نوشته اصلی توسط
تایسیز
سلام متنم یکم طولانی هستش ببخشید دیگه
من حدودا یک هفته پیش سر یک موضوع خیلی مسخره و کوچیک با همسرم دعوام شد
یعنی خیلی کوچیکم که نه، ایشون جلوی همه اعضای خونوادش طوری وانمود کرد که من کاملا دروغگو نشون داده شدم
عصر همون روز چون من خیلی از کار ایشون ناراحت شده بودم دوباره دعوامون شد اما خیلی شدید
ما تا حالا به هم هیچ فحشی نداده بودیم :-(
اونم خیلی عصبانی بود به من حرفتی بد زد منم همینطور،و در ضمن به من گف کاری نکن بفرستمت خونه مامان بابات
خلاصه کلی دعوا کردیم اون روزای اول خیلی ناراحت بود اما الان مثل اینکه طلبکارم هست کلا با هم هیچ حرفی نمیزنیم
من خیلی ناراحتم تا حالا تو دعواهامون من کوتاه اومدم و پیش رفتم ، شوهرم خیلی خیلی مغروره
من چون خیلی دوسش دارم و نمیخوام سر یک موضوع مسخره دیگه دعوامون شدید شه همش میخوام برم باهاش صحبت کنم اما خودمو کنترل میکنم کهنرم
فکرمنکنم اون جلو بیاد
نا گفته نماند منم حرفهای خیلی بدی زدم :-(
به نظرتون چیکار کنم ؟
مامانمو خواهرم بهم میگن به هیچ عنوان تو پیش قدم نشو چون عادت میشه که سر هر موضوعی بهت بگه برو خونه مامان بابات...
البته بگم از روی عصبانیت این حرفو زد منم خیلی رو مغزش راه رفتم!!!
اما خب گفت دیگه! حالا چیکا کنم ؟