شوهرم با خانوادم مشکل داره

[modia_811j]

سلام

[محمدزاده]

با سلام
حدود 4 ماهی هست که عقد کردیم و قبلش حدود یک سال و نیم با شوهرم دوست بودم.در دوران دوستی گاهی با هم مشکل داشتیم.شوهرم خیلی زودرنجه و زود از کوره در میره.
از بعد عقد هم مدام از رفتارهای خانوادم ایراد میگیره.میگه ما به رسم و رسوماتمون پافشاری نکردیم چرا خانوادت فلان رسم رو اجرا کردن و...
البته شوهرم حق داره ولی از اونطرف نمیتونم نسبت به خانوادم بی اعتنا باشم.تا حالا چند بار اشتباهاتشون رو به رخم کشیده و سرکوفتش رو بهم میزنه.اینم بگم شوهرم خیلی منو دوست داره و بخاطرم خیلی کارها میکنه ولی وقتی سرم داد میزنه و یا گاهی فحش میده ازش بدم میاد
چیکار کنم؟

تو دوران نامزدي اينجور چيزها خيلي پيش مياد بيخيال باش اهميت نده و اجازه نده كه همسرت
بخاد به خانوادت فحش بده يا پشت سر خانواده ت حرفي زده بشه به هيچ وجه اجازه نده نه اينكه دعوا كني بهش بفهمون كه حدشو رعايت كنه رسم ورسوم به نظر من بايد رعايت بشه اينكه خانواده شما داره پشت اين حرفها و رسم ورسوم وايميسته يكي اينه كه شوهرت بدونه بايد براي همه چي ارزش و احترام قايل بشه نه اينكه با شما دعوا كنه و بگه چرا اينكار رو كردي اگر دوستتون داره و هر كاري ميكنه چرا بخاطر اين موضوع دعوا و داد و بيداد ميكنه ؟ يكم خودتون فكر كنيد به پدر و مادرتون حق ميديد اونا بخاطر شماست كه اينهمه تلاش ميكنن دوم هم اينكه نميخان فاميلا فكر كنن دخترشون كم ارزش بوده بلانسبت و بدون تشريفات ازدواج كرده درسته به بقيه ربطي نداره ولي پدر و ماردن و به فكر فرزندشون

[(تبسم)]

با سلام
حدود 4 ماهی هست که عقد کردیم و قبلش حدود یک سال و نیم با شوهرم دوست بودم.در دوران دوستی گاهی با هم مشکل داشتیم.شوهرم خیلی زودرنجه و زود از کوره در میره.
از بعد عقد هم مدام از رفتارهای خانوادم ایراد میگیره.میگه ما به رسم و رسوماتمون پافشاری نکردیم چرا خانوادت فلان رسم رو اجرا کردن و...
البته شوهرم حق داره ولی از اونطرف نمیتونم نسبت به خانوادم بی اعتنا باشم.تا حالا چند بار اشتباهاتشون رو به رخم کشیده و سرکوفتش رو بهم میزنه.اینم بگم شوهرم خیلی منو دوست داره و بخاطرم خیلی کارها میکنه ولی وقتی سرم داد میزنه و یا گاهی فحش میده ازش بدم میاد
چیکار کنم؟

سلام. عزیزم این درست نیس که بین شما و همسرتون حرمت ها شکسته بشه ، مخصوصا الان که اول راه هستین ، با همسرت صحبت کن بگو من خانواده ی تورو مثل پدر و مادرم میدونم و بهشون احترام میذارم دوست دارم این احترام متقابل باشه.
و در واقع شما همین کارو انجام بده با همسرت و خانوادشش با احترام برخورد کن اینطوری ایشون هم کم کم متوجه رفتارش میشه ، سعی کن همه ی مشکلاتتون و در آرامش حل کنید ، و یه نصیحت : عزیزم هرچقدر که خونوادت اشتباهی مرتکب بشن و حتی تورو ناراحت کنن هیچوقت ضعف خانوادت و به همسرت یا خانوادش بازگو نکن.
موفق باشی

[modia_811j]

به خانوادش خیلی احترام میذارم.خودش هم بارها این رو گفته.یکی از خواهراش اخلاقش زیاد خوب نیست میگفت هیچوقت فکر نمیکردم بتونی باهاش اینقد خوب باشی و...
بهش چند بار گفتم میخام احترام متقابل باشه ولی وقتی عصبیه نمیشه حرفی بهش زد بدجوری قاطی میکنه

[maermia]

عزیزم من هم دقیقاً در موقعیت شما هستم. همسرم و من رابطمون خیلی عاشقانه است . اما یه موقع هایی هم از خانوادم میرنجه و حرفی میزنه. منم یه موقع هایی از خانواده اش میرنجم و بهش گله می کنم. اما واقعاً اگه حق با من باشه ، حق رو به من میده و میگه میدونم درست میگی اما خانوادم هستن و تا وقتی احترامتو حفظ می کنن احترامشون واجبه. منم باش بحثی نمیکنم دیگه . بهیچ وجه حساسیت زیادی روی خانواده ات نشون نده. چون بدترش می کنه. سعی کن هر چی میگه بگی درسته ولی شاید حساسیته. شاید سوتفاهمه. بیا بیخیال این حرفا بشیم و خوشی زندگی خودمونو خراب نکنیم. ذهنشو از مسئله پرت کن.
ببین عزیزم منم شوهرم خیییییییییلی زودرنجه و فوری از کوره درمیره. تنها راهش اینکه باش بحث نکنم موقع عصبانیت. فقط همین. همیشه به خودم میگم عاشقی که همش قربون صدقه رفتن نیست. خیلی وقتا عشق یعنی کوتاه اومدن . یعنی بخشیدن . یعنی تحمل کردن. میدونم بعضی وقتا ممکنه حتی حرفاشون غیر منطقی باشه راجع به خانواده هامون اما به خاطر همون عشقی که گفتم ، تا جایی که توهین به خانواده ات نکرده ، بهتره بگذری و ببخشی و فراموش کنی. چون این گله گذاری ها و این شکایت های عروس و داماد از خانواده مقابل کاملاً طبیعی و زاییده دو فرهنگ متفاوت خانواده هاست. و با صبوری و بحث نکردن و گذشتن حل میشه. پس قدر عشق و همسرت رو بدون و بین اون و خانواده ات همیشه تعادل و احترام ایجاد کن.
سعادتمند باشی عزیزم.

[atefe73.]

من هم مشکل تقریبل مشابه دارم با این تفاوت که همسرم فقط با پدرم مشکل داره.همسرم نوه ی دایی پدرمه
پدرم از زبان پدرشوهرم حرفای تندی به من زد و من به همسرم گفتم.همسرم بعد از صحبت با پدرش منوجه شد که پدرش فقط صحبت مخثصرس کرده و به اصطلاح بابام چنتا گذاشته بوده روش و به من گفته بود.همسرم که با ما زندگی میکرئ از دیشب با وسایلش خونه رو ترک کرده و به منم جز چنتا اس ام اس شکایت چیزی نگفته.میگه بهنره از هم جدا باشیم