مشکله من با
خانواده همسرم پدرشوهرم هست زمان خواستگاری تنها شرط ما داشتن خونه بود و این در شرایطی بود که همسر من دانشجو بود و سربازی و درامدی هم نداشت
پدرشوهر من قبول کردند که مغازه و خونه رو در صورت بله من تهیه می کنند و به همین نام و نشون سه سال بعد از عقدمون هیچ کاری نکردن و زمان ازدواج آپارتمان 50 متری رو خریدند و در مراسم عروسی به عنوان کادو اعلام کردند اما با وجود دو سال از ازدواج ما حاضر نیستن خونه رو به اسم خودمون بزنن و میگن باید همیشه محتاج من باشین حتی من با پوله خودم میخواستم خونه رو بزرگتر کنم نذاشتن
لازم به ذکر که فوق العاده دروغگو و درو تشریف دارن به هر دری زدم نشده خوبی احترام کلا نمیخوان سر قولشون باشن
تا اندازه ای که حاضر به پیشرفت ما هم نیستن و سنگ میندازن با هزارتا بهونه که خودم مغازه میگیرم نذاشتن شوهرم بره سربازی بعد این 5سال که تازه شوهرم رفته سربازی رویه خودشم نمیزاره که قسم خورد که اگه نره کارشو درست میکنم و تنها چیزی که من دیدم اینه که دوست دارن دستمون جلوشون دراز باشه
نمیدونم چیکار کنم ایا قید اون خونه رو بزنم و برم یه جای دیگه یا مقاومت کنم؟ اخه تنها شرط ازدواجم بود