دوستانی که پست قبلیم خونده بودن نوشته بودم شک کردم ولی دیگه مطمینم من این موضوع عذاب آور دیگه نه به خودش و نه هیچکس نگفتم تنهاچاره م شمایین که منو نمیشناسین وگرنه من با چه رویی حتی به مشاور برم بگم توروخدا کمکم کنین چاره ی من جز طلاق چیه؟ من نمیخوام طلاق بگیرم دوسش دارم ولی از وقتی متنهای چت شوهرم با یع پسر دیدم که چقد دوسش داره و حتی اگه جواب شب بخیرشو نگه شوهرم کلافه میشه از خدا فقط خواستم بمیرم فک میکنم این کارش خیانته از یه نوع دیگه فکر میکتم دوسم نداره کمکم کنین من جز شما کسی رو ندارم این حرفارو بگم