نوشته اصلی توسط
سولماز20
سلام بچه ها خسته نباشید من بدون مقدمه چینی میرم سر اصل موضوع من الان دو سه هفته است که عروسی کردم و رفتم سر خونه زندگیم همسر من تو خانواده ای بزگ شده که اهل بگو و بخند ومسخره و شوخی هستن اما منم دختری هستم آروم و اهل بگو و بخندو مسخره نیستم یعنی مسخره کردن دیگران را دوست ندارم و تو زندگی مجردی با یک پدر مریض روحی روانی و عصبی بیشتر روزهام با گریه کردن سر میشد. همسرم میگه دیگه زندگی برام یکنواخت شده چرا نمیگی؟ نمیخندی؟ منو نمیخندونی؟ . باور کنید من بلد نیستم چطوری بخندونم تو رو خدا کمکم کنید بعضی اوقات همسرم میگه میرم پیش دوستام تا منو بخندونن یا میرم پیش فلانی ها تا یه کم بخندم اگه این طوری پیش بره شاید زندگیم از هم بپاشه از شما خواهش میکنم کمکم کنید من چطوری همسرمو بخندونم و چطوری زندگیمو از یک نواختی دربیارم؟ منتظر راحل های شما هستم خداقوت.