صفحه 2 از 2 12
نمایش نتایج: از 51 به 60 از 60

موضوع: سخن دل

10445
  1. بالا | پست 51

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    هرچه میکوشم فراموشش کنم در خلوتم... پلک خیس و هق هق کنج اتاقم بیشتر

    خییییلی قشنگ بود مرسی

    ممنون لطف دارین

    تا از تو جدا شده ست آغوش، مــرا
    از گریه کسی ندیده خاموش، مرا

    در جان و دل و دیده فراموش نه ای
    از بهر خـدا مکن فراموش مرا....
    ویرایش توسط amirkabir : 02-18-2016 در ساعت 10:49 PM

  2. کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 52

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    تمام جرعه هاي زندگي را تلخ مينوشم
    نخواهد شد نخستين اخم شيرينت فراموشم

    و ديگر از تو تصويري نمانده در ته فنجان
    دلم ميگيرد و باراني ام را باز ميپوشم

    بدون چتر جاري ميشوم سوي خيابان ها
    چه سنگين ميشود بار جدايي تو بر دوشم

    تمام شهر در چشم ترم حل مي شود انگار
    نمي آيد صدايي جز صداي عشق در گوشم

    خدا را شكر جاي خاليت پر ميشود گاهي
    گرفته جاي اندام تو را زانو در آغوشم

    بدي هاي تو را از ياد بردم سخت بود اما
    نشد لبخند تلخ آخرت هرگز فراموشم

    زماني بر مشامت ميرسد عطر گلاب من
    كه غرق گريه دارم روز و شب در عشق ميجوشم

  4. 3 کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 53

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    دلم تا برایت تنگ می‌شود
    نه شعر می‌خوانم
    نه ترانه گوش می‌دهم
    نه حرف‌هایمان را تکرار می‌کنم

    دلم تا برایت تنگ می‌شود
    می‌نشینم اسمت را می‌نویسم
    می‌نویسم
    می‌نویسم

    بعد می‌گویم این همه او!

    پس دلتنگی چرا؟

    دلم تا برایت تنگ می‌شود
    میم مالکیت، به آخر اسمت اضافه می‌کنم
    و باز عاشقت می‌شوم...!
    و باز عاشقت می شوم.....
    و باز....

  6. بالا | پست 54

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : سخن دل



    دیگر چه بلاییست غم انگیز تر از این؟؟؟

    من بار سفر بستم و یک شهر نفهمید...

  7. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    Aza

  8. بالا | پست 55

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها

    دیگر چه بلاییست غم انگیز تر از این؟؟؟

    من بار سفر بستم و یک شهر نفهمید...


    گاهی فقط یک نفر مهم است نه یک دنیا
    امان از زمانیکه آن یک نفر هم نبیند یا نفهمد یا نباشد...



    با اجازه یه دستی تو شعرت ببرم:

    دیگر چه بلاییست غم انگیز تر از این؟؟؟
    من بار سفر بستم و اما تو نبودی...
    ...........................و اما تو ندیدی...

  9. 2 کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 56

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirkabir نمایش پست ها

    گاهی فقط یک نفر مهم است نه یک دنیا
    امان از زمانیکه آن یک نفر هم نبیند یا نفهمد یا نباشد...



    با اجازه یه دستی تو شعرت ببرم:

    دیگر چه بلاییست غم انگیز تر از این؟؟؟
    من بار سفر بستم و اما تو نبودی...
    ...........................و اما تو ندیدی...
    خواهش میکنم شعر من که نبود از آقای فرامرز عرب عامری هست شعر

    اتفاقا این شعر خیلی به دل من نشست

    چون شهر من همون یک نفری بود که نفهمید رفتنم رو...

  11. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    Aza

  12. بالا | پست 57

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : سخن دل

    چه کنم با هجوم گریه هاچه کنم با سیل خاطره ها.....
    چشمانم دیگر میلی به بسته شدن ندارند
    دردهایم در خواب هم رهایم نمیکنند
    روزهایم تاریک شده و شبهایم تاریکتر..........
    خوابم هایم رنگ سیاه اشفتگی و کابوس گرفته اند
    کودکی هایم را به خاطر اوردم لحظه ای
    اغوش خواب,فرار از درد هایم بود
    حال چه کنم که خواب ,زندان روح زخم خورده ام شده است....
    خدایا : من از اغوش کسی خیر ندیده ام
    پایین بیا از عرش
    در اغوشت بکش مرا و ارامم کن
    زخم هایم را مرحم بزن
    و برایم قصه بگو تا خوابم ببرد......
    خدایا: از این جسم خاکی خسته و بیزارم
    دلم هوس پرواز کرده است
    به سوی تو
    میهمان نمیخواهی.........؟
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  13. بالا | پست 58

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    یک سبد بابونه از من، دشت وصحرا مال تو
    نسترن، مریم، همه گلهای زیبا مال تو

    کلبه ای خاموش و کوچک روی ساحل مال من
    سرزمین های طلایی، بیشه، دریا مال تو

    شهر در خواب، آسمان آرام، دل لبریز عشق
    راستی از شب نگفتم مال من یا مال تو

    من به کهنه خاطرات تلخ و شیرین دلخوشم
    لحظه های روشن و سرسبز فردا مال تو
    ....

  14. 2 کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 59

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    شوق دیدار تو را دارم نمی آیی چرا؟
    مثل باران، تند میبارم نمی آیی چرا؟

    خسته ام از درد، از آهنگ های بیکلام
    خسته از آهنگ گیتارم نمی آیی چرا

    غرق در کابوس میمانم مجال خواب نیست
    من چرا تا صبح بیدارم؟ نمی آیی چرا؟

    رفته ای! با خاطراتت اشک میریزم هنوز
    باز غم در سینه میکارم نمی آیی چرا؟

    ای دوای درد قلبم، خسته ام از زندگی
    بی تو در بستر گرفتارم نمی آیی چرا

    نسخه ای پیچیده دکتر بوسه بر لبهای عشق
    آه، محتاج پرستارم نمی آیی چرا

    هیچ کس من را پرستاری به جز روی تو نیست
    از تب این عشق، بیمارم نمی ایی چرا
    ؟؟؟

  16. کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 60

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    ﺍﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻣﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﻣﺖ
    ﺑﺮ ﺳﯿﻨﻪ ﻣﯽﻓﺸﺎﺭﻣﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﻣﺖ

    ﺍﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺳﺘﺎﺭﻩﺍﯼ
    ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻣﯽﺷﻤﺎﺭﻣﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﻣــــﺖ

    ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺧﯿﺎﻝ ﺧﻮﺩﻡ ﭼﻮﻥ ﭼﺮﺍﻍ ﺍﺷﮏ
    ﺑﺮ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻣﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﻣـــــــﺖ

    ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﯼ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﻬﺸﺘﯽ، ﺩﺭﺧﺖ ﺟﺎﻥ
    ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﺩﻝ ﺑﮑﺎﺭﻣــﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﻣـﺖ

    ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﯼ ﺷﮑﻮفه ﺗﺮﯾﻦ ﻣﺜﻞ ﭼﺘﺮ ﮔﻞ
    ﺑﺮ ﺳﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺭﻣــﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﻣــﺖ....

صفحه 2 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد