من 35 سالمه فوق لیسانس ادبیات انگلیسی دختر هستم. و استاد دانشگاه پیام نور. با یک تبعه خارجی که به زبان انگلیسی حرف میزنه برا تجارت و ازدواج اشنا شدم ولی به خاطر اشتباه و اعتماد به یک شیاد 4.5 میلیارد تومان پولش را که تو حساب من بود از دست دادم. اون تو دادگاه از اون شیاد شاکی شد ولی قاضی بهش حق داد که از منم شکایت کنه متهم ردیف اول برا اینکه به تحصیل مال نامشروع محکوم نشه یا شریک داشته باشه گفت در جرم جعل اسناد من باهاش معاونت کردم. سه روز رفتم بازداشت و با صد میلیون تومن این تبعه خارجی به عنوان ضامن ازاد شدم. دوسال این اتهام بر من وارد بود و با وثیقه اون ازاد بودم و و از اون به بعد رفتارش خیلی با من عوض شد هر روز سرزنش. گاهی میگفت ازم شکایت میکنه. و من از سرزنش شدید خانوادم بر اینکه این بود ادمی که میخاستی باهاش ازدواج کنی میترسیدم و تو خونه این ادم موندم و به هیچ کس نگفتم چه زجری میکشم گاهی دلم برای این خارجی هم میسوزه اخه اونم ب از دست دادن همه پولش روانی شد و نمیتونه فارسی بحرفه پس به یک مترجم تو دادگاه و همه جا احتیاج داره. مجبورم حداقل به جبران محبت و ضمانتی که برام گزاشت براش کار کنم. درجایی که هیچ یک از برادرام حاضر به ضمانت من نشد و فقط سرزنشم کردند. تو خونه این فرد به عنوان راننده تاکسی مترجم و پادو برا خرید خونه و تمیز کردن خونه به اضافه کارای اداری مالیاتی و حسابدار و کارای اتباع خارجی و بخش بزرگی از کارای اداری دادگاه کار میکنم. این فرد اعتقاد داره خانوادم و دوستام سایه سیاه دارند طبق اعتقاد خودش و برا همینه که ضرر کرده و برا همین منا از دیدن دوستم منع کرد و خانوادم هم هفته ای یک بار با اکراه او ولی من هر روز صبح تا ظهر که خوابه هرکس را بخام یواشکی میبینم اما یکی دوبار که متوجه شد حتی رو من دستم بلند کرد اما گاهی اگر منا بزنه بعدش احساس ندامت میکنه. کم پیش میاد بزنه ولی مرتب کل روز ازم ایراد میگیره میگه حرامی و اینکه من از خانواده گداها هستم. برادرم کلاه برداره و خودم حرص دلار داشتم و اینکه باید پولش را بدم و خودم برم تو دادگاه. البته همیشه تو دادگاه تلاش کرد بی گناهی من در جعل سند را ثابت کنه و جلسه اخر دادگاه بعد دوسال موفق شد اما وثیقه تا پایان تصمیم گیری در مورد پولش گیره و حکم برات منم تا اون موقع به تعویق می افته و من از عوض شدن قاضی یا دشمن شدن با این خارجی می ترسم . مجبورم هر فحشی میده بازم کوتاه بیام و فقط برا خودم گریه کنم. قبل از ضرر رفتارش باهام خیلی خوب بود اما الان میگه تو قابل اعتماد نیستی. تو زن بسیار بی ارزشی هستی مثل خانوادت. با این حال بازم تو برنامه ریزی هاش همیشه من هستم مثلا برنامه ریزی میکنه من دوباره پولم ر ا میگیرم تجارت میکنم و به تو حقوق میدم. تو این دوسال یا شایدم سه سال هیچ حقوقی نگرفتم و وضع مالیم خیلی بدتر شد هرچند به قول خودش تو خونه این ادم یک زندگی وی ای پی دارم و بهترین رفاه را دارم. اما من تو سنی هستم که دلم میخاد بچه دار بشم برم سر کار درامد داشته باشم ازاد باشم. اون برنامه ای جز دوباره پولدار شدن و خدمت به پدر و مادر و برادراش نداره. شبانه روز فکر میکنم چطور ازاد شم که نه اون اسیب ببینه نه من و نه جلوی خانوادم خار بشم و هیچ راه حلی پیدا نمیکنم. یک بار گفت بعد گرفتن پولش از دادگاه منا ازاد میکنه اما معلوم نیست چند سال ظول بکشه. ولی میگه اگه قبلش میخای بری باید پول منا بدی. با یکی داداشام هنوز حدود 500 میلیون تومان سرمایه داره و باهاش کار میکنه و خرج زندگیشا در میاره . برام مهم نیست چی کار میکنه ولی خیلی میترسم از اینکه از من جلو داداشام بد بگه و اونا و زناشون منا سرزنش کنند. مادرم هم برا اینکه عابرو ریزی نشه هی میگه همونجا بمون تا بره شهرش. خیلی زندگی بدی دارم. تنها لطفی که کرد همیشه بهم گفت تدریس دانشگاه را ول نکن و من هنوزم درس میدم. یکی دوستام خیلی رو اعصابم بود همش میگفت همه همسایه ها تو را با اون دیدند دیگه کسی با تو ازدواج نمیکنه و کلی حرف دیگه و ازش جدا شدم. مهم وجدانم هست که من فقط با این اقا رابطه کاری دارم حالا چه تو خونش باشم چه بیرون و اصلا برام مهم نیست مردم چه فکری در موردم میکنن من در ان دنیا به این مردم جوابگو نیستم. گاهی فکر میکنم بهترین راه خاموش کردن تلفنم و رفتن به ترکیه است پیش یکی فامیلای دوستام اما اون موقع شاید زندگیم بدتر بشه باید بره تو کارخونه زودپزسازی کار کنم یا تو خیاطی و از کجا معلوم زندگیم بدتر این نشه. بخام برم دادگاه از این ادم شکایت کنم بگم نمیخام تو خونش باشم علاوه بر عابرو ریزی تو خانوادم حس میکنم در حقش با محبتی که با وثیقه به من کرد بی انصافی کردم و در ضمن میتونه نتیجه دادگاه را برگردونه چون هنوز که رای در موردم صادر قطعی نشده. خلاصه خیلی بدجایی گیر کرد ممنون که برای مشکل پیچیده من وقت گذاشتید و عذر خواهی میکنم بابت اسم موضوع.برای این کار دلیلی داشتم. روزهای بسیاری هست که منتظر جوابم ولی ظاهرا فقط رابطه دختر و پسر و ازدواجه که اهمیت داره نه موضوعات دیگه.