سلام به همه!
من یه مسئله رو میخوام با شما در میون بگذارم و اینه که من آدم ترسویی هستم و شاید فاقد اعتماد به نفس مثلا بزارید چندتا نمونه رو بگم:
توی دوره کارشناسی معمولا از انجام پروژه های درسی شانه خالی میکردم و سعی میکردم که پروژه انجام ندم!! واقعن پروژه درسی و کلا کلمه ی پروژه برای من ترس عجیبی ایجاد میکرد و میکنه.
دلیل: من هیچ وقت یه همگروهی و یا یه رفیق مثل خودم نداشتم که با هم بشینیم پروژه رو انجام بدیم، آدمایی هم که اطراف من بودن خیلی آدمای تنبلی بودن و هیچ علاقه ای به انجام کارهای درسی نداشتن و همین باعث شد که من دلسرد بشم!
پروژه کارشناسی رو هم به سختی انجام دادم. باز اینم به این دلیل که هی امروز فردا کردم تا رسید به ماه آخر تحویل پروژه و دست آخر یه چیزی سر هم کردم!
لازم این نکته رو بگم که واقعن من توی درس و تخصصم (کامیپوتر و برنامه نویسی) از خیلی از همکلاسی هام بهتر بودم فقط جرات نداشتم برم جلو.
همین مسئله هم باز توی دوره کاراموزی اتفاق افتاد ، یعنی یه پروژه ای رو به من محول کرده بودن ولی باز وسطای پروژه ولش کردم. کاراموزی هم دلیلش یه چیز دیگه بود به نظرم، این محیطی که ما کار میکردیم یه مشت آدم بی سواد بودن که اصلا هیچ دیدی از انجام یه پروژه ی نرم افزاری نداشتن و از من دانشجو به اندازه ی یه مهندس کارکشته انتظار داشتن !!! یعنی طراحی یه نرم افزار از صفر تا صد، خلاصه من بعد از یه مدتی دیدم خیلی فشار روی من هست تصمصیم گرفتم که بیخیال بشم و از اونجا بیام بیرون.
من توی توانایی های خودم شکی ندارم! دلیلشم اینه که همیشه توی هر زمینه ای که پا میگذارم جز بهترین ها هستم. مثلا یه دوره برنامه نویسی شرکت کردم، توی یه جمعی که کلاس رو اومده بودن ، من بهترین نفرشون بودم.
باز الانم که میخوام برم دنبال کار، همین ترس رو دارم !!! هی دارم امروز فردا میکنم که برای فلان شرکت رزومه بفرستم یا نه و هی دارم وقتم رو هدر میدم.
از طرفی پایان نامه ارشدم هم هست که باید اونم استارت بزنم ولی باز میترسم که برم با استادا حرف بزنم و همش فکر میکنم که باید توی یه سری حوزه ها خیلی حرفه ای بشم و بعدش شروع کنم. خلاصه اوضاعی داریم!
همه روزام الکی داره سر فکر کردن به این چیزا هدر میره، همش حسرت گذشته رو میخورم که کاش بهتر کار میکردم و الان چند تا نمونه کار خوب داشتم که میتونستم ارائه کنم و .....
به نظر شما من چیکار کنم؟