نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: مشکلات کوچیک من باهمسرم.

730
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    22119
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    9
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکلات کوچیک من باهمسرم.

    سلام دوستان قبلا تو یه پست دیگه مشکل همسرم با خانواده مادرمو عنوان کردم .اینم لینکش: http://forum.moshaver.co/f133/%D8%AF...90/#post138030
    اینم لینک یکی دیگه از مشکلاتم : http://forum.moshaver.co/f133/%D8%B3...7%D8%B1-24918/
    انارو گذاشتم تا در جریان مشکلاتم باشید.همسرم علاقه بسیار زیادی به پرنده داره و علی رقم قولی که داده بود که فقط دوتا نگه داره بیشترش کرد و همچنان کار خودشو میکنه .
    ما تهران زندگی می کنیم و خانواده همسرم کرمانشا.همسرم عاشق شهرشه .از موندن تو تهرانم بدش میاد و الان بخاطر شرایط مالی و اینکه اونجا شغلی نداره موندیم تهران.من با دارو ندارش ساختم .هیچ وقت چیزی ازش نخواستم که نتونه انجامش بده .خیلی مراعاتشو کردم.الان همه فکرش اینه که وقتی قرضامونو دادیم زود پول جمع کنه ماشین بخره بریم کرمانشا زندگی کنیم.میگم کارت چی .میگه با ماشین کار میکنم .ال میکنم بل میکنم.این در صورتیه که میدونه برادراش اونجا چه اوضاعی دارن .کاری به این مشکلات ندارم فعلا بایگانی .
    مشکل اصلیم از دوماه پیش نقشه کشیدیم بریم کرمانشا این سه روز تعطیلی.حالا میگه تو نیا همرام !!
    دلایلش بدی هوا ، دوری راه ، اینکه بهش خبر دادن بابات مریضه میخواد ببرتش دکتر اوضاع مالیش خوب نیست(درصورتی که من خیلی واسش خرج داشته باشم 50تومنه ).
    البته این سری اول نیست ایشون هر سری میخواد بره سفر منو به حساب نمیاره !!!میگه میخوام برم !!تو برو خونه بابات !!
    در حال حاضر برادرش خونه ما تشریف دارن.انتظار داره من بمونم ور دل داداشش!!!اگرم بگم داداشتت خونس لابد میخواد بگه تو به داداش من که مثل داداشته شک داری .حالا من چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکلات کوچیک من باهمسرم.

    ببخشيد بگو اين چه جور سفريه كه من نبايد باهات بيام خب يعني با من بهت خوش نميگذره كه منو نميبري؟
    بعد سه روز تعطيله اين همه راه رو بري تو سرما خب بهتر برو خونه بابات خوش بگذرون البته نميشه ولي خب شايد من تنبلم
    شوهرت با دست خالي چطوري ميتونه باباش رو ببره دكتر خودش به اين فكر كرده؟ به نظرمن سعي كن حساب كتاب پولشو داشته باشي و براي پولش برنامه ريزي كني كه به باد فنا نده
    روي تصميما و حرفايي كه با شوهرت ميزني جدي وايستا شايد مي بينه با حرف ميتونه حرفش و كارش رو عملي كنه انجام ميده خيلي سخت و محكم باش باهاش منطقي صحبت كن به اين دلايل مخالفم و تو نبايد اين كار رو انجام بدي با طفره رفتن و غير مستقيم اشاره كردن هيچ كس هيچ چيز متوجه نميشه بگو دوست ندارم برم اونجا زندگي كنم چون كارت اينجاست چون اينجا منبع درامد داري چون ما بايد زندگيمون رو بسازيم نه اينكه خراب كنيم و پسرفت كنيم
    يسري چيز ها رو با مثال زدن ميتوني بهش بقبولوني مثلا ميگه ماشين بخرم بريم كرمانشاه اونجا با ماشين كار ميكنم بهش بگو مثلا فلان دوستم زنگ زد دردو دل كرد گفت شوهرش بيكاره ماشين خريده كار كنه ديديم كار نكنه خرجمون كمتر از اين ميشد بگو خرج بنزين خرابي ماشين هم اينكه شهرستان كرايه ها اونقدر نيست و مسافر نيست يا مثلا بار نيست و فلان(اينها رو يه موقع بايد بگي كه خودش متوجه نشه به در ميگي ديوار بشنوه خودت بايد پيش بيني كني و زودتر از اينكه اون بگه شروع كني بپزيش)
    من اگر جاي شما بودم اين كار رو ميكردم حالا باز ببين شوهر شما چطور ادميه جواب ميده نميده،،،؟؟؟
    موفق باشي

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد