سلام
دختری ۲۲ساله هستم دانشجوی رشته میکروبیولوژی..۲بار طلاق گرفتم که باعث شده اعتماد به نفس نداشته باشم و احساس پوچی و بی ارزشی میکنم..تمامی دوستام رو از دست دادم و دیگه علاقه ای هم به درس خواندن ندارم یعنی نمیتونم تمرکز کنم فقط دوست دارم بخوابم چون فقط اونموقع ارامش دارم و یا اینکه شب ها بیدار بمونم این وضع خیلی خسته کنندس و اصلا هدفی ندارم برای اینده به هیچی هم علاقه ندارم موندم چیکار کنم و از کجا شروع کنم؟؟
سلامنوشته اصلی توسط zohreh.s
عزیز دختر باهوشی هستی, و رشته بسیار خوبی رو داری میخوانی ولی خوب توی بعضی از موارد بیهوشی و یا کم هوش!!!!!!؟؟؟
22 ساله توی این دور و زمونه دانشجو و محصل و آینده ای طولانی در پیش 2 بار ازدواج کرده و طلاق گرفته!!!!؟؟؟؟
نمیدانم ازدواجتان از روی اجبار و زور و سنت بوده و یا از روی نیاز و انتخاب خودت ولی عزیز حتما غلط بوده.!
قبلا مفصلا توضیح دادم. ازدواج درست (شرط سنی)امروز از لحاظ علوم علمی روانشناسی و جامع شناسی برای مردم این دوره و زمونه 25 سال به بالاست به علت انواع و اقسام تغییرات بیوشمی مغز و شخصیتی.
بگذریم الان وارد فاز افسردگی شدی گلم نیاز به مشاور و مقداری دارو داری تا خودت رو پیدا کنی و برگردی به زندگی والا گیر و گرفتار خواهی بود. پس به یکی از همکاران خانم ما در شهر خودت رجوع کن برای
مشاوره و دارو در ضمن ورزش و تغذیه سالم و خواب به موقع یادت نره.
در مودر انسان و عشق و ازدواج بیشتر بدان و بخوان(کتب علمی) .
موفق باشی
سپاس
dr
وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد
و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد
سلام ممنون بابت راهنمایی در رابطه با طلاق باید بگم که اولین ازدواج به زور خانواده بوده که یه هفته بعد از نامزدی تموم شد ولی ازدواج دوم که تاثیر زیادی رو من گذاشت به انتخاب خودم بوده و حدود ۸ماه طول کشید که به دلیل مصرف ترامادول و پرخاشگری و دو شخصیتی بودن ازش جدا شدم تو همون دوره نامزدی ....اما در مورد مشاور ...مشاور دو جلسه رفتم ولی از پس هزینه های سرسام اورش نتونستم بر بیام و خانواده هم با من همکاری نمیکنند فکر میکنن که مشکلی ندارم ولی خودم متوجه شدم که چقر تغییر کردم من حتی الان توخونه نمیتونم تنها با پدرم بمونم نه تنها با پدرم با هیچ مرد دیگه ای از همه ی مردا فراریم ...
سلام
عزیز متاسفم ولی در مورد مشاوره میتوانید از کلنیکهای روانشناختی که ارزانترند یا مراکز بهزیستی شهر خود که مجانیند بهره بگیرید یا مشاوره تلفنی.
بیشتر نظر من مشاوره و دارو بود. میتوانید به یک روانپزشک مراجعه کنید تا کمی دارو به صورت موقت بهتون بده تا این مغز از جهاتی اندکی از کار بیفته و از جهاتی دیگر شروع به فعالیت کنه تا بالانس خودش رو پیدا کنه.
و همانطور که قبلا هم خدمتتون عرض کردم حتما و لطفا با وجود اینکه میدانم حالش رو ندارید ورزش(پیاده روی سریع یا دویدن نرم یا شنا در آب) را حتما در برنامه روزانه خود قرار دهید .تغذیه سالم و خواب به موقع یادتون نره.
شخصا استفاده از داروهای گیاهی رو نیز موثر میدانم منتها زیر نظر یک متخصص گیاهی.
موفق باشید
سپاس
dr
وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد
و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟