نوشته اصلی توسط
سجاری
باسلام من پسری 29 ساله 4 سال هست که ازدواج کردم/همسرم مشهدی هست و و من از از یک شهر کوچکتر،یکبار هم سال گذشته درخواست طلاق توافقی کردیم اما با حضور مشاور و کوتاه امدن من تا حدودی موضوع حل شد اما الان روز بروز داره اختلافاتمون بیشتر میشه و من بیشتر به جداشدن فکر میکنم.
راستش بنظرم ما خیلی اختلافات بزرگی داریم ،همسرم بر خلاف من که زیادا اهل رفت آمد هستم دیدار با عمو و عمه و خاله و ... رو دوست نداره مگر سالی یک یا دو بارمیگم چرا نمیای میگه چون منو از خانوادم دور کردی و من تو شهر تو دارم زندگی میکنم پس هر چی من میگم و من اینطوری برای فرار از این موضوع گاهی پنهانی به اونها سر میزنم چون اگر بگم بیا بریم و اون نیاد یه دعوا درست میشه
موضوع دیگه ای که هست ایشون به انحاء مختلف از خانواده من(پدر و مادر و خواهر و برادر) من ایراد میگیره ولی اگر من اشکالاتی توی خونوادشون هست رو بگم محکوم میشم و دعوا شروع میشه ،خیلی وقتها دستور میده بهم هر چند که من توی کار خونه و محبت براش کم نمیذارم و میگم چون غریب هست بذار هواشو داشته باشم،شرایط خانوادگی ایشون خیلی بد هست ،برادرای خانومم آدمای مطمئن و خوبی نیستن و اهل دعوا و ... خیلی وقتا از دست ایشون ماموریت های اداری رو لغو میکنم و توبیخ میشم چون ایشون میگه یا منو باخودت ببر یا هم بذار منو خونه پدرم تو مشهد (که حداقل 8ساعت راه هست)یعنی اگر ماموریتی پیش بیاد اونروز مرگ من هستش
هر وقت بریم به پدر و مادرم سر بزنیم اینقدر دلهره و استرس دارم که نکنه یه چیزی بگن بهش برخوره که اصلا بهم خوش نمیگذره و.....خواهشا راهنماییم کنید