نمایش نتایج: از 1 به 9 از 9

موضوع: طلاق خواهرم

2903
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26341
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    طلاق خواهرم

    سلام عزیزان...
    خواهر بنده میخواد طلاق بگیره یعنی امشب اولین بار گفت دارم به طلاق فکر میکنم و اگر بدونم بچم (یه دختر گوگولی داره) رو به راحتی میتونم نگه دارم یه لحظه هم مکث نمیکنم...

    دلایل این کار زیاده تا دلتون بخواد...
    اول از همه بی تجربگی و سبک سری خواهر خودم!
    بعد مواردی که شوهرش داره:
    اعتیاد داره
    اخلاق افتضاح داره مثلا امشب مادرم باهاش صحبت میکرد کلا صداش بالاست نمیفهمه بزرگتری کوچیکتری چیزی
    حرف هیچکی رو نمیفهمه وقتی صحبت میکنه چشاشو میبنده دهنشو باز میکنه گوشاشم میگیره فقط فک میزنه! کاش منطقی چیزی بگه!
    یه قرون خرجی از اول زندگیش به خواهر من نداده! یه تیکه لباس از اول زندگی واسه بچش یا خواهر من نخریده خواهرم خودش کار میکنه!
    کلا آدم بیخودیه! یعنی دست خودشم نیست همیفهمه چطور باید رفتار کنه یه جورایی هم بچست! البته نه سنن عقلانی! هم این که کلا دوست نداره حرف بشنوه!
    امشب تو بحثا به مادرم میگه دختر شما شام درست نمیکنه من بخورم یا صبحانه یا ... در صورتی که خوب خواهر بنده خدای ما چیزی تو خونش پیدا نمیکنه که درست کنه بخورن! در این حد!!!!!
    بعد مادرم اینا رو که میگه میگه برنج داریم برنج خالی درست کنه من صبح ظهر شب میخورم!! میگه خوب تو هیچی زنو بچت چی!؟ میگه چکار کنم نیست دیگه از کجا بیارم!!!!
    از روز اولی که زندگیش با این بشر شروع شد یه آب خوش از گلوش پایین نرفته! خدا شاهده من وقتی خواهرم رو میبینم استرس و ترس برم میداره که الان میخواد از مشکلاتش بگه و منم جوشی، فقط جوش بزنم!
    راستی یه بارم مرتیکه دست رو خواهرم بلند کرده بود! دستم بهش همون روزا نرسید بعدم که نذاشتن کاری کنم اگه نه همون موقع به درک فاصلش میکردم! یا اون منو!
    خلاصه یه آدم نفهم! نمیدونم با آدم نفهم تا حالا بخورد داشتید؟! این واقعا نفهمه نفهممممممم!
    قبول هم نمیکنه که اعتیاد داره در صورتی که هم دیده شده توسط اطرافیان! هم این که همه شرایطشو داره! ماشالا بعضی وقتا با لباس کاره ولی یه بوی عطری میده که انگار رئیس یه کارخانه چیزیه! چون بوی موادش بره!
    یه بار رفته بودیم بازار! این آقا تو ماشین نشست ت************ نخورد! که چی حوصله ندارم بعد خواهر ما هم با بچش هی اذیت میکرد بابا بابا میکرد و بهانه گیری میکرد اعصاب من خورد شد رفتیم پیش ماشین هرچی تونستم بارش کردم اونم ماشالا خوب جواب میداد میخواستم از ماشین پرتش کنم بیرون بیشعور رو! ولی خواهرم این وسط چی میشد! بعدا هم فهمیدم واسه همون شب تا مدتها سر خواهرم قر قر میزده که چرا داداشت یه همچین حرفایی به من زده!!!
    کلا هیچوقت با خواهرم نیست جمعه همه آزادن خواهر من تو خونش زندانی یا من باید برم بردارمش ببرمش بیرونی جایی! کلا شوهر داره ولی انگار که نداره! همشم به خاطر همون اعتیاد واموندست که خودشم نمیخواد اقرار کنه که معتاده ببریم یه جایی ترکی چیزی بدیمش درستش کنیم!
    یه ماشین جدیدا خریده که نصف پول همون طلاهای خواهر ساده ما بود هرچی گفتم نکن نده از ترس و امید به این که شاید با این کار بهتر بشه رفتا اخلاقاش و لااقل به این بهانه بیشتر باهاش باشه جمعه ها برن بیرون روابطشون درست بشه داد ماشینو خرید الان خدا نکنه با همین ماشین کاری بخواد واسه خواهر من بکنه ! یا حتی کاری که خواهرم میکنه باید بره واسش بازار که داره همین کارش خرج خونشون رو میده خدا نکنه بخواد کاری کنه از اول تا آخری که تو ماشینن میگه یه دم فحش میده و بدو بیرا میگه و قر قر میکنه!! کلا یه بیشعور به تمام معناست!
    حالا به نظر شما من به عنوان یه برادر چکار کنم!
    پشتش باشم که طلاق بگیره؟ بچه بی گناهش چی؟! اگر بخوان جدا بشن اون طفلک زیر دستو پای این احمق و اون خانوادش که از خودش بدترن چی میخواد بار بیاد!! اگه جدا نشن خوب طفلک چه گناهی کرده با همچین آدمی ازدواج کرده! اینقدر اذاب بکشه!!!!!!
    من که موندم بخدا اینقدر فشار عصبی روم بوده که نگو!!! خواهرمه نمیتونم ببینم مثل شمع به پای یه عوضی داره میسوزه!

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خواهرم میخواد طلاق بگیره و من نمیدونم جلوش رو بگیرم یا تشویقش کنم یا کاری به کارش نداشته باشم


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : خواهرم میخواد طلاق بگیره و من نمیدونم جلوش رو بگیرم یا تشویقش کنم یا کاری به کارش نداشته باشم

    چرا وقتی انقدر بد به خواهرت گذشت گذاشت یه بچه وارد این زندگی نابود وار بشه ؟؟
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  4. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26341
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خواهرم میخواد طلاق بگیره و من نمیدونم جلوش رو بگیرم یا تشویقش کنم یا کاری به کارش نداشته باشم

    والا از اول که اینطوری نبود کامل یواش یواش اون روش رو نشون داد!!
    و البته یه طرز تفکر احمقانه و اشتباه و همیشگی که شاید با اومدن بچه اوضاع فرق کنه!

  6. کاربران زیر از forwork987 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26207
    نوشته ها
    711
    تشکـر
    1,293
    تشکر شده 666 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خواهرم میخواد طلاق بگیره و من نمیدونم جلوش رو بگیرم یا تشویقش کنم یا کاری به کارش نداشته باشم

    به نظر من اول از همه سر این کار هاش خواهرت یه جوری به یه کلکی هضانت بچه رو بگیره و بعد اگه خواستید طلاق بگیره
    اگر تو این مورد به وکیل ها مراجعه کنی خودشون یه جور هضانت بچه و حق و حقوقتون رو می گیرن که انگشت به دهن می مونید ... فقط باید مو به مو هر چی می گه گوش کنید.
    من می تونم مثلا یه سری راهکار بهتون بدم اما راه درستش وکیله .
    به هر حال من آرزو می کنم که سرش به سنگ بخوره و قدر زندگی و کودکش رو بدونه که بچه تو یه خانواده خودش بزرگ شه.

  8. کاربران زیر از merina بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : طلاق خواهرم

    واقعا متاسف شدم برای خواهرتون.
    چند روز پیش تو یه مقاله میخوندم درصد بالایی از طلاقها یا مشکلات بعد از ازدواج به خاطر عدم تحقیق مناسب و بررسی جوانب در موقع خواستگاری بوده. مسائلی که شاید مثل روز روشن بودن ولی یا نادیده گرفته شدن یا با این جمله معروف درستش میکنم، پشت گوش انداخته شدن.

    مسلما اگه خواهرتون یا شما به عنوان یه برادر دلسوز، قبل از جواب مثبت، یه تحقیقات ساده میکردین یا ازمایش اعتیاد میدادن، اینقدر مشکل پیش نمیومد.
    یا حتی اگه خواهرتون با وجود اینهمه درگیری و مشکلات، پای نفر سومی رو به زندگیش باز نمیکرد، باز تو شرایط بهتری بود.

    پس می بینین که خواهر شما هم بی تقصیر نیست. تصمیمات غلط پشت سرهم!
    الان هم مونده تو دوراهی. که بسوزه و بسازه به خاطر بچه ای که خودش خواسته داشته باشه.
    یا طلاق بگیره. اون هم با استرس اینکه بچه شو ازش بگیرن یا به فرض هم که حضانت بچه رو به خواهرتون بدن. فکر میکنین زندگی راحتی بعد از طلاق در انتظار خواهر شماست؟
    الان یه مشکل داره، بعد از طلاق هزار مشکل.
    شما که یه روز ازدواج میکنین و میرین. پدر و مادرتونم نهایتا چند سال میتونن حمایتش کنن؟
    طلاق پاک کردن صورت مساله س. اینجور که نوشتین معلومه تا حالا یکبار هم منطقی با هم حرف نزدین. همش یا دامادتون داره داد میزنه یا شما از کوره در میرین.
    اگه مطمئن هستین اعتیاد داره، پس در قدم اول باید کمک کنین اعتیادشو ترک کنه. چون آدم معتاد نمیتونه منطقی باشه.
    اگه بتونین هم خواهرتون و هم شوهرش رو وادار کنین برن پیش یه مشاور خیلی بهتره.
    باید متوجه بشین که داماده تون رو چه چیزایی حساسه و از همون طریق وارد بشین. مثلا اگه بچه شو خیلی دوست داره، ازش بخواین به خاطر بچه هم که شده باهاتون همکاری کنه.
    یا اگه از طلاق میترسه، از همین طریق (تهدید نه فقط دلسوزانه) ازش بخواین تکانی به زندگیش بده.
    پدر و مادر این آقا کجان؟ بهترین راه اینکه که بدون دعوا و مرافه از خانواده ش کمک بگیرین.
    خواهرتون رو ترغیب به طلاق نکنین. اتفاقا تلاش کنین جلوی این اتفاق رو بگیرین. خراب کردن همیشه راحت ترین کاره.
    ولی اگه خواهرتون چند ساله با شوهرش علیرغم این مشکلات زندگی کرده، پس حتما نکات مثبتی هم تو زندگیشون بوده.
    اگه دامادتون اعتیادشو کنار بذاره، هم شرایط مالیش بهتر میشه و هم ارزش همسر و فرزندش رو درک میکنه.
    پس با کمک خانواده دامادتون، تلاش کنین از این وضعیت نجاتش بدین.

  10. کاربران زیر از talieh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4267
    نوشته ها
    53
    تشکـر
    128
    تشکر شده 46 بار در 24 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : طلاق خواهرم

    سلام . اين روزا به ادم معتاد از ديد بيمار نگاه ميكنن . يه انساني كه حواسش نيست و خودش عرق در مواد هستش نبايد انتظار يه رفتار خوب رو داشت. حيفه يه زندگي نابود بشه هر چند بد . شما كه برادر خوبي هستي يه لطفي بكن بره ترك كنه من قول ميدم اگه مواد رو ترك كنه زندگي خواهرتم زيرورو ميشه و اون بچه هم به ارامش ميرسه . يه ياعلي بگين و سعي كنين تركش بدين فرصت براي طلاق هست ولي بدترين راهه خودتون هم از عواقبش خبر دارين . علي يارتون
    امضای ایشان
    بركت پرورگار مثل باران است ، اگر مي بيني خيس نميشوي جايت را ​عوض كن .

  12. کاربران زیر از barf بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26341
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طلاق خواهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط talieh نمایش پست ها
    واقعا متاسف شدم برای خواهرتون.
    چند روز پیش تو یه مقاله میخوندم درصد بالایی از طلاقها یا مشکلات بعد از ازدواج به خاطر عدم تحقیق مناسب و بررسی جوانب در موقع خواستگاری بوده. مسائلی که شاید مثل روز روشن بودن ولی یا نادیده گرفته شدن یا با این جمله معروف درستش میکنم، پشت گوش انداخته شدن.

    مسلما اگه خواهرتون یا شما به عنوان یه برادر دلسوز، قبل از جواب مثبت، یه تحقیقات ساده میکردین یا ازمایش اعتیاد میدادن، اینقدر مشکل پیش نمیومد.
    یا حتی اگه خواهرتون با وجود اینهمه درگیری و مشکلات، پای نفر سومی رو به زندگیش باز نمیکرد، باز تو شرایط بهتری بود.

    پس می بینین که خواهر شما هم بی تقصیر نیست. تصمیمات غلط پشت سرهم!
    الان هم مونده تو دوراهی. که بسوزه و بسازه به خاطر بچه ای که خودش خواسته داشته باشه.
    یا طلاق بگیره. اون هم با استرس اینکه بچه شو ازش بگیرن یا به فرض هم که حضانت بچه رو به خواهرتون بدن. فکر میکنین زندگی راحتی بعد از طلاق در انتظار خواهر شماست؟
    الان یه مشکل داره، بعد از طلاق هزار مشکل.
    شما که یه روز ازدواج میکنین و میرین. پدر و مادرتونم نهایتا چند سال میتونن حمایتش کنن؟
    طلاق پاک کردن صورت مساله س. اینجور که نوشتین معلومه تا حالا یکبار هم منطقی با هم حرف نزدین. همش یا دامادتون داره داد میزنه یا شما از کوره در میرین.
    اگه مطمئن هستین اعتیاد داره، پس در قدم اول باید کمک کنین اعتیادشو ترک کنه. چون آدم معتاد نمیتونه منطقی باشه.
    اگه بتونین هم خواهرتون و هم شوهرش رو وادار کنین برن پیش یه مشاور خیلی بهتره.
    باید متوجه بشین که داماده تون رو چه چیزایی حساسه و از همون طریق وارد بشین. مثلا اگه بچه شو خیلی دوست داره، ازش بخواین به خاطر بچه هم که شده باهاتون همکاری کنه.
    یا اگه از طلاق میترسه، از همین طریق (تهدید نه فقط دلسوزانه) ازش بخواین تکانی به زندگیش بده.
    پدر و مادر این آقا کجان؟ بهترین راه اینکه که بدون دعوا و مرافه از خانواده ش کمک بگیرین.
    خواهرتون رو ترغیب به طلاق نکنین. اتفاقا تلاش کنین جلوی این اتفاق رو بگیرین. خراب کردن همیشه راحت ترین کاره.
    ولی اگه خواهرتون چند ساله با شوهرش علیرغم این مشکلات زندگی کرده، پس حتما نکات مثبتی هم تو زندگیشون بوده.
    اگه دامادتون اعتیادشو کنار بذاره، هم شرایط مالیش بهتر میشه و هم ارزش همسر و فرزندش رو درک میکنه.
    پس با کمک خانواده دامادتون، تلاش کنین از این وضعیت نجاتش بدین.
    ای بابا شما خبر ندارید!
    تست اعتیاد که ماشالا یه آب لیمو دورش میزنن!!! همه تست اعتیاد میدن ولی کو اعتیاد معتاداشم با تست اعتیاد آزمایششون میگه معتاد نیستن!!!
    والا این که گفتید منطقی حرف نزدین ما نمیتونیم با این آدم منطقی صحبت کنیم!! نمیفهمه حرف نمیفهمه!
    همین الان باز ساعت 1 شب جرو بحصشون شده! چرا؟
    چون خواهر من یه مغازه داره همون که گفتم خرج خودشو در میاره از همین مغازست که ۱ ریال هم شوهرش چه مادی چه کمک معمولی نکرده بهش خودش همه کاراشو میکنه! بعد امروز تعطیل کرده با مامانم و آبجیای دیگم رفتن خونه خالم سر بزنن! حالا شوهرش که کلا اینطور موارد نیست هیچی بماند وقتیم میره خونه قر قرای شوهرش شروع میشه ! امشب به چی گیر داده؟ این که چرا مغازه رو تعطیل کردی مشتری میاد بستس میره!
    حالا کی اینو بهش گفته اینو پرش کرده؟ باباش که مغازه رو خواهرم از پدر شوهرش اجاره کرده و ماهی 150 یا 200 داره کرایه میده بهش خدایی میبینید! باباش خسیسو پولکیه کلا ازیناییه که زندگی میکنه که کار کنه کار نمیکنه که زندگی کنه! حالا اومده میگه بابام میگه چرا تو مغازه رو بستی و رفتی ددر دودور! والا هفت روز هفته رو اگه یکی دیگه به جز شوهر بی غیرتش نباشه بیرونی جایی ببره سر همون مغازه کوفتیه! بچشم واسه همین مغازه رفتن مامانش طفلی استرسی و عصبی شده مامانش کنارش نیست خوب بعد مرتیکه اینا رو نمیبینه اینو میبینه که باباش گفته چرا مغازه رو بسته و میاد تا نصف شب صدا به سرش میندازه و احتمالا بعد مصرفشم که هستو انرژی کامل سر یه زن خالی میکنه!!!!!!!!
    اعتیاد گفتید! ترکش بدیم... کسی که قبول نداره که معتاده و خودشو به اون در میزنه! چطور میشه ترکش داد میگن کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودشو به خواب زده رو نمیشه بیدارش کرد!
    گفتین کمک از خانوادش! والا مقصر همه این تقصیرا همین خانوادشن شعور ندارن که دارن باعث جدایی اینا میشن! همش دخالت هموناست که اینطوری کرده هربار که این مرتیکه میره سر خواهر من قر قر میکنه خانوادش پشت ماجران که یه چیزی مثل همین جریان امشب گفتن!
    گفتید نکات مثبت! اون شب عمق فاجعه رو خودم تازه فهمیدم که خواهرم گفت وقتی نگاش میکنم اینقدر اذیتم کرده که حالم بهم میخوره نمیخوام ریختشو ببینم! وقتی میاد خونه من یا سرمو با گوشی گرم میکنم یا میرم تو همون مغازم که نبینمش!! ببینید یه آدم چقدر میتونه عوضی باشه که چنین کاری کنه که همسرش قیافشم نتونه تحمل کنه!!!
    در رابطه با مشکلات بعد طلاق درست میگید تا جایی که میشه باید از این کار جلوگیری بشه و اما و اگر هم نداره.
    منم تا بتونم اول به درست شدن ماجرا کمک میکنم...
    راستی گفتید شخص سوم ماجرا اضافه شده به مشکلاتشون ، خیر من شخص سوم نیستم کل خانواده ما از این مشکلات خبر دارن چرا؟ چون این مرتیکه وقتو مکان و هیچی نمیفهمه ! یه روز تو ماشین جلوی خواهر زاده دیگم که این خواهرم خالش میشه اینقدر بدو بیرا گفته به خواهرم که میگفت کلا شخصیتم جلوی محسن (همین خواهر زاده دیگم) زیر سوال رفت! چنین فردی رو چکارش میشه کرد!
    گفتید بترسونیدش! امشب به مادرم زنگ زده سر همین جریان همین قبل حرفای من اینجا خواهرم بهش گفته طلاق میخوام بگیرم از بس که سرش قر زده اونم زنگ زده به مادرم میگه بگین داداشش بیاد ببرتش تا ببینیم فردا چکار میتونیم بکنیم! بخدا عقل نداره این نداره نداااااااااره!! یه چیزی هم جالبه که عاشق خواهرمه ولی نمیفهمه نمیدونم چشه! از همون موادشه اینطوری شده چیشه!

    یه فکری کردم جدیدا که از فردا باید برم دنبالش، یه جایی کار میکنه یه کارگاهی که همونجا فکر کنم موادشم میزنه! میخوام یه دوربین مدار بسته کوچیک بگیرم ببرم اونجا نصب کنم! دید داشته باشه تو کارگاش اول مدرک کاملا مستند جور کنم بعد برم پیشش ایندفه دیگه محکم دنبالشو بگیرم به داداش دیگمم بگم بریم بندازیمش کمپ اول بعدم از خونه باباش که باباش یه دو طبقه داره که طبقه زیریش اینان درش بیاریم بعدم یه تعهدی چیزی ازش بگیریم که خر نشه دیگه! هرچند میدونم همین کارا رو بکنیم اونم آدمه و آدم میشه!

    یا این که میگن یه نوع کیت هایی هست که میشه اعتیاد رو فهمید ازشون نمیدونم چیه یا چطوریه از اونا استفاده کنم در این زمینه کسی تجربه ای داره بگه لطفا...

  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : طلاق خواهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط forwork987 نمایش پست ها
    سلام عزیزان...
    خواهر بنده میخواد طلاق بگیره یعنی امشب اولین بار گفت دارم به طلاق فکر میکنم و اگر بدونم بچم (یه دختر گوگولی داره) رو به راحتی میتونم نگه دارم یه لحظه هم مکث نمیکنم...

    دلایل این کار زیاده تا دلتون بخواد...
    اول از همه بی تجربگی و سبک سری خواهر خودم!
    بعد مواردی که شوهرش داره:
    اعتیاد داره
    اخلاق افتضاح داره مثلا امشب مادرم باهاش صحبت میکرد کلا صداش بالاست نمیفهمه بزرگتری کوچیکتری چیزی
    حرف هیچکی رو نمیفهمه وقتی صحبت میکنه چشاشو میبنده دهنشو باز میکنه گوشاشم میگیره فقط فک میزنه! کاش منطقی چیزی بگه!
    یه قرون خرجی از اول زندگیش به خواهر من نداده! یه تیکه لباس از اول زندگی واسه بچش یا خواهر من نخریده خواهرم خودش کار میکنه!
    کلا آدم بیخودیه! یعنی دست خودشم نیست همیفهمه چطور باید رفتار کنه یه جورایی هم بچست! البته نه سنن عقلانی! هم این که کلا دوست نداره حرف بشنوه!
    امشب تو بحثا به مادرم میگه دختر شما شام درست نمیکنه من بخورم یا صبحانه یا ... در صورتی که خوب خواهر بنده خدای ما چیزی تو خونش پیدا نمیکنه که درست کنه بخورن! در این حد!!!!!
    بعد مادرم اینا رو که میگه میگه برنج داریم برنج خالی درست کنه من صبح ظهر شب میخورم!! میگه خوب تو هیچی زنو بچت چی!؟ میگه چکار کنم نیست دیگه از کجا بیارم!!!!
    از روز اولی که زندگیش با این بشر شروع شد یه آب خوش از گلوش پایین نرفته! خدا شاهده من وقتی خواهرم رو میبینم استرس و ترس برم میداره که الان میخواد از مشکلاتش بگه و منم جوشی، فقط جوش بزنم!
    راستی یه بارم مرتیکه دست رو خواهرم بلند کرده بود! دستم بهش همون روزا نرسید بعدم که نذاشتن کاری کنم اگه نه همون موقع به درک فاصلش میکردم! یا اون منو!
    خلاصه یه آدم نفهم! نمیدونم با آدم نفهم تا حالا بخورد داشتید؟! این واقعا نفهمه نفهممممممم!
    قبول هم نمیکنه که اعتیاد داره در صورتی که هم دیده شده توسط اطرافیان! هم این که همه شرایطشو داره! ماشالا بعضی وقتا با لباس کاره ولی یه بوی عطری میده که انگار رئیس یه کارخانه چیزیه! چون بوی موادش بره!
    یه بار رفته بودیم بازار! این آقا تو ماشین نشست ت************ نخورد! که چی حوصله ندارم بعد خواهر ما هم با بچش هی اذیت میکرد بابا بابا میکرد و بهانه گیری میکرد اعصاب من خورد شد رفتیم پیش ماشین هرچی تونستم بارش کردم اونم ماشالا خوب جواب میداد میخواستم از ماشین پرتش کنم بیرون بیشعور رو! ولی خواهرم این وسط چی میشد! بعدا هم فهمیدم واسه همون شب تا مدتها سر خواهرم قر قر میزده که چرا داداشت یه همچین حرفایی به من زده!!!
    کلا هیچوقت با خواهرم نیست جمعه همه آزادن خواهر من تو خونش زندانی یا من باید برم بردارمش ببرمش بیرونی جایی! کلا شوهر داره ولی انگار که نداره! همشم به خاطر همون اعتیاد واموندست که خودشم نمیخواد اقرار کنه که معتاده ببریم یه جایی ترکی چیزی بدیمش درستش کنیم!
    یه ماشین جدیدا خریده که نصف پول همون طلاهای خواهر ساده ما بود هرچی گفتم نکن نده از ترس و امید به این که شاید با این کار بهتر بشه رفتا اخلاقاش و لااقل به این بهانه بیشتر باهاش باشه جمعه ها برن بیرون روابطشون درست بشه داد ماشینو خرید الان خدا نکنه با همین ماشین کاری بخواد واسه خواهر من بکنه ! یا حتی کاری که خواهرم میکنه باید بره واسش بازار که داره همین کارش خرج خونشون رو میده خدا نکنه بخواد کاری کنه از اول تا آخری که تو ماشینن میگه یه دم فحش میده و بدو بیرا میگه و قر قر میکنه!! کلا یه بیشعور به تمام معناست!
    حالا به نظر شما من به عنوان یه برادر چکار کنم!
    پشتش باشم که طلاق بگیره؟ بچه بی گناهش چی؟! اگر بخوان جدا بشن اون طفلک زیر دستو پای این احمق و اون خانوادش که از خودش بدترن چی میخواد بار بیاد!! اگه جدا نشن خوب طفلک چه گناهی کرده با همچین آدمی ازدواج کرده! اینقدر اذاب بکشه!!!!!!
    من که موندم بخدا اینقدر فشار عصبی روم بوده که نگو!!! خواهرمه نمیتونم ببینم مثل شمع به پای یه عوضی داره میسوزه!

    سلام

    عزیز متاسفم از آنچه که خواندم ولی متاسفانه این مشکل خیلی از خانواده هاست.

    در مورد سوالتون باید عرض کنم که شما و بقیه اعضا خانواده(خواهرها و برادرها و مادر و پدر و....) باید آغوشتون برای خواهر باز باشه همین و اگر کمکی با توجه به درخواست ایشون بود با توجه به توان انجامش

    برای ایشون انجام بدید. البته اصلا حق دخالت و درگیری و....... رو با شوهر خواهر و همسر ایشون ندارید.

    ایشون نیز اگر معتاد باشند, پس بیمارند و بیمار تا خودش نخواد (از ته دل) در جهت درمانش کاری نمیشه کرد وای به حال اینکه مریضیش رو انکار هم بکنه!

    خواهر نیز اگر استقلال مالی دارند و تنها منبع درآمد آن خانه!؟ پس راحتتر میتوانند تصمیم بگیرند که بمانند و یا بروند.

    البته صد در صد کودک طلاق کمتر از کودک با والد معتاد آسیب میبینه(البته بجز شرایط خاص که خارج از کیس شماست).


    موفق باشید

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد