خوشحالم بعد اینهمه سال وقتی ازت پرسیدم هنوز دوسم داری ؟ اشک تو چشات جمع شد و با هزار سختی که بغضت نترکه جلو من ، گفتی یه چیزی فراتر از دوست داشتنه .
خوشحالم بعد اینهمه سال وقتی ازت پرسیدم هنوز دوسم داری ؟ اشک تو چشات جمع شد و با هزار سختی که بغضت نترکه جلو من ، گفتی یه چیزی فراتر از دوست داشتنه .
کجای که تنها شب هارو می خوابم
یک کابوس وحشی میاد سراغم
از اینکه باید چند وقت دیگه
تو رو بگیرم نمی تونم بخوابم
اینجا اتفاقات خوب واسه خیلیا افتاده و یا بقول پریماه معجزه شده
منم دلم معجزه میخواد ، دلم میخواد عشقم برگرده و واسه همیشه پیشش باشم
چیزی نمیخوام بجز عشقمو
خیلی دلم واسش تنگ شده
زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن
اره داداش
خخخخ همون دوره خواستگاری و فک کردنم بود
سوالهایی هم ک بچه ها می پرسیدن همه مربوط به خواستگاری بود یکم دیدم را بازتر کرد خخخخ
فرستاده شده از GT-I9105ِ من با Tapatalk
کاش می شد که گاهی برایت بنویسم
اما آنقدر درگیر زندگی شده ایم که گاهی نه خوشی معنا دارد و نه بدی و تنهایی
چشمانم را که می بندم تو را می بینم
که همانطور مهربان مرا نگاه می کنی
و وقتی تصور می کنم همه سختیهایی را که با هم تا رسیدن زندگیمان به اینجا کشیده ایم
آرزو می کنم که عشقمان همیشه پایدار باشد.
عشق نازم،عشق پاکم، سلام
دوستت دارم عزیزم، منو ببخش که یه کم دیر کردم میخوام یه زندگی راحت برات بسازم، میخوام وقتی میام خواستگاریت خیالت راحت باشه که یه زندگی راحت داری، دوری تو برای منم سخته ولی این سختی رو باید هر دومون تحمل کنیم تا لذت آرامش رو با تمام وجودمون حس کنیم. بالاخره نوبت ما هم میرسه که قسمت هم بشیم، دوست دارم کنارت به تکامل روحی و معنوی برسم دوست دارم بهت آرامش بدم و ازت آرامش بگیرم، میخوام بدونی انگیزه زندگیمی اصلا خود زندگیمی، اگه فکر رسیدن به تو نبود نمیتونستم و نمیتونم دشواری های زندگی رو تحمل کنم، فکر وصالت تحمل سختی ها را برام آسون میکنه، دوست دارم میوه شیرینی که نتیجه تحمل این سختی هاست به دست پر مهر تو چیده بشه. راستی اینقدر به نیمه گمشدت فحش نده که چرا نمیاد من میفهمم ها، قول میدم زود بیام، اندکی صبر سحر نزدیک است.
هنوز عشق مردونه نداشتم تو زندگیم.هر وقت پیداکردم مینویسم اینجا
اما اگر بخوام راجب کسی بنویسم که عاشقشم اون مادرمه:همیشه بمان،من با وجود تو نفس میکشم
و پدرم:قلب مهربانت همیشه متعلق به من بوده و هست.بگذار بابایی بمانم.
اولین و بهترین عشقی که تو زندگیم احساس کردم بعد از شناخت والدینم و به خصوص مادرم خدا هست
وقتایی بوده که پدر مادرم فراموشم کردن اما خدا کنارم بوده
وقتایی بوده همه فراموشم کردن اما خدا همیشه بوده
وقتایی که از ته دلم صداش میزنم خیلی آروم میشم
خدایا دلم میخواد با همه وجودم بگم دوستت دارم و برای همیشه عاشقتم
تو همونی هستی که من میخوام امیدوارم منم بتونم اونی باشم که تو میخوای
این روز ها خیلی بهت نیاز دارم لطفا تنهام نذار ای مهربان و کمکم کن
کمکم کن بتونم خودم رو پیدا کنم خدایاااااا به همه بنده هات کمک کن.
دلم واست تنگ شده بی معرفت ...
تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که با درد، موافق شده است
عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده است.
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
شام چی داریم؟
یعنی الان همین لحظه عشقم داری چکار میکنی
و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...
کاش می بودی و با چشم خودت می دیدی
که چگونه نفسم با غم تو درگیر است
لعنت به جهانی که غمش نصیب ما شد ....
کی میشه به هم برسیم؟
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
خب صلاح مملکت خویش خسروان دانند ؛
ولی به نطرم صبر کردن برای بهتر کردن شرایط ؛کمی ارمان گرایی ه !
همیشه شرایطی بهتر از شرایط حال ما هم وجود داره و بهش خواهیم رسید !
و گذشت زمان ولع شما رو برای اون شرایط بیشتر میکنه !
این میشه که سن ازدواح شما بالاتر میره و بخاطر تفاوت هایی که هر سال در معیارهاتون پیس میاد ؛انتخابتون سخت تر میشه ..
ا
ای دوست همچنان دل من مهربان توست....
حال که انسان اشرف مخلوقات است
باید در هر گام به یاد داشته باشد که خلیفه خدا بر زمین است
و طوری رفتار کند که شایسته ی این مقام باشد.
انسان اگر فقیر شود، به زندان افتد، آماج افترا شود، حتی به اسارت رود،
باز هم باید مانند خلیفه ای سرافراز، چشم و دل سیر و با قلبی مطمین رفتار کند.
ملت عشق، الیف
سبز توئی که سبزت می خوام
سبز باد
سبز شاخه ها
اسب ب کوهپایه و زورق بر دریا
زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن
نمیدونم کی هستی از کدوم سرزمین میای
نمیدونم چندبار بی اعتنا کنارت رد شدم
نمیدونم چندبار باهات حرف زدم
اصلا باهات حرفی زدم؟؟؟؟
وقتی کنارت بودم چ حسی ب من دست داده؟؟؟
یا اصلا ندیدمت و آینده میخوام ببینمت
نمیدونم کی هستی
نمیشناسمت
اما دلم میخواد تو همونی باشی ک آرزوشو داشتم
و منم واسه تو همونی باشم ک تو منو آرزو داشتی
هر کی هستی عاشقتم
دوست دارم
هم نفست میشم
قدم ب قدم باهات میام
توو سخت ترین ، توو خوشحالی ، تو بدترین شرایط ، دستاتو رها نخواهم کرد
با تو خواهم ماند
زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن
فضای مجازی منظورم نبود
منظورم تو محله هست منتظر اسب سفید پادشاه هست
انشالا هر چی زودتر سر راهت قرار بگیره ...
لعنت به جهانی که غمش نصیب ما شد ....
هیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــ روزگا ر
تنها به تو میاندیشم؛ در روزهایی که پرستوها به کوچ میاندیشند و درختان به بیبرگی
دوســــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــتت دارم
واین تنها بهونه
برای زندگیمه
...
امروز جمعه بود من صبحانه رو آماده کردم.امیدوارم خوشت اومده باشه هرچند به خوشمزگی صبحانه هایی که درست میکنی نیست
چه کار مهمی انجام دادم من
دوس دارم روز به روز عشقمون به هم بیشتر بشه
جای خورشید تو بتاب برام هر روزو هر روز
دل بردی
از
من
به یغما
ای ترک غارتگره من
دستمو ول نکن
آیا دوست دارید برای
صلح جهانی کاری انجام دهید ؟
به خانه بروید و به خانواده تان عشق بورزید
دهانت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را میپویند مبادا شعلهای در آن نهان باشد
روزگار غریبیست نازنین روزگار غریبیست نازنین
و عشق را کنار تیرک راهبند تازیانه میزنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
و در این بنبست کج و پیچ سرما
آتش راا به سوختوار سرود و شعر فروزان میدارند
به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبیست نازنین
آن که بر در میکوبد شباهنگام به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابانند بر گذرگاهها مستقربا کنده و ساتوری خون آلود و
تبسم را بر لبها جراحی میکنند و
ترانه را بر دهان
کباب قناری بر آتش سوسن و یاس
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
ابلیس پیروز مست سور عزای ما را بر سفره نشسته است
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)