نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: مشکلات با خانواده همسر

1302
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23444
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکلات با خانواده همسر

    باسلام
    من یه خانم 20 ساله هستم که یک سال و نیمه که ازدواج کردم .به گفته همسرم منو خیلی دوست داره ولی بارها اتفاق افتاده که من حس میکنم فقط برای اون وسیله ای برای رفع نیازش میباشم .دو باری باهاش دردو دل کردم و از اذیت و ازارای مادرش گفتم فقط گوش کردو چیزی نگفت حتی جلوی مادرشم نگرفت . بعد از اون هربار خواستم دردو دل کنم میگه همش از مادر بیچاره من مینالی مگه چیکارت کرده .با اینکه اذیتای مادرش و خواهر مجردشو میبینه ولی بازم طرف اونا رو میگیره .از این ناراحتم که ادعای منطقی بودن میکنه و توکتش نمیره که خودش بیمنطقه.
    اینم بگم ک به دلیل وضعیت بد اقتصادی شوهرم مجبور به زندگی کردن با خانواده ی شوهرم هستیم.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23438
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : لطفا کمکم کنید چیکار کنم خسته شدم

    نیازی نیس به شوهرت بدگویی کنی.وقتش بهشون کم محلی کن اما جلوی شوهرت تظاهر کن

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23370
    نوشته ها
    288
    تشکـر
    43
    تشکر شده 192 بار در 128 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : لطفا کمکم کنید چیکار کنم خسته شدم

    دوست عزیز
    اینکه کنار خانواده همسرت زندگی میکنید به نظر میرسه بهتره که باهاشون تا حدودی سازگار بشی
    کارهایی نکنی که تنش ایجاد میکنه تو زندگیتون
    بالاخره اونها هم انسان هستند و هرچی محبت کنی اونها هم نمیتونند همش بدی کنند
    یه مدت صبر کن تو این حالت تا ایشالا شوهرت بتونه یه خونه مستقل واستون بگیره
    امضای ایشان
    برای تشکرکردن به جای زدن پست میتوانید از دکمه ستاره زیر عکس کاربری استفاده کنید.

  4. کاربران زیر از ALI.ENG بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : لطفا کمکم کنید چیکار کنم خسته شدم

    دوست عزیز از شوهرت انتظار نداشته باشه وقتی از خواهر و مادرش بدگویی میکنی ، واکنش نشون بده و باهاشون برخورد کنه ، شوهر شما اولینو آخرین پسری نیست که این عکس العمل رو نشون میده ،هرکس دیگه ای هم جای شوهر شما بود نمیرفت با مادرش دعوا کنه !!

    همینطور که اگه شوهر شما از مادرتون یا پدرتون گله ای کنه شما هیچوقت نمیرید دعوا کنید باهاشون ، اگر هم اونا رو مقصر بدونید سکوت میکنید !! همینکاری که شوهر شما الان داره میکنه.

    یکمم بهش حق بدید که بین مادرش و خانمش نمیتونه بایسته و قضاوت کنه پس ترجیح میده ساکت بشه که نه اینور ناراحت بشه نه اونور .

    شما هم کمتر بدگویی کن از خانوادش که مثل الان به چشمش آدم بده نشی که بگه چقدر مینالی ازشون .

    اینکه از این رفتارش که موقع دردودل طرف شما نیست ، نتیجه گرفتی که شمارو فقط برای نیازش میخواد اشتباست . چاره ای جز سکوت نداره !!
    ویرایش توسط love : 10-26-2015 در ساعت 07:11 PM

  6. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23490
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات با خانواده همسر

    سلام
    من هم همین مشکل رو با خانمم دارم. اولین چیزی که مشاوران میگن: زودتر خانه مستقلی بیابید چه اجاره ای چه غیر آن. در اولین فرصت به مشاور سر بزنید یا اینترنتی ازش کمک بخواهید.

    خانواده شوهرتون اگه اون رو دوست دارن باید بفهمن که کنایه و فضولی تو کارا شما رو و به خاطر شما شوهرتون رو اذیت می کنه.
    تا میتونید رفت و آمد رو کم کنید نه این که خدای نکرده به اونا سرنزنید. کارایی بکنید که اونا خوششون میاد- کارایی که خودتون هم به عنوان کمک به اونا یا همسرتون ازشون خوشتون بیاد نه این که همشون تظاهر باشه.
    همسرتون باید مدیریت روابطتون رو به دست بگیره. خوش قلبی شما و همراهی شما رو ببینن-عشق شما رو نسبت به همسر ببینن-اون رو هر چه بیشتر به عنوان شوهر شما ببینن و نه پسر خودشون. میگن که باید بیش از 80 درصد اهمیت رو به همسر داد و کمتر از 20 درصد رو به خانواده پدری.
    اگه با یکی از خانواده همسرتون صمیمی تر هستید به وسیله او آهسته آهسته سوء تفاهم ها رو رفع کنید.

    توکل به خدا

  8. کاربران زیر از ndardakani بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27306
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات با خانواده همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط zemzme نمایش پست ها
    باسلام
    من یه خانم 20 ساله هستم که یک سال و نیمه که ازدواج کردم .به گفته همسرم منو خیلی دوست داره ولی بارها اتفاق افتاده که من حس میکنم فقط برای اون وسیله ای برای رفع نیازش میباشم .دو باری باهاش دردو دل کردم و از اذیت و ازارای مادرش گفتم فقط گوش کردو چیزی نگفت حتی جلوی مادرشم نگرفت . بعد از اون هربار خواستم دردو دل کنم میگه همش از مادر بیچاره من مینالی مگه چیکارت کرده .با اینکه اذیتای مادرش و خواهر مجردشو میبینه ولی بازم طرف اونا رو میگیره .از این ناراحتم که ادعای منطقی بودن میکنه و توکتش نمیره که خودش بیمنطقه.
    اینم بگم ک به دلیل وضعیت بد اقتصادی شوهرم مجبور به زندگی کردن با خانواده ی شوهرم هستیم.
    سلام
    این مشکلات فقط مختص شما نیست و تقریبا تو تمام خانواده ها هست. مشکل عروس با مادر شوهر و خواهر شوهر.
    اما شما یه چیزی رو یادتون باشه. شما وقتی مردی رو به عنوان زندگی انتخاب می کنید، خانوادش رو هم انتخاب کردین. پس سعی کنید همیشه احترامشون رو نگه دارید. این مساله در مورد همسرتون هم صادقه. زن و مرد نباید تحت هیچ شرایطی از خانواده طرف مقابل بد بگن یا بهشون بی احترامی کنن. من با این مساله که کم محلی کنین مخالفم چون قطعا کدورت بجا میزاره و یه روزی سر باز میکنه. به شوهرتون حق بدین که وقتی از مادر و خواهرش شکایت میکنین دلخور بشه، هر چی که باشه مادرشه و بزرگش کرده. همونطور که اگه اون هم بدی های مادرتون رو بگه شما ناراحت میشین، اونم ناراحت میشه. مطمئنا اون هم اشکالات رفتار مادرشو میبینه و از این بابت هم ناراحته، اما چکار میتونه کنه؟ بهش تذکر بده؟ باهاش دعوا کنه؟ قهر کنه؟ خوب بنده خدا هر کاری کنه مادرش از چشم شما میبینه. فکر میکنه شما پرش کردین. پس بهترین کار اینه که سکوت کنه.
    شما هم این وسط یه گوشتون در باشه و یه گوش دیگه دروازه و حرفا و کنایه های اونارو جدی نگیرین. سعی کنید بدون چشم داشت بهشون محبت کنین تا خودشون چاره ای جز دوست داشتن شما نداشته باشن. مطمئن باشین با کم محلی و اخم تخم کردن و جواب دادن هیچ مشکلی حل نشده و حل نخواهد شد بلکه بدتر میشه.
    این رو بدونید که شما الان دیگه ازدواج کردین، پس نباید انتظار داشته باشین دنیای متاهلی هم مثل دنیای مجردی باشه. چون شرایط تغییر کرده و شما هم باید خودتون رو با شرایط جدید وفق بدین.
    امیدوارم کدورتی هم که پیش اومده زودتر بر طرف شه....
    ویرایش توسط hp1360 : 03-26-2016 در ساعت 03:31 PM

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27347
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات با خانواده همسر

    سلام
    به شوهرت حق بده.من دقیقا این مشکل رو دارم و میدونم که که چطور رفتار میکنن ولی نمیتونم بهشون چیزی بگم چون دوست ندارم اونارو ناراحت کنم. به خانمم حق میدم و بهش میگم که این یه سال رو هم تحمل کنه.چون روز عقد بهش گفتم که 3سال باید خونه پدرم بمونی که خدمت و دانشگاهم تموم بشه و اون قبول کرد.الان فقط یه سال دگ مونده.
    تنها راهش اینه که مستقل بشین همین. اون موقع صمیمیت بیشتر هم میشه و توجه شوهرت بهت بیشتر خواهد شد.
    ایشالله با صبر و تحمل بهتر خواهد شد ابجی. زن منم 20 سالس. پس فعلا بساز تا ایشالله وضع شما بهتر بشه.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد