهمونی کاری مهم داریم و باید تو جلسه به عنوان مترجم حضور داشته باشی. ضمنا بهم گفت ساعت 4 بعد از ظهر برم به آدرسی که میگه.
    ساعت 4 رفتم سر قرار . دیدم با راننده شخصیش اومد. پیاده شد و با هم رفتیم تو یه لباس زنونه فروشی خیلی بزرگ و شیک. یه پیرهن مجلسی شیک برام انتخاب کرب و ازم خواست پرو کنم. منم با کمک یکی از خانومای فروشنده پوشیدمش. خیلی بهم میومد. کیف و کفش هم برام گرفت. بعدش منو برد به یه آرایشگاه زنونه. حدود 3ساعت روم کار کردن. یکی رو صورتم ماسک میزاشت یکی ناخون دستمو درست میکرد یکی ناخون پپامو یکی داشت موهامو رنگ میکرد .خلاصه اونقدر روم کار کردن که وقتی کارشون تموم شد و رفتم جلوی آینه دیگه خودمم باورم نمیشد که در واقع یه پسرم. اون شب تا صبح کلی خوش گذروندیم. فرداش رو مرخصی گرفتم چون بابا مامانم میخواستن برگردن.اون روز خیلی استرس داشتم. نمیدونستم چیکار کنم. خواهرم مرتبا بهم میگفت نگران نباش خودم درستش میکنم.اما نمیدونستم میخواد چکار کنه.
    ساعت 3 بعد از ظهر مامان بابام رسیدن خونه با خواهرم که خوش و بش کردن سراغ منو گرفتن. اما خواهرم گفت : داداش تو هفته قبل اون نیم تنه ها رو که براتون از اسپانیا فرستاده بودن استفاده کرد. شده عین زنا. حالا هم خجالت میکشه بیاد پیشتون. بابام دو دستی زد تو سرش و آه کشید. گفت میدونین که اونا رو نمیتونه تا 2سال در بیاره؟ خودشو بدبخت کرد که. اونا رو آورده بودم تا کسایی که بهم مراجعه میکنن و میخوان تغییر جنسیت بدن استفاده کنن که قبل عمل زن بودن رو تجربه کنن چون بعد عمل راه برگشتی ندارن اما اینجوری بعد 2سال اگه پشیمون بشن برگشت پذیره.
    بابام صدام زد و منم با خجالت ، با همون تیپ دخترونه رفتم پیشش.به خواهرم گفتم اینجوری میخواستی همه چیز رو درست کنی؟ بابام گفت ولی خیلی بهت میاد عین خواهرت شدی. گفتم اتفاقا دوستم محمد، من رو با مژده اشتباه گرفت و کل ماجرای اون روز رو براش تعریف کردم . به خواهرم گفتم این به اون در. مادرم تمام مدت با دهان باز و باتعجب ما رو نگاه میکرد و هیچی نمیگفت. بابام گفت پریود هم شدی؟ منم گفتم یکبار . احتمالا دوباره چند روز دیگه هم میشم. مامانم که تازه حرف اومده بود گفت به فامیلا چی بگیم؟ بابام گفت تو مهمونی فردا شب که همه فامیل هستن خودم ردیفش میکنم.
    فرداش تو مهمونی قبل شام، وقتی همه جمع بودن،بابام گفت برای یه کار تحقیقاتی و انسان دوستانه منو اینشکلی کرده و تا دو سال آینده من قراره دختر باشم و غیره. همه هم خیلی راحت قبول کردن و من هم اومدم تو جمع و از اون به بعد مشکلی نداشتم.
    من با همون تریپ دخترونه میرفتم سر کارم و گاهی جای خواهرم میرفتم دانشگاه و کلا از شرایط راضی بودم تا اینکه یه اتفاق ناگوار افتاد.......

  52. بالا | پست 397

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41876
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    یه روز که با رییس شرکت س.کس کردم ، ازم دیر کشید بیرون و حامله شدم. اونم درست زمانی که فقط 3تا پریودیم مونده بود.بعد از 3 ماه که پریود نشدم و شکمم هم یکم بزرگ شده بود مطمئن شدم که حاملم. با پدرم که صحبت کردم و معاینم کرد اونم حاملگیم رو تایید کرد. با رییس شرکت صحبت کرد که چون حاملم کرده باید با من ازدواج کنه. اونم بعد از چند روز قبول کرد و قرار شد یه مراسم بگیریم. قشنگ ترین روز زندگیم وقتی بود که عروس شده بودم و لباس عروس پوشیدم............ . بعد چند ماه شکمم اونقدر بزرگ شده بود که به سختی می تونستم راه برم. با بابام صحبت کردم که واقعا که بچه تو شکمم نیست . پس باید چکار کنیم؟ قرار شد که مثلا مادرم عملم کنه و به جای بچه واقعی ،یه نوزاد بی سرپرست رو قبول کنیم. همین کار رو هم کردیم. اما با این کار من برای همیشه زن میموندم . همینطورم شد. الان دخترم ماهدیس 5 سالشه و منو مامان صدا میزنه. منم که فقط میخواستم کار پیدا کنم الان شدم مادر یه بچه و خانوم یه خونه.
    پایان

  53. بالا | پست 398

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38857
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    8
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    داستان جالب بود ممنون

  54. بالا | پست 399

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38857
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    8
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط unix نمایش پست ها
    یه روز که با رییس شرکت س.کس کردم ، ازم دیر کشید بیرون و حامله شدم. اونم درست زمانی که فقط 3تا پریودیم مونده بود.بعد از 3 ماه که پریود نشدم و شکمم هم یکم بزرگ شده بود مطمئن شدم که حاملم. با پدرم که صحبت کردم و معاینم کرد اونم حاملگیم رو تایید کرد. با رییس شرکت صحبت کرد که چون حاملم کرده باید با من ازدواج کنه. اونم بعد از چند روز قبول کرد و قرار شد یه مراسم بگیریم. قشنگ ترین روز زندگیم وقتی بود که عروس شده بودم و لباس عروس پوشیدم............ . بعد چند ماه شکمم اونقدر بزرگ شده بود که به سختی می تونستم راه برم. با بابام صحبت کردم که واقعا که بچه تو شکمم نیست . پس باید چکار کنیم؟ قرار شد که مثلا مادرم عملم کنه و به جای بچه واقعی ،یه نوزاد بی سرپرست رو قبول کنیم. همین کار رو هم کردیم. اما با این کار من برای همیشه زن میموندم . همینطورم شد. الان دخترم ماهدیس 5 سالشه و منو مامان صدا میزنه. منم که فقط میخواستم کار پیدا کنم الان شدم مادر یه بچه و خانوم یه خونه.
    پایان
    داستان خیلی جالب جذابی بود ممنون

  55. بالا | پست 400

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41108
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بحث آزاد :چگونه زنانه پوش شدید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط zanp نمایش پست ها
    واقعا اون خاطره واقعی بود؟ من خودم زنپوشم ولی هیچوقت جرات نکردم با یه مرد هم بستر بشم. خصوصا اینکه الان حدود 15 ساله که کلا لباسای زنانه میپوشم یعنی تمام وقت و شبانه روزی. حتی تو مجالس و بیرون خونه. الان 30 سالمه و از 15 سالگی که تمایلم رو با مادر پدرم صحبت کردم تا همین حالا. یادمه 15 سالم که بود یک شب سر سفره شام وایسادم و مستقیما تمایلم به زنپوشی رو مطرح کردم. با تعجب دیدم که مادرم گفت برو در کمدم رو باز و هر لباسی خواستی رو بپوش . منم رفتم و پوشیدم و تا حالا که از اون شب 15 ساله گذشته حتی یه لحظه هم لباس مردونه نپوشیدم.
    یعنی چی؟ یعنی از همون اول که احساس کردین تمایل دارید به پدر و مادرتون گفتید و اونا هم قبول کردن و تموم؟

صفحه 8 از 23 ... 67891018 ...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایجاد بیماری قارچی با پوشیدن کفش و شلوارهای تنگ
    توسط R e z a در انجمن زیبایی پوست و مو
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 11-21-2023, 01:12 PM
  2. پوشش نا مناسب همسر
    توسط mehhhhhhdi در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 03-29-2015, 02:58 PM
  3. آسمانخراش با پوشش مو مانند!/عکس
    توسط ASSASSIN در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 03-13-2015, 12:20 PM
  4. 7 دردی که نباید چشم پوشی شوند
    توسط mahastey در انجمن بیماریهای جسمی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-09-2014, 04:06 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد