نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: چرا ادم بد ها موفق ترند

5597
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    چرا ادم بد ها موفق ترند



    بر اساس مطالعات انجام شده برخی اختلالات روحی و روانی که نیاز به بستری شدن فرد در آسایشگاه ندارد به طور غیر منتظره ای منجر به پیشرفت فرد در حوزه کاری می شود!




    چرا آدم بدها موفق ترند؟!
    یافته های قابل توجه یک پژوهش نشان داده که گرایش و دستیابی افرادی که دارای اختلال روحی روانی از نوع خود شیفتگی اند به رده های بالای سازمانی یا به دستمزدهایی به مراتب بالاتر بیشتر است.

    متن کامل این مطلب برای استفاده خوانندگان در پی می آید:

    اختلالات روحی روانی یکی از سه گانه های منفی و اصلی شخصیتی محسوب می شود و دو مورد دیگر خود شیفتگی و ماکیاولیسم است. اما برخلاف دیگر ویژگی های شخصیتی که بعضاً به درمان و بستری شدن نیاز دارند، این سه خصیصه به طور معمول در بین مردم شایع است. یعنی ممکن است فردی به میزان کم، متوسط یا زیاد یکی از این سه صفت را داشته باشد و درعین حال در عملکرد و رفتارش مشکلی دیده
    نشود. به عبارت دیگر چنانچه کسی صرفاً نمره زیادی در یکی از این صفات اخذ کرده باشد،معنی آن نیست که در زندگی خصوصی یا حرفه ای اش مسئله دارد. با اینهمه یک پژوهش تازه حکایت از آن دارد که علی رغم ناپسند بودن صفات مذکور در جامعه، داشتن این ویژگی های منفی شخصیتی افرد را از طیف گسترده از مزایا در حوزه کاری بهره مندمی کند.

    ازعلائم اختلال روحی روانی معمولاً دغلکاری، خودخواهی، بی پروایی و بی رحمی است. ماکیاولیسم بیشتر به جذابیت های مبتذل، تأثیرگذاری بر افراد، فریبکاری و رفتارهای نامعقول مربوط میشود و کسانی که
    به وضوح اندیشه ماکیاولیستی داشته باشند ضعف اخلاقی دارند و مدام تأکید میکنند که "هدف وسیله را توجیه میکند" یا " پیشرفت کردن بدون هزینه امکان ندارد".

    خود شیفتگی نیز یعنی حسی غیر واقعی از بزرگی و بیش از اندازه خود را ارزشمند فرض نمودن (اگر چه غالباً همراه با ناامنی و بی ثباتی است)، و یا بی اعتنا به دیگران خود را خودخواهانه برحق دانستن است. افراد خود شیفته همانطورکه خود کلمه گویای آن است، چنان جانب رضایت خود را دارند که سرانجام در خود عزیز داشتن شان غرق می شوند و همین نگرش باعث می شود که توجه به دیگران برای آنهاسخت باشد.

    نکته ای که وجود دارد این است که اشخاص خود شیفته غالباً افرادی متمایز و به نحوی جذاب هستند. یعنی جنبه جالب خودشیفتگی همین جنبۀگیرایی آن است : سیلویو برلوس************ی، جیمجونز، و استیو جابز از جمله این نوع شخصیتها هستند.

    در تحقیقی که اخیراً روی وضعیت مشاغل در آلمان برای نمونه انجام شده، خودشیفتگی با میزان درآمد و ماکیاولیسم با سطح توانمندی مدیریتی و رضایت شغلی ارتباط مثبت داشته اند.

    پیش از این نیزیافته های قابل توجه یک پژوهش ۱۵ ساله نشان داده که گرایش و دستیابی افرادی که دارای اختلال روحی روانی از نوع خود شیفتگی اند به رده های بالای سازمانی یا به دستمزدهایی به مراتب بالاتر بیشتر است. همسو با این یافته ها و بر اساس برخی ارزیابی ها، نرخ مبنا برای سطوح بالینی اختلال روحی روانی در بین اعضاء هیئت مدیره ها نسبت به کل جمعیت سه برابر بالاتر بوده است.

    مفهوم و برداشتی که تجار پیش از این از اختلالات روحی و روانی درذهن خود داشته اند نیز با این یافته ها مطابقت دارد. در دهه ۱۹۴۰ "هاروی کلک لی" در کتاب " نقاب سلامتی" آورده است که تاجران سخت در کار خود تلاش می کنند و همه چیز هم طبیعی به نظر میرسد فقط اینکه هر از گاهی به همسرشان خیانت
    می کنند، حرمت شکنی کرده و بی حد و اندازه میگساری می کنند و خطر جو هستند.

    حالا سوالی که مطرح میشود این است که چرا افراد موفق نهایتاً همین آدم بدها هستند؟
    بخشی به این خاطر است که در میان خصیصه های منفی و ناپسندشان به واقع جنبه های مثبتی
    نیز وجود دارد.

    در تحقیقی که روی جنبه های مثبت و منفی خصوصیات شخصیتی افراد انجام شده، ویژگی برونگرایی، گرایش به تجربه های تازه، کنجکاوی و خود باوری در میان افراد با سه گانه های منفی شخصیتی معمولا
    بیشتر یافت می شود. علاوه بر اینها مشخصه های سه گانه منفی، حداقل از این جهت که حس همکاری و رفتار نوع دوستانه را در شخص از بین میبرد، غالباً موجب افزایش حس رقابت می شود.

    همچنین یافته های تحقیقات دیگر نشان داده که داشتن گرایش های اختلال روحی روانی و ماکیاولیستی، فریفتن و همچنین ارعاب حریفان را سهل تر می کند و این مسئله باعث ترس رقبای بالقوه و جلب نظر
    کارفرمایان می شود. بنابراین تا حد زیادی معلوم می شود چرا اشخاصی که این ویژگی های شخصیتی را دارند بازیگران بزرگی نیز هستند و در ارتباطات رقابت گونه موفق تر عمل می کنند.

    با این حال نکته حائز اهمیت این است که تمام دستاورد های این افراد با هزینه افراد دیگری است که همکار یا همگروه آنها هستند.

    اگرچه در سه گانه های منفی شخصیتی به وضوح می توان ردی از یک عنصر تطبیق پذیری یافت_ که توضیح می دهد چرا بدها برنده می شوند_ لیکن این سازمان است که بهای موفقیت این
    افراد را می پردازد. با اشاره به زندگی انگلی(بهره وری بدون هزینه)، اصطلاحی در علم تکامل، باید گفت که بهترین مثال زندگی انگلی را که اصطلاحی در علم تکامل است می توان در سه گانه های منفی شخصیتی یافت.

    با ذکر اینکه هر مقدار میزان آلودگی و عفونت( از نظر سیاسی) بیشتر باشد، این شخصیت های انگلی بیشتر مجال خودنمایی خواهند داشت. پس جای تعجب نخواهد بود اگر دریابیم در مطالعات متعددی که انجام شده سه گانه های منفی شخصیتی را با دفعات وقوع قلدری و گردن کلفتی مرتبط دانسته اند.

    علاوه بر این و در بررسی های فرا تحلیلی نیز ارتباط معنی داری بین سه گانه های منفی و رفتارهای منفی
    کاری( دزدی، غیبت از کار، خرابکاری و غیره)یافته اند. در پژوهش همه جانبه دیگری، تمام مطالعات علمی منتشره بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۲۰۱۱در این زمینه مورد تحلیل قرار گرفته و خصیصه های ماکیاولیستی، خود شیفتگی و اختلال روحی روانی با رفتارهای ضدکاری و عدم رعایت اصول شهروندی رابطه مثبت و خصوصیت ماکیاولیستی و اختلال روحی روانی با کیفیت انجام کار ( نه با میزان موفقیت در کار ) رابطه منفی داشته است.

    همانگونه که در بسیاری از گزارشها به آن تأکید شده، کلاهبرداری، جرائم اینترنتی، اختلاس و رانت خواری، فساد و تبهکاری را می توان همه را مرتبط با مشخصه های سه گانه منفی دانست. اما بقول معروف هرچیزی می تواند خوب باشد به شرط رعایت اعتدال ( بجز البته خود اعتدال).

    برای مثال مطالعات نشان داده که با حد متوسطی از خوی ماکیاولیستی ( نه در حد کم ) می توان بالاترین سطح مشارکت شهروندی را انتظار داشت. شاید به این دلیل که ماکیاولیست ها به لحاظ سیاسی افرادی باهوش اند و در ایجاد ارتباط برای هماهنگی و ایجاد ترتیبات لازم برای دست یابی به ترفیعات سطح بالاتر مهارت دارند.

    در تحقیق دیگری نیز رهبری نظامیان مورد بررسی قرارگرفته است و بهترین فرماندهان را کسانی برشمرده است که از خود مشخصه های مثبت خودشیفتگی را بروز داده و مشخصه های منفی شان را پنهان داشته اند. آنها از غرور و عزت نفس بالایی برخوردار بوده اما تمایلی به اغوای دیگران یا کنترل احساس آنها از خود نشان نداده اند.

    در هرحال باید گفت که ویژگی های منفی هر کسی مانند داشته های زهراگینی است که بدون شک می تواند توسط فرد مانند سلاح مخربی در محل کار از آن استفاده کند اما برنده شدن اش به قیمت شکست سایر اعضای گروه تمام می شود.

    در اینجا باید اذعان کرد وقتی هدف اصلی شرکت، گروه یا سازمان بر فراهم آمدن این اطمینان است که از رقبایش پیشی بگیرد، منافع ایجاب می کند که از تعداد مدیرانی که مشخصه های شخصیتی سه گانه منفی دارند کاسته شود.
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  2. 3 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : چرا ادم بد ها موفق ترند

    سپاس
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    24880
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چرا ادم بد ها موفق ترند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد