نوشته اصلی توسط
Gharibeh
سلام
خسته نباشید ..
خواهر من یه مدت کوتاه 1 ماه ای رو با پسری اشنا شد
اون پسره در عین دل دادگی و حرف زدن از عشق ، عیاشی میکرد ..
که بالاخره خواهرم فهمید و تصمیم گرفت که ازش جدا شه
پسره هم خیلی دوست داشت باهم باشن .. خیلی ادعای عاشقی میکرد ..
بعد از اینکه خواهرم اروم اروم دست به سرش میکرد
پسره گفت من دیگه تحمل نمیکنم این رفتار تورو ..
واسه همین دیگه میرم ..
نمیدونم خواهرم تو دلش راضی بود یا نه ..
اما بعد اون به پسر دیگه آشنا شد که مطمئنم عاشقش شده ..
اما مشکل اینه که شبا کابوس پسر قبلی رو میبینه ..
چه خواب شب .. چه خواب عصر ..
هر موقع میخوابه خوابش رو میبینه ..
به خاطر این خوابش به شدت کم شده و روزی 4 ساعت هم نمیخوابه ..
تا اینکه بالاخره تاب نیاورد و گفت بزار از اون پسره خبر بگیرم
بهش اس ام اس که داد
گفت صبر کن این یکی سیگارمم بکشم تا سومین پاکتی باشه که امروز کشیدم !!
من مطمئنم این حرفش دروغ بوده .. چون خواهرم شدیدا ادم احساساتی هستش .. و روش تاثیر منفی گذاشته ..
با یه دکتر اعصاب و روان حرف زدیم .. گفتن که یا قرص میدم .. یا باهاش حرف بزن و بهش کمک کن حالش خوب شه
گفتم دکتر میخوام حال خواهرم بهتر شه .. نه اینکه حال اون پسره خوب شه !!
گفت کمک کردن به اون وو مثل کمک کردن به خواهر شماست
من اعصابم خورد شد
چون میدونم خواهرم بخواد باهاش حرف بزنه
اون یارو کاری میکنه که خواهرم فکر کنه در حقش نامردی کرده و مثلا حال روز بدی که داره به خاطر عشقش به خواهرمه
در صورتی که من باور دارم عاشقش نیست و یه هوس بازه
چون وقتی با خواهرم حرف میزد و ادعا میکرد که دوسش داره و بااا هیچ کس حرف نمیزنه ، من فهمید با چند تا دختر دیگه در ارتباط هست و با یکیشون که دل میدادن و فلوه میگرفتن !!!
من نمیخوام خواهر قرص بخوره ..
نمیخوامم با اون یارو جرف بزنه تا کمکش کنه مثلا ..
من فقط میخوام کمک کنید تا خواهرم از این کابوس ها رها شه ..
خیلی زجر میکشه از این بابت ..