سلام،من دختری 26 ساله و داروساز هستم. یک موقعیت ازدواج دارم که از طریق یک واسطه معرفی شده . 3 ماه از من بزرگتره و کارشناسی ارشد مهندسی برق هست. این پسر خیلی آفتاب مهتاب ندیده ست به طوریکه مادرش میگه با جنس مخالف هیچ گونه ارتباطی نداره و حتی با دختر خاله هاشم در حد سلام علیک ارتباط داره،هیچ همکار خانمی هم نداره و منم اولین کسی هستم که به خاستگاریش اومده.روزهای اول وقتی میخواستیم با هم صحبت کنیم دست و صداش میلرزید و از شدت استرس خیس عرق میشد.الان بهتره ولی کلا اعتماد به نفسش خوب نیست و خجالتیه.من حدود یک ماه هست که ایشون رو میشناسم و در این مدت حدود 4 بار با هم صحبت کردیم.با اینکه من خشک و رسمی با ایشون برخورد میکنم ولی توی این مدت کم به شدت وابسته شده طوریکه واسطه از قول مادرش بهم گفت که شبا خوابش نمیبره و همه فکرو ذکرش من شدم و افسردگی گرفته و نگران اینه که جواب منفی بگیره.و به خاطر همین هم از من میخوان که زودتر جواب بدم تا حالش بدتر نشه.با اینکه میدونم پسره خوبیه ولی به خاطر این رفتارهاش نمیتونم تصمیم بگیرم.احساس میکنم مدام میخواد رضایت منو جلب کنه و نمیتونه خودش باشه.احترام بیش از حد میخواد بذاره مثلا با دسته گل بزرگ میاد و موقع سوار شدن درو برای من باز میکنه،موقع خداحافظی از ماشین پیاده میشه و منو بدرقه میکنه،اگه sms فارسی بزنه و من انگلیسی جواب بدم اونم زبان گوشیشو عوض میکنه و انگلیسی sms میده،حتی چند بار زبان گوشیمو عوض کردم و اونم هر بار زبانشو تغییر داد،یه بار میخواست تیشرت بپوشه روز قبلش از من پرسید که مشکل ندارم اگه تیشرت بپوشه.
از طرفی خانواده ام اصرار به این دارن که من ایشون رو قبول کنم به خاطر اینکه میگن خانواده خیلی خوبی داره و میشناسیمشون و خودشم پسره مظلوم و ساده ایه.ولی من نمیتونم به این زودی تصمیم بگیرم و از طرفی اگه طولانی بشه و من جواب منفی بدم فکر میکنم آسیب بدی میخوره.حتی نمیدونم اگه بخوام جواب منفی بدم چه طوری بگم که کمتر آسیب ببینه
لطفا منو راهنمایی کنین
ممنون