نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: همسر ایرادگیر

1839
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19324
    نوشته ها
    42
    تشکـر
    2
    تشکر شده 17 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    همسر ایرادگیر

    سلام من حسین هستم حدود 40 سال سن دارم و 10 سال ازدواج کردم خواست خدا بود یا هر چیز دیگه صاحب بچه نمیشیم و راضی هستم به رضای خدا
    حدود 5 ماهه خانمم خیلی بهانه گیر شده و گیر های الکی میده و بهانه میگیره و رابطش رو کلا با خانوادم قطع کرده
    موندم چی کار کنم هر چی قربون صدقش میرم بازم بهانه های الکی میگیره و داد و بیداد میکنه
    خواهش میکنم راهنماییم کنید خیلی کلافه هستم
    میگه دیگه از دستم خسته شده میخواد طلاق بگیره ولی من زندگیم رو دوست دارم
    لطفا راهنماییم کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25805
    نوشته ها
    585
    تشکـر
    101
    تشکر شده 328 بار در 183 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خسته شدم لطفا راهنماییم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط hossin نمایش پست ها
    سلام من حسین هستم حدود 40 سال سن دارم و 10 سال ازدواج کردم خواست خدا بود یا هر چیز دیگه صاحب بچه نمیشیم و راضی هستم به رضای خدا
    حدود 5 ماهه خانمم خیلی بهانه گیر شده و گیر های الکی میده و بهانه میگیره و رابطش رو کلا با خانوادم قطع کرده
    موندم چی کار کنم هر چی قربون صدقش میرم بازم بهانه های الکی میگیره و داد و بیداد میکنه
    خواهش میکنم راهنماییم کنید خیلی کلافه هستم
    میگه دیگه از دستم خسته شده میخواد طلاق بگیره ولی من زندگیم رو دوست دارم
    لطفا راهنماییم کنید
    خب بابدی ریشه یابی بکنی
    ببینی مشکل اصلیش چیه که توجه نمیکنی
    عموما یه سری مشکلات خانومها دارند که اقایون بهشون توجه میکنند
    وهمین باعث ناسازگاری میشه
    شما باید سعی کنی خودت بفهمی که همسرت از چه موضوعی ناراحته
    باید یکمی بیشتر دقت کنی
    امضای ایشان
    فرعون باشی یا قارون یا انیشتین یا نیوتن....
    آخرت خاک است و مرگ
    دنبال چیزهایی باش که ابدی هستند...

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19324
    نوشته ها
    42
    تشکـر
    2
    تشکر شده 17 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خسته شدم لطفا راهنماییم کنید

    سلام ممنون از شما
    خانمم میگه کلا قید خانوادت رو باید بزنی و اصلا فکر کنی همشون از بین رفتن
    شما خودت جای من چطور میتونم قید خانوادم رو بزنم

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25318
    نوشته ها
    33
    تشکـر
    20
    تشکر شده 12 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خسته شدم لطفا راهنماییم کنید

    ایا بین همسر شما و خانوادتون مساله ای پیش اومده؟
    ارتباط شما با همسرتون وقتی در حضور خانوادتون هستید چطور هست؟
    خانوادتون در ارتباط با بچه دار نشدنتون حرفی نمی زنند؟

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25805
    نوشته ها
    585
    تشکـر
    101
    تشکر شده 328 بار در 183 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خسته شدم لطفا راهنماییم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط hossin نمایش پست ها
    سلام ممنون از شما
    خانمم میگه کلا قید خانوادت رو باید بزنی و اصلا فکر کنی همشون از بین رفتن
    شما خودت جای من چطور میتونم قید خانوادم رو بزنم
    خب بازم باید ببینی چرا اینو میگه
    باید ازش بپرسی چه کسی از بین خانوادت باعث شده دیدش بد بشه
    باید سعی کن مشکل رو حل کنی
    نه اینکه همینطوری ول کنی
    اگه حل شد شد
    اگرم نشد بهتره رابطه با خانواده پدریت کم بشه تا یه مدت همسرت ارامش خودشو به دست بیاره
    امضای ایشان
    فرعون باشی یا قارون یا انیشتین یا نیوتن....
    آخرت خاک است و مرگ
    دنبال چیزهایی باش که ابدی هستند...

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : خسته شدم لطفا راهنماییم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط hossin نمایش پست ها
    سلام ممنون از شما
    خانمم میگه کلا قید خانوادت رو باید بزنی و اصلا فکر کنی همشون از بین رفتن
    شما خودت جای من چطور میتونم قید خانوادم رو بزنم
    ببینید یه خانم الکی نمیاد به شوهرش بگه با خانوادت قط رابطه کن !!

    حتما خانواده ی شما حرفای آزاردهنده یا با نیش و کنایه با خانمت صحبت میکنن ، شاید هردفه که اونجا رفته یه بحثی شده بینشون یا اونا یه حرفی زدن که خانمت تا چند روز خودش خودشو خورده که چرا اونا این حرفو زدن ، کاشکی ساکت نمیموندمو جواب میدادم ، چرا شوهرم حرفی نزد ، چرا اونا این حرفو زدن .

    درسته خانوادتون هستن ولی کلاتونو قاضی کنید بدون جبهه گیری اگه واقعا اینطوره که بپذیرید کارشون اشتباست و یه زن هم تا حدی تحمل داره بعد از اون که تحملش لبریز شد اونوقت میاد سر شوهرش خالی میکنه و اینطور میگه که باید قط رابطه کنی .

    و این بزرگترین اشتباهه که مرده بیاد الکی از خانوادش طرفداری کنه فقط واسه اینکه جلو خانمش خراب نشن .

    اگه حالا واقعا با زبون تلخی با خانمت رفتار کردن به خانمت حق بده، ولی میتونی بهش بگی شما حق داری اگه از حرفی ناراحت شدی ولی اونا خانوادمن نمیتونم رابطمو باهاشون کات کنم . بهش بگو من میرمو هراز گاهی بهشون سر میزنم ، اگه شما اذیت هستی نیازی نیست بیای اونجا که اعصابت خورد بشه هروقت خواستی بیا هروقتم نخواستی اجباری نیست ( ولی اگه نیومد ایندفه شما بداخلاقی نکنی باش )

    خانم شما مثل فنریه که هی کم کم جمعو جمعتر شده الان دیگه به نهایته جمع شدگی رسیده واسه همین یهو دررفته و دیگه پیشنهاد قط رابطه داده ، بزارید یکم آروم بشه ، این فنر به حالت اولیه برگرده ( زمان زیاد میبره ) اونوقت بشینیدو دوباره صحبت کنید راجب رابطه .
    ویرایش توسط love : 01-20-2016 در ساعت 07:36 PM

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19324
    نوشته ها
    42
    تشکـر
    2
    تشکر شده 17 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خسته شدم لطفا راهنماییم کنید

    سلام
    ممنون از این که راهنماییم میکنید من چون داداش کوچیکم بچه دار شده خانمم احساس میکنه پدر و مادر من بیشتر طرف برادرم و زن داداشم رو مگیرن که بچه دار شده و خیلی رو این مسئله حساس شده البته مادر من هم گاه گداری کارهایی انجام میده نمیدونم از روی قصد و یا عمد باعث آزار میشه
    مثلا هر موقع خانمم زنگ میزنه به مادرم اگه زن داداشم که بچه دار شده اونجا باشه خانمم رو زیاد تحویل نمیگیره و بد برخورد میکنه انگار داره با غریبه حرف میزنه
    این مسائل و چندین عامل دیگه باعث این اختلاف شده خودم هم به این نتیجه رسیدم که مدتی بی خیال خانواده ام بشم تا به ارامش برسم
    باز هم ممنون از اینکه راهنماییم کردید

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25805
    نوشته ها
    585
    تشکـر
    101
    تشکر شده 328 بار در 183 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خسته شدم لطفا راهنماییم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط hossin نمایش پست ها
    سلام
    ممنون از این که راهنماییم میکنید من چون داداش کوچیکم بچه دار شده خانمم احساس میکنه پدر و مادر من بیشتر طرف برادرم و زن داداشم رو مگیرن که بچه دار شده و خیلی رو این مسئله حساس شده البته مادر من هم گاه گداری کارهایی انجام میده نمیدونم از روی قصد و یا عمد باعث آزار میشه
    مثلا هر موقع خانمم زنگ میزنه به مادرم اگه زن داداشم که بچه دار شده اونجا باشه خانمم رو زیاد تحویل نمیگیره و بد برخورد میکنه انگار داره با غریبه حرف میزنه
    این مسائل و چندین عامل دیگه باعث این اختلاف شده خودم هم به این نتیجه رسیدم که مدتی بی خیال خانواده ام بشم تا به ارامش برسم
    باز هم ممنون از اینکه راهنماییم کردید
    خواهش میکنم
    بهتره یک تذکر با احترام به مادرتون بدین و همچنین یه مدت کناره گیری کوتاه مدت هم مناسبه
    موفق باشید
    امضای ایشان
    فرعون باشی یا قارون یا انیشتین یا نیوتن....
    آخرت خاک است و مرگ
    دنبال چیزهایی باش که ابدی هستند...

  9. کاربران زیر از pschy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : خسته شدم لطفا راهنماییم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط hossin نمایش پست ها
    سلام
    ممنون از این که راهنماییم میکنید من چون داداش کوچیکم بچه دار شده خانمم احساس میکنه پدر و مادر من بیشتر طرف برادرم و زن داداشم رو مگیرن که بچه دار شده و خیلی رو این مسئله حساس شده البته مادر من هم گاه گداری کارهایی انجام میده نمیدونم از روی قصد و یا عمد باعث آزار میشه
    مثلا هر موقع خانمم زنگ میزنه به مادرم اگه زن داداشم که بچه دار شده اونجا باشه خانمم رو زیاد تحویل نمیگیره و بد برخورد میکنه انگار داره با غریبه حرف میزنه
    این مسائل و چندین عامل دیگه باعث این اختلاف شده خودم هم به این نتیجه رسیدم که مدتی بی خیال خانواده ام بشم تا به ارامش برسم
    باز هم ممنون از اینکه راهنماییم کردید

    دوست عزیز این مسئله که برادرتون صاحب بچه شدن ولی شما نه مسئله ی کوچیکی نیست ، همین میدونید چه فشار عصبی رو به خانمتون میاره ?!?!

    میدونید همینکه بره اونجا ببینه همه دور زن داداشتونو بچن ولی خانمت تنهاس چقدر آزاردهندس ?!

    میدونید این نگاههایی که بهش میشه برای اینکه عکس العمل لحظه به لحظشو ببینن چقدر زجر آوره ?!

    خانمت بنده خدا حق داره ، به قولتون مادرتون گاهی بروز میدن ، مگه خانمت چقدر تحمل داره اینارو ببینه و بشنوه و خم به ابرو نیاره ?!

    خداروشکر ازتون پیداست که منصفانه به قضیه نگاه میکنید ، یکم بیشتر دور خانمتون باشید ، باهاش حرف بزنید ، که حرف و نظر دیگران برام مهم نیست ، مهم اینه که با هم خوشیمو مشکلی نداریم ، یکم بیشتر هواشو داشته باشید ، بزارید یه مدت آرامش برگرده به خونتون ، تو این مدت هم شما میتونید خودتون برید سر بزنید به خانوادتون ... ولی یکم بیشتر به همسرتون برسید تا به حالت قبل برگرده

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19324
    نوشته ها
    42
    تشکـر
    2
    تشکر شده 17 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خسته شدم لطفا راهنماییم کنید

    ممنون از اینکه قشنگ راهنماییم کردید
    چشم از امروز باید یه تصمیم جدی تر بگیرم و روی رفتارم خیلی دقت کنم که خدایی نکرده مشکل من و خانمم بیشتر نشه
    باز هم از شما ممنون

  12. کاربران زیر از hossin بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26023
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    26
    تشکر شده 35 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسر ایرادگیر

    اگر این توانایی رو در خود می بینید از پرورشگاه یه بچه بیارید و بزرگش کنید هیچ فرقی نداره

  14. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25318
    نوشته ها
    33
    تشکـر
    20
    تشکر شده 12 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسر ایرادگیر

    واقع نگری شما و اهمیتی که برای همسرتون قائل هستید قابل تحسینه.
    خداروشکر که خودتون متوجه شدید که همسرتون الان از نظر روانی فشار سنگینی رو احساس میکنن و نیاز به حمایت شما به عنوان همسرشون دارن.
    إن شاءالله که هرچه زودتر همسرتون از این شرایط روحی بیرون بیانب و همچنین شما با خبرهای خوب در این تاپیک ما را غافلگیر کنید.
    موفق باشید.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد