سر دو راهی ام

[aty1359]

سلام
خانمی هستم ۳۵ ساله .ازدواج اولم بخاطر اعتیاد وخیانت همسرم به جدایی ختم شد
بعد از ۳ سال تنهای با همسردومم ازدواج کردم تفاوت سنی ما ۱۷ ساله.
اوایل ازدواجمون خیلی روزهای خوبی داشتیم بهترین روزهای رویایی باهم توی باغ توی درخت کاری و آبیاری و رسیدگی همه امور همه چی باهم بودیم تا اینکه همسرم با من شوخیهای زننده میکرد و از حرفهای رکیک به عنوان شوخی استفاده میکرد و منم دوست نداشتم البته گاهی چیزی نمیگفتم به هر حال باهم بحث میکردیم وهمینطور ادامه میدادیم اصلا حاضر نبود کوتاه بیاد و به شوخیای مزخرفش ادامه میداد بلاخره سر موضوعهای شوخیای بیجاش و بددهنیاش و کمبود ************ش مشاجره های ما زیاد شد و البته ایشون یه آدم بینهایت خودخواه و مغرور وخودبین هستن ومنم کاملا عصبی کردن من از یه آدم شاد و شلوغ به ی آدم گوشه گیر ومنزوی و عصبی تبدیل شدم الان سر دوراهی ام جدا شم یا ادامه بدم؟

[پریماه.]

دوست عزیز شما یه جا گفتید که همسر سوم ایشون هستید و دلیل طلاق دو تا اول همسر ایشون بخاطر بی توجهی و خیانت بود

چرا با وجود این مشکل بازم باهاش ازدواج کردید شما 35سال دارید. جون هستید

خاستگار نداشتید که با ایشون ازدواج کردید؟؟

[aty1359]

من ازدواج دوممه ولی ایشن ازدواج سومشون من بعد ا ز ازدواج فهمیدم همسران سابقشون بهشون خیانت کردن
قبل از عقد بهم گفته بود اونها دنبال پول م بودن و من ازشون جدا شدم

[aty1359]

خاستگار داشتم اما به دلم نمینشستن مثلا این به دل لامذهبم نشست

[پریماه.]

من ازدواج دوممه ولی ایشن ازدواج سومشون من بعد ا ز ازدواج فهمیدم همسران سابقشون بهشون خیانت کردن
قبل از عقد بهم گفته بود اونها دنبال پول م بودن و من ازشون جدا شدم

من که میگم جدا بشید هیچ چیز مثبتی تو این رابطه ای که میگید نمیبینم:/


شما تازه 35 سالتون و معلومه فوق العاده ساده هستید


به خودتون فکر کنید 35سال سن دارید بقیه عمرتون میخواید اینجوری زندگی کنید


17سال اختلاف سنی یعنی دونسل فاصله با کلی طرز تفکر متفاوت

ایشون 53سالش دیگه شور و شوق جوونی نداره

روز به روز سرد تر میشه تو رابطه هم جنسیتون هم عاطفی

و این وسط شما دارید شکسته میشید

[صابیر]

سلام
خانمی هستم ۳۵ ساله .ازدواج اولم بخاطر اعتیاد وخیانت همسرم به جدایی ختم شد
بعد از ۳ سال تنهای با همسردومم ازدواج کردم تفاوت سنی ما ۱۷ ساله.
اوایل ازدواجمون خیلی روزهای خوبی داشتیم بهترین روزهای رویایی باهم توی باغ توی درخت کاری و آبیاری و رسیدگی همه امور همه چی باهم بودیم تا اینکه همسرم با من شوخیهای زننده میکرد و از حرفهای رکیک به عنوان شوخی استفاده میکرد و منم دوست نداشتم البته گاهی چیزی نمیگفتم به هر حال باهم بحث میکردیم وهمینطور ادامه میدادیم اصلا حاضر نبود کوتاه بیاد و به شوخیای مزخرفش ادامه میداد بلاخره سر موضوعهای شوخیای بیجاش و بددهنیاش و کمبود ************ش مشاجره های ما زیاد شد و البته ایشون یه آدم بینهایت خودخواه و مغرور وخودبین هستن ومنم کاملا عصبی کردن من از یه آدم شاد و شلوغ به ی آدم گوشه گیر ومنزوی و عصبی تبدیل شدم الان سر دوراهی ام جدا شم یا ادامه بدم؟

زندگی شما پیچیده تر ازینه که بتونید اینجا از افراد عادی مشاوره بگیریداینجا همه جور ادمی با هر سنی پیدا میشه
یا منتظر جواب مشاور سایت بمونید
یا با شماره تلفنهای سایت تماس بگیرید و مشاوره تلفنی بگیرید

[aty1359]

میخام نظر همه رو بدونم منتظر جواب مشاور هم میمونم

[love]

چون چند جا مشکلتو مطرح کردی گفتم شاید نظرمو نخونی اینجا هم گذاشتمش .

عزیزم قبول کن که کارت اشتباه بوده از همون اولش ،

1_ دلیل خیانت و طلاق زن اول و دومش میدونستی چیه ولی بازم باهاش ازدواج کردی .( که الان خوندم که نمیدونستی ، یعنی به دروغ چیز دیگه ای بهت گفته بود ، ولی معمولا توی این موارد اینطوره که شما باید میرفتی با زن اول و دومش حضوری اگه امکانش بود صحبت میکردی و دلایلشونو میشنیدی )

2_ با این تفاوت سنیه زیاد قبول کن که روحیاتتون با هم جور نیست ، اون دوره ی جوونیو سرخوش بودنو شیطونیشو پشت سر گذاشته ( هرچند اونموقع هم همین بوده ) الان به سنی رسیده که میخواد استراحت کنه ، حوصله ی تفریحو گردشو شیطونی کردن نداره ، ولی برعکس شما دقیقا تو سنی هستی که نیاز به تفریحو گردش داری . اونم که انقدر خودخواهو مغروره که باهات راه نمیاد . اینجا شما فقط داری ضرر میکنی .

3_ به خاطر تفاوت سنیتون نیازای جنسیتون هم متفاوته ، که اینم باید از قبل ازدواجتون درنظر میگرفتی .

باید قبل ازدواجت منطقی فکر میکردی ، به خصوص شما که یه ازدواج ناموفق هم داشتی ، باید این فکرو میکردی ، زندگی همش لاو ترک و ندنو بگو بخنده دوران دوستیو آشنایی یا نامزدی نیست ، باید دیدتون به زندگی هم یکی باشه ( که به خاطر اختلاف سنیتون این دید یکی نیست ) باید منطقی تصمیم میگرفتی نه احساسی .

[aty1359]

بله من نمیدونستم میتونم میتونم تاپیک بزنمبخاطر همین چند جا نوشتم
من هیچ دسترسی به همسران سابق ایشون نداشتم
امروز با پدرم صحبت کردم قرار شد بیاد منزل ما با همسرم صحبت کنه هرچن میدونم فایده نداره ولی بازم گفتم بعدا نگن به ما نگفتی شایدم خدا خواست و حل شد

[aty1359]

در ضمن ممنونم خیلی زیاد که وابمو دادید

[aty1359]

ممنونم از اینکه جوابمو دادید

[aty1359]

پریماه جان شما نظرتو نمیگی؟

[پریماه.]

پریماه جان شما نظرتو نمیگی؟

عزیزم من درحدی که بتونم جواب دادم

نگران نباش دوستان میان نظر میدن منم تعدادی رو دعوت میکنم امیدوارم هرچی خیره پیش بیاد

[(تبسم)]

سلام.
دوست عزیزم وقتی یه قدم اشتباه تو زندگی مون میگریرم و متاسفانه کمی دیر متوجه میشیم باید قدم های بعدی رو محتاطانه و منطقی و درست بگیرید و پیش برید ، خب متاسفانه تا اینجا رو از دید من که طبق نوشته تون نظر میدم اشتباه رفتید و متاسفانه دارید ادامه میدید.
عزیزم فکر نمیکنم کار درستی باشه که پدرت با همسرت صحبت کنه ، اولا که هیچوقت نباید مشکلات به بیرون از خونه ت کشیده بشه مگه اینکه همه ی راه ها رو (مشاوره رفتن ، صحبت کردن ، و...) با صبر طی کرده باشی ، و نتیجه نگرفتی و میخوای آخرین راه و بری ،
چونکه مطرح کردن این مسئله ممکن مشکلات بدتری و پیش بیاره ، واضحه که بالاخره پدر شما از ایشون دلخور میشن بابت شما که دخترشی ، و همسرتون هم از شما و از پدرتون ، چون از دید خودش همسر شما کم سن نیس که نیاز به نصیحت پدر زنش داشته باشه ، ممکن اصلا لجبازی پیش بیاد ، شما باید با همسرتون به مشاوره مراجعه میکردین.
البته نظر شخصی من هست .
موفق باشی

[aty1359]

تبسم جان مشکل اینجاس اون خودش عقل کل میدونه وپیش مشاور نمیاد در اصل من راهی ندارم یا پدرم صحبت کنه و یه راهی پیدا بشه یا من جدا شم

[aty1359]

ممنونم تبسم عزیزم

[(تبسم)]

ممنونم تبسم عزیزم

خواهش میکنم عزیزم.
به هرحال شما خودت که تو این شرایط هستی قطعا با توجه به نظر بچه ها بهترین تصمیم و میگیری.
موفق باشی .

[رضا71]

سلام ببخشید شوهرتون مگه چه شوخیایی کرده که شما ناراحت شدید شاید خواسته با این شوخیا شما رو شاد کنه مگه شوخی زن و شوهر ایرادی داره

[zramzni]

سلام
خانمی هستم ۳۵ ساله .ازدواج اولم بخاطر اعتیاد وخیانت همسرم به جدایی ختم شد
بعد از ۳ سال تنهای با همسردومم ازدواج کردم تفاوت سنی ما ۱۷ ساله.
اوایل ازدواجمون خیلی روزهای خوبی داشتیم بهترین روزهای رویایی باهم توی باغ توی درخت کاری و آبیاری و رسیدگی همه امور همه چی باهم بودیم تا اینکه همسرم با من شوخیهای زننده میکرد و از حرفهای رکیک به عنوان شوخی استفاده میکرد و منم دوست نداشتم البته گاهی چیزی نمیگفتم به هر حال باهم بحث میکردیم وهمینطور ادامه میدادیم اصلا حاضر نبود کوتاه بیاد و به شوخیای مزخرفش ادامه میداد بلاخره سر موضوعهای شوخیای بیجاش و بددهنیاش و کمبود ************ش مشاجره های ما زیاد شد و البته ایشون یه آدم بینهایت خودخواه و مغرور وخودبین هستن ومنم کاملا عصبی کردن من از یه آدم شاد و شلوغ به ی آدم گوشه گیر ومنزوی و عصبی تبدیل شدم الان سر دوراهی ام جدا شم یا ادامه بدم؟

سلام عزیزم مشکلتونو خوندم وناراحت شدم در این جور موارد نظر من به هیچ وجه طلاق نیست همه ما عیب های زیادی داریم که با ازدواج درصدد برطرف کردنشونیم وچون شما نزدیکترین فرد زندگی ایشون هستید بیشترین تاثیرگذاری را روی ایشان دارید به هیچ وجه فکر نکنید چون ازدواج قبلیتون شکست خورده پس اینم شکست میخوره توی همه ازدواجها مشکلاتی هست راه حلش طلاق نیست طلاق پاک کردن صورت مسئله است ازدواج مثله یه لباس عوض کردن نیست که ازش خسته شدم عوضش کنم مادر برابر یکدیگر بعد از خطبه عقد هزاران وظیفه داریم یکیش عیب پوشی همدیگه اس ما دیگه حریم های همو باید حفظ کنیم در ضمن تجربه من در زندگی مشترک اینه که اگر اقتدار مرد را حفظ کنی مرد همه کاری برایت میکند حتی جونشم برات میذاره میدونم سخته اما در ازدواج باید پا روی خواسته های خویش بگذاریم وبرای مردمان فداکاری کنیم در ازدواج 2طرف باید برای هم مایه بگذارند وتغییرات هم در طرف مقابل تدریجی است به خصوص اگر مرد باشد تغییرات ابتدا در قلب شوهرتان رخ میدهد بعد از حتی سالها صبر ومقاومت شما در رفتار ایشان ایجاد میشود مطمئنا این اخلاقیات یک شبه ملکه ذهن و رفتار ایشون نشده است که با 1بار تذکر برطرف شود پس شما باید به او تا میتوانید محبت کنیدو به حرفهایش گوش دهید وسپس با 1بار تذکر مودبانه که بگویید من از این حرفت ناراحت میشم تمام این حرفها که میگویم جواب پس داده.شما باید خودتان زندگی خودرا بسازید وتصور خود را از شوهرتان مثبت کنید وتصور زندگی اول را پاک کنید ومطمئن باشید همه مردها خیانت کار نیستند وگرنه اگر اینطور فکر کنید باید تا ابد مجرد بمانید وزندگی کسالت باری داشته باشید در هر صورت شوهر شما هرعیبی داشته باشد به شما وفادار است وبه شما خیانت نمیکندو این ارامش واطمینان قلبی است برای شما که او فقط شما را دوست دارد پس از دل وجان برای او مایه بگذارید وبه خاطر یک شوخی که خودتان هم میگویید شوخی نه جدی زندگیتان را از هم نپاشید واین را هم بگویم که یک روانشناس میگفت مردها از افعال معکوس زیاد استفاده میکنند ومطلب دیگر اینکه اگر بامن نبودش میلی چرا بشکست ظرف مرا لیلی.
خیلی متاسفم میشوم وقلبم میشکند که اگر زندگی ها در کشورم ایران بخواهد با 4تا شوخی از هم بپاشد.به امید موفقیت رابطه همه زوج ها
به منظور شناختن روحیات مردها سی دی های دکتر حبشی را گوش کنید خیلی عالی است مطمئنا اگر عمل کنید به حرفاشون زندگیتون دگرگون میشه.

[aty1359]

Zramzni عزیز میتونم روی این نکته های که شما فرمودین فکر کنم با کمبود ************ چکار کنم
اینکه میگم کمبود واقعا کمبوده

[aty1359]

یادم رفت بگم اینکه فرمودین یبار تذکر مودبانه من اینکارو کردم و ایشون فکرنمیکردن من جدی بگم حتی گفتم واقعاداری آزارم میدی بازم ادامه داد تا من عصبانی شدم و جروبحث آغاز شد

[aty1359]

شوخی در مورد خانمهای دیگه و حرفهایی که مردها اکثرا مد شده بهم میگن

[love]

شوخی در مورد خانمهای دیگه و حرفهایی که مردها اکثرا مد شده بهم میگن

بهش گفتی خوشم نمیاد ازین شوخیا بکنی ؟؟

[aty1359]

صدبار گفتم کلا توی یه مسعله تا اعصاب منو داغون نکنه حرف گوش نمیکنه حتما باید به داد و بیداد برسه تا گوش کنه

[رضا71]

ببخشید اتی خانم جواب من ندادید مگه شوخی زن و شوهر چه ایرادی داره

[aty1359]

شوخی زن و مرداگه نباشه که زندگی سرد میشه اما آدم شوخی که میکنه نباید شوخی باشه که با دوستاش میکنه من جواب شمارو دادم که
زنها روح لطیفی دارن باید با لطافت باهاشون برخورد بشه

[aty1359]

وقتی ایشون میگه میخای برو تنها زندگی کن میخای طلاق بگیر میخای نگیر میخای اینجا باش میخای نباش بنظرتون من به چه چیز این زندگی دلگرم باشم

[رضا71]

در خصوص رابطه باید قبول کنید تو این سن مردها یکم کم حوصله ترن باید شروع کننده رابطه شما باشین با پوشیدن لبلسای تحریک کننده با حرف های قشنگ سعی کنید تحریکشون کنید در ضمن این شوخی ها رو هم زیاد روش جدی نشید تا خود شوهرتون خسته بشه

[رضا71]

مطمئن باشید این حرفا رو از ته دل نمیگه اگه شما رو دوست نداشت که با شما ازدواج نمی کرد شاید شما بعضی وقتا عصبانیش میکنید شوهرتونم از سر عصبانیت این حرف ها رو زده