نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: آزمــون هــای اضطراب،نگـرانی و اسـترس

1498
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    آزمــون هــای اضطراب،نگـرانی و اسـترس

    پرسشنامه چهار سیستمی اضطراب


    The Four Systems Anxiety Questonaire: Koksal‚ Falih & Power‚ Kevin


    این پرسشنامه شامل 60 سوال در رابطه با مشکلاتی است که مردم هراز گاهی با آن مواجه می شوند. هر سوال را با دقت بخوانید . اگر هر کدام از افکار ، احساسات ، نشانه های بدنی یا رفتارهای ذکر شده را تجربه کرده اید ، پاسخ "بله " بدهید ؛ و اگر تجربه نکرده اید ، با "نه" جواب بدهید . لطفا هیچ کدام از سوال ها را بدون پاسخ نگذارید . روی هیچ سوالی بیش از حد وقت صرف نکنید . از نظر ما اولین واکنش شما اهمیت دارد ، نه واکنشی که عمیقا در مورد آن فکر کرده باشید .

    1- من به راحتی خجالت زده می شوم .
    2 – اغلب ، آن قدر احساس درماندگی و استیصال می کنم که زندگی برایم آزار دهنده می شود .
    3- کم خوابی یکی از بزرگترین مشکلات من است .
    4- در قطار یا اتوبوس ، از صحبت با دیگران خود داری می کنم .
    5- تمایلی به بیرون رفتن ندارم .
    6- اغلب اوقات سردرد دارم .
    7- اغلب اوقات احساس نگرانی می کنم .
    8- با دلواپسی زندگی می کنم .
    9- اغلب دچار سرگیجه می شوم .
    10- گاهی اوقات نمی توانم به چیزدیگری غیر از نگرانی هایم فکر کنم .
    11- گهگاه در ناحیه سینه احساس درد می کنم .
    12- گهگاه احساس بی تابی می کنم .
    13- به دلیل افکار مزاحم ، نمی توانم روی یک کار تمرکز کنم .
    14- به ندرت احساس شادی می کنم .
    15- افکار آزار دهنده و سمجی دارم .
    16- اگر از جایی ( مثل تجمعات ، خیابان و امثال آن ) تجربه بدی داشته باشم دیگر آنجا نمی روم .
    17- گاهی اوقات خودم را فردی بی عرضه تصور می کنم .
    18- احساساتم چنان بر شخصیت من غالب می شوند که نمی توانم آنها را کنترل کنم .
    19- وقت فکر می کنم که ممکن است دیگران مرا تایید نکنند ، خیلی نگران می شوم .
    20- اغلب هیجان زده و برانگیخته هستم .
    21- گهگاه سعی می کنم از کارهای پرتکاپو دوری کنم .
    22- گهگاه خوابم آشفته می شود .
    23- گاهی اوقات احساس غمگینی می کنم .
    24- در طول روز عضلات بدنم کاملا تنیده می شوند .
    25- معمولا هنگامی که در خانه هستم سعی می کنم شبها تنها نباشم.
    26- گاهی اوقات با این که کار زیادی نمی کنم ، زود خسته می شوم .
    27- گاهی به خاطر چیزهای کم اهمیت نگران می شوم .
    28- به ندرت می توانم راحت بخندم .
    29- معمولا نگران این هستم که نتوانم از عهده مشکلات در زندگی بر آیم .
    30- تمایل ندارم با کسانی که در سطح بالاتری نسبت به من قرارد دارند (مثل رئیسم) صحبت کنم .
    31- گهگاه کاملا در نگرانی غرق می شوم .
    32- هر جا بروم و هر کاری انجام دهم همیشه احساس ناراحتی می کنم .
    33- گاهی اوقات از شرکت در بحث ها خودداری می کنم ، حتی اگر در مورد آن موضوع اطلاعات کافی داشته باشم .
    34- گهگاه دستم حالت لرزش پیدا می کند .
    35- گاهی اوقات خیلی خجالت می کشم .
    36- از این که ممکن است دیگران منظور مرا درست نفهمند ، نگران می شوم .
    37- گهگاه در بدنم احساس سوزش می کنم .
    38- گاهی از شرکت در مناسبت های اجتماعی خودداری می کنم .
    39- گاهی اوقات احساس خوشحالی می کنم ، اما زود از بین می رود .
    40- حتی اگر همه چیز رو براه با شد ، ذهن من پر از افکار نگران کننده است .
    41- گاهی اوقات ضربان قلبم بالا می رود .
    42- به خاطر افکار مزاحم نمی توانم درباره هیچ چیز به وضوح فکر کنم .
    43- بیشتر اوقات در گلوی خود احساس گرفتگی دارم .
    44- حتی وقتی عجله ندارم ، احساس راحتی و آرامش نمی کنم .
    45- گاهی از صحبت در مناسبت های اجتماعی اجتناب می کنم .
    46- بعضی وقتها ، حتی اگر ضروری باشد ، از سوال کردن از دیگران خودداری می کنم .
    47- گاهی پیش می آید که احساس کنم بین دوستانم محبوب نیستم .
    48- ماهی یک بار یا بیشتر اسهال می گیرم .
    49- اغلب به موقعیت های نگران کننده فکر می کنم .
    50- معمولا در زندگی احساس نا امنی می کنم .
    51- در ناحیه گردن احساس گرفتگی می کنم .
    52- معمولا از فعالیت های اجتماعی خودداری می کنم .
    53- احساس دلواپسی ام هر لحظه بیشتر می شود .
    54- معمولا سعی می کنم از خیابان های پر ازدحام رفت و آمد نکنم .
    55- حساس و زود رنج هستم .
    56- خیلی کم جوک تعریف می کنم .
    57- نگران هستم که دیگران چه نظری در مورد من دارند .
    58- برخی اوقات در ناحیه معده احساس ناراحتی می کنم .
    59- نصف افکار من به نوعی نگرانی مرتبط است .
    60- سعی می کنم از مخالفت با دیگران پرهیز کنم ، حتی اگر از من سوء استفاده کنند .


    منبـــــع
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  2. کاربران زیر از *P s y C h e* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : آزمــون هــای اضطراب،نگـرانی و اسـترس

    مقیاس نگرانی و بلاتکلیفی 47 ماده


    The Way Worry Scale

    Freeston‚ Mark

    هرکس ، گهگاه احساس نگرانی می کند . در این آزمون عبارت هایی را می خوانید که به نگرانی مربوط می شوند . بر حسب اعداد زیر مشخص کنید که هر عبارت تاچه حد می تواند شما را توصیف کند .
    5= کاملا این طور هستم 4= خیلی این طور هستم 3= تا حدی این طور هستم 2= کمی این طور هستم 1= اصلا این طور نیستم

    1- وقتی نگران می شوم ، احساس می کنم تنها کسی هستم که مشکل دارد.
    2- نگرانی درباره چیزهایی که از اهمیت اندکی برخوردارند ، به من کمک می کند تا حواسم از موضوعات عاطفی تری که نمی خواهم به آنها فکر کنم ، پرت شود .
    3- اگر نگران شوم ، وضعیت بهتری خواهم داشت .
    4- به این دلیل نگران می شوم که به نگرانی عادت کرده ام .
    5- به این علت نگران می شوم که همیشه انتظار وقوع بدترین حالت را دارم .
    6- به این علت نگران می شوم که اگر نگران نشوم و بدترین حالت اتفاق بیفتد ، احساس گناه خواهم کرد .
    7- با نگران شدن ، سعی می کنم از همه چیز مراقبت کنم .
    8- با نگران شدن ، می توانم راه های بهتری برای انجام کارها بیابم .
    9- برای این نگران می شوم که بیشتر مراقب خودم باشم .
    10- اگر نگران نشوم و بدترین اتفاق بیفتد ، تقصیر من خواهد بود .
    11- درباره اتفاقات گذشته نگران می شوم تا از اشتباهاتم درس بگیرم .
    12- وقتی نگران هستم ، فکر می کنم زندگی برای دیگران خیلی آسان تر است .
    13- نگران می شوم تا کنترل بیشتری روی زندگی خودم داشته باشم .
    14- به این علت نگران می شوم که اگر بدترین حالت اتفاق بیفتد ، بتوانم با آن مقابله کنم .
    15- نگران می شوم تا از نا امیدی و سرخوردگی اجتناب کنم .
    16- وقتی احساس نگرانی می کنم ، با خودم می گویم که هر مساله ای راه حلی دارد .
    17- آن قدر به خاطر چیزهای کوچک نگران می شوم که نمی توانم به چیزهای مهمتر فکر کنم .
    18- با نگران شدن می توانم جلوی اتفاقات بد را بگیرم .
    19- با این که می دانم این فکر درست نیست ، اما احساس می کنم که نگرانی می تواند احتمال وقوع بدترین اتفاقات را کاهش دهد .
    20- اگر کمتر نگران شوم ، شانس کمتری برای یافتن بهترین راه حل خواهم داشت .
    جملات زیر ، نوع واکنش افراد را در برابر بلاتکلیفی های زندگی ، توضیح می دهند . لطفا برحسب مقیاس 5 درجه ای قبل مشخص کنید که هر عبارت تا چه حدی می تواند شما را توصیف کند .
    21- تردید و بلاتکلیفی مانع از آن می شود که من یک نظر قطعی داشته باشم .
    22- بلاتکلیفی نشانه بی نظمی فرد است .
    23- بلاتکلیفی زندگی را غیرقابل تحمل می کند .
    24- خیلی بد ه که در زندگی هیچ جیز قطعی و تضمین شده نیست .
    25- اگر ندانم فردا چه پیش خواهد آمد ، ذهنم آرام نمی گیرد .
    26- بلا تکلیفی مرا ناراحت ، مضطرب و نگران می کند .
    27- رویدادهای پیش بینی نشده ، مرا بسیار ناراحت می کند .
    28- اگر کلیه اطلاعاتی را که لازم دارم در اختیار نداشته باشم ، سرخورده و درمانده می شوم .
    29- بلاتکلیفی این امکان را به من می دهد که پیامدها را قبل از وقوع پیش بینی کنم و برای مقابله با آنها آماده شوم .
    30- فرد باید همیشه گوش به زنگ باشد تا از اتفاقات غیر مترقبه جلوگیری کند .
    31- حتی با وجود بهترین برنامه ریزی ، یک رویداد غیرقابل پیش بینی کوچک می تواند همه چیز را خراب کند .
    32- همین که موقع عمل کردن می رسد ، بلاتکلیفی مرا فلج می کند .
    33- نامطمئن بودن به این معنی است که من عالی نیستم .
    34- وقتی بلاتکلیف هستم ، نمی توانم به آینده نگاه کنم .
    35- وقتی نامطمئن هستم ، نمی توانم عملکرد خوبی داشته باشم .
    36- به نظر می رسد که دیگران ، برخلاف من ، می دانند که زندگی خود را کجا می برند .
    37- بلاتکلیفی مرا آسیب پذیر ، ناخرسند و غمگین می کند .
    38- همیشه می خواهم بدانم که در اینده چه اتفاقاتی برایم رخ می دهد .
    39- از غافلگیر شدن متنفرم .
    40- کوچکترین تردیدی مرا از عمل باز می دارد .
    41- من باید بتوانم همه چیز را از پیش سازمان دهم و منظم کنم .
    42- نامطمئن بودن نشانه فقدان اعتماد به نفس است .
    43- فکر می کنم اطمینان دیگران در مورد آینده خودشان درست نیست .
    44- بلاتکلیفی مانع از خواب راحت من می شود .
    45- من باید از موقعیت های نامطمئن دوری کنم .
    46- ابهام ها در زندگی مرا تحت فشار قرار می دهند .
    47- نمی توانم درباره آینده ام بلاتکلیف بمانم .


    منبـــــع
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  4. کاربران زیر از *P s y C h e* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد