سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه
یه مشکلی دارم اسمشو مشکل نمیشه گذاشت ولی راه حل میخوام که چطوری برخورد کنم با این موضوع
من و شوهرم 1سال و 1 ماه که عقدیم
5 سالم دوست بودیم اما دوستی سالم
قبل ازدواج بهش گفتم که من نمیام شبا خونتون بخوابم چون خواهرش 17 سالشه و 1 اتاق دارن ولی در کل روم نمیشه اصلا
اونم گفت منم روم نمیشه بیام چون داداش من 17 سالشه ولی در کل شوهرم آدم پررویی نیست مثل خودم خجالتیه
قرار بود 6 ماه عقد باشیم وبعد عروسی بگیریم یکی از اقوام شوهرم فوت شد و مجبور شدیم عروسی رو بندازیم واسه عید نوروز
حالت عادی ممکنه هفته ای یه بار بابت مسائل جنسی پیش هم باشیم اونم در حد چند ساعت ولی هرروز باهم بیرون میریم و همدیگرو میبینیم ولی دوست دارم همیشه پیشم باشه
حالا طبقه پایین ما خالی شده میگم شبا بیا اینجا یه شب اومد شب بعد گفت من روم نمیشه و خیلی قسم و آیه آورد که بخدا از مامان بابات خجالت میکشم
نمیدونم چیکار کنم حس میکنم هرچی اصرارکنم خودمو کوچیک میکنم،به نظرتون چطوربرخورد کنم باهاش؟؟؟؟!!!