نوشته اصلی توسط
shekofegh
من الان 2 سال که با پسری که هم تحصیل هم طبقه مالی هم رفتار همفکر و.....فوق مشابه ازدواج کردم مشکل من خانواده همسرم ومادر شوهری هست که حتا یکبار هم ندیدمش خانواده همسرم من را به عنوان عروس قبول ندارن دلیل شان برای مخالفت باازدواج 1 اینکه چرا شهرستانی هستم 2 اینکه چرا پسرم را دزدی پسرم را نمیخاسم زن بدم زندگی قشنگ من را مادر شوهر وخاهر شوهرم نابود کردن همسری که با عشق وجون ودل هم را پذیرفتیم تبدیل کردن به ازار وکتک وطلاق من وهر روز میخان از من بگیرن زنش بدهن ومن را بیرون کنن وگرنه از ارث محروم میشه وطرد شده نمیدونم هیچ را هکاری هم وجود نداره چون خانه از پای بست ویرانه اصلا نمیخان من را ببینند چه به اینکه راه حل یا رابطه ایجاد بشه تا با هوش درایت وگذشت وبقیه مساله ها را ه باز کنم بدترین ظلم در حق من اینکه هیچ هیچی حتا برخورد کوچکی نداشتم که اینقد از من نفرت دارنددر استانه طلاق هسم