نمایش نتایج: از 1 به 9 از 9

موضوع: طرز برخورد با افراد عقده ای

22756
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    طرز برخورد با افراد عقده ای

    دنیای اسرارآمیز عقده های روانی

    هنگام سفر به دالا ن هزار توی «ماهیت آدمی» هیجان انگیزترین زمان، لحظه های مواجهه با عقده های درونی انسان است. لحظه هایی که بارقه های امید و نومیدی نسبت به مقام آدمی توامان درخشش می کنند. در این لحظه هاست که گیج و منگ به قضاوت کوچکی یا برعکس عظمت و پیچیدگی مفهوم شگرف «انسان» می نشینیم. سرزمین عقده های درونی که ترجمان تنهایی ها و دغدغه ها و التهاب ها و نگرانی ها و مخفی کاری های همه ماست، قلمرو نابی است برای شناخت ماهیت پیچیده انسان.
    ● تعریف عقده روانی
    عقده ها (complex) موضوعات عجیبی که در اعماق وجود انسان قرار گرفته باشند تلقی نمی شوند بلکه مجموعه های رفتاری پیوسته حاضری هستند; همانند استعداد موسیقی یا بهتر بگوئیم زبان خارجی آشنایی که در ما وجود دارند و ما جز در یک موقعیت خاص از آنها استفاده نمی کنیم. به بیان ساده تر عقده ها بخش های رفتاری ای هستند که به صورت تکه تکه به حیات خود ادامه می دهند و در «من» آدمی ادغام نشده اند و به صورت گستره پررنگی از «علا یق» خود را نشان می دهند. ذوق عامه این واژه را در معنایی نسبتا خاص به کار می برد و آن به معنی «وجود مانع در جریان طبیعی یا عادی یک فعالیت» یا «ناراحتی روحی یا امتناع از رفتار سازگار عادی» است. ولی این برداشت عمومی از واژه عقده نسبتا اشتباه است چرا که در نوشته های اکثر نظریه پردازان بزرگ، عقده لزوما رفتار نابهنجار نیست. برای مثال بودن (Boubouin) روانکاو سوئیسی می نویسد: «این عقده ها نیستند که نابهنجار و مرضی هستند بلکه برخی از دگرگونی ها یا تورم آنهاست که بیمارگونه تلقی می شود». وی به متمایز کردن عقده های عادی می پردازد و درباره آنها می گوید «اینها ارکان روح» هستند.
    از نظر وی عقده های عادی همان تمایلا ت و گره های علا یقی هستند که در وجود کلیه انسان های روی زمین وجود دارند و تقریبا ۳ دسته هستند:
    الف) علا قه به شی» (که با رفتارهای مربوط به آن شی» خاص مشخص می شوند مثل وصول، تماشا کردن، شناختن، تملک، احتراز کردن، خراب کردن و مانند آن).
    ب) علا قه به «من» و اعتبار آن (از راه مقایسه خود با دیگری، اثبات وجود خود، حق خواهی، شناساندن خود و شناختن خویش و…).
    ج) علا یق شخصی ویژه (نظیر یک سری رفتارهای خاص و کنش – واکنش ها).
    عقده های عادی یا طبیعی ممکن است به صورت حالا ت مرضی در آیند برای مثال «کنجکاوی» یک انگیزه طبیعی است و طی آن لذت دیدن و دانستن دنبال می شود. در میان کنجکاوی ها، کنجکاوی درباره جنس مخالف امری طبیعی است. ولی ممکن است با فردی مواجه شویم که در این راه با ممانعت ها و تنبیه هایی روبه رو شده است که هم آتش کنجکاوی او را تیزتر کرده اند و هم در وی احساس گناه پدیده آورده اند. لذا در او «عقده ای» پیدا می شود که مربوط به علا قه ای شدید و احاطه گر برای شناخت و برملا ساختن اسرار و رموز به طور کلی و مطالب مربوط به جنسیت به طور اخص است. لذا چنین فردی تمایل به رفتارهای اغواگرایانه و نمایشی پیدا می کند وانگهی به نحو مقاومت ناپذیری مجذوب اسرار و رموز است و «محرم» انجمن های مخفی شدن را در سر می پروراند… بنابراین عقده ای در وی شکل می گیرد که بودون آن را عقده خودنمایی لقب داده است. بنابراین عقده یک گرایش عادی است ولی در اثر احاطه مفرطی که بر مجموعه روان و رفتار پیدا می کند، به صورت مرضی در می آید و انعطاف «من» انسان را از بین می برد و آزادی آدمی را محدود می کند. این جاست که یونگ معتقد می شود «هنگامی که عقده ای بر ما حکومت می کند ما دیگر خودمان نیستیم… یک عقده فعال گاهی ما را در یک حالت عدم آزادی غوطه ور می سازد…».
    ● شیوه های عملکرد عقده ها
    چهار عملکرد اصلی وجود دارد که مستقیما در تغییر شکل عقده ها دخیل هستند:
    ۱) اعتلا
    در اثر این عملکرد، عقده به قلمرویی انتقال می یابد که از لحاظ اجتماعی یا معنوی مقبول باشد و برای «من» انسان به صورت یک فعالیت حاوی رغبت یا علا قه و حتی ارزش (اجتماعی، اخلا قی، معنوی یا زیباشناسی) درمی آید. برای مثال اگر عقده ویرانگری بر نیاز به ویران ساختن، شکستن و خرد کردن اشیا مسلط شود به صورت تخصص در مواد منفجره، معادن، ساخت یا آزمایش ماشین های خراب کننده و کاربرد ابزارهای ویژه انهدام و خرد کردن اعتلا می یابد. اما اگر همان عقده بر نیاز به آزارگری مبنی بر کشتن، شکم دراندن، سوراخ کردن، تکه تکه کردن، خونریزی و غیره سلطه یابد، اعتلا های اجتماعی متعددی امکان بروز می یابند که از مامور اعدام تا قصابی و حتی تخصص در جراحی یا پزشک قانونی را دربرمی گیرد. عقده خودنمایی مثال دیگری است. عقده خودنمایی (نشان دادن خود، به نمایش گذاشتن خود و بدن، جلب توجه دیگران، ایفای یک نقش در برابر دیگران، خود را مورد تحسین قراردادن و…) از لحاظ اجتماعی کلیه فعالیت های مربوط به صحنه، صفحه تلویزیون، بساط و تریبون و موارد مشابه را در بر می گیرد; از نقش یک فروشنده دوره گرد گرفته تا استاد دانشگاه در حین تدریس و سخنرانی پرشور یا حتی کمدین حرفه ای. همچنین عقده حقارت با کاربرد تواضع و کناره گیری ارادی و افراطی اعتلا می یابد.
    ۲) تلافی
    از کوششی برای انکار عقده از طریق ایجاد یک رشته رفتارها در مورد همان موقعیت هاست; رفتارهایی که دقیقا عکس رفتارهای عقده ای است. مثلا راه رفتن با گام های صدادار و نظامی ضمن زدن سوت و خوشحالی به هنگام شب در حالی که فرد ترس بسیار از تاریکی دارد! این امر خود یک رفتار لحظه ای برای تلا فی است. به خود باد انداختن، خود را معتبر نشان دادن و حالت نخوت به خود گرفتن به منظور ترساندن دیگران: درحالی که فرد مایل است هر چه زودتر خود را نجات دهد! این نوع رفتار همانا رفتاری موقعیتی است که به منظور پنهان داشتن احساس حقارت یا احساس گناه اتخاذ می شود. مثال اگر یک مجرم قدیمی و کهنه کار است که به صورت یک تصحیح کننده بی گذشت کلیه خطاها یا یک پیرو آرمان ها و ارزش های اخلاقی به صورت جزمی در می آید.
    ۳) جبران
    این عملکرد که بسیار شبیه تلافی است عبارت است از باطل ساختن اثرات مغشوش کننده یک عقده ضمن ایجاد یک رفتار معکوس موفق و رضایت بخش برای فرد. مثلا کودک ۱۰ ساله ای که از یک عقده حقارت در رنج است و علت آن ضعیف بودن، بیمار بودن یا از لحاظ جسمانی در بین گروه همسن و سال ها توان کمتر داشتن است، تلاش خواهد کرد و از راه جبران به یک برتری ذهنی یا هنری فایق آید و در یکی از این دو زمینه به درخشندگی و کمال آرمانی برسد.
    ۴) توجیه دفاعی
    توجیه دفاعی یا توجیه عقلانی عبارت است از خنثی کردن کامل عقده یا بهتر بگوییم انکار فعالانه آن. یکی از نمونه های مناسب این عملکرد توجیه دفاعی عقده احساس گناه در فرد کمال طلب افراطی است: این فرد برعکس اکثر مردم که به سادگی از خود و از کار خود حتی اگر دلخواه نباشد، راضی می شوند، شخص دقیقی است که به صورت افراطی در پی کمال است. در توجیه عقلانی فرد دیگر از عقده خود رنج نمی برد زیرا آن را انکار کرده
    ● ویژگی های رفتار عقده ای
    واکنش یا رفتار عقده ای دارای خصایص زیر است:
    ۱) رفتار عقده ای افراطی، حد ناشناس و اغراقآمیز است; بدین معنی که با کوچکترین نشانه ای به راه می افتد. مثلا مرد یا زنی که به یک عقده طردشدگی مبتلا شده است و فرمول تکراری «من طرد شده ام» یا «هیچ کس مرا دوست ندارد» ورد زبان اوست، دارای واکنشی شدید است; یعنی دارای واکنش شدید عاطفی و فاصله گیری خشن از دیگری، فقط به این بهانه که شیوه استقبال شما از وی به هر دلیلی همراه با محبت، خوشحالی و ظواهر مثبت مورد انتظار آن مرد یا زن نبوده است.
    ۲) خود مختاری عقده ویژگی دیگر واکنش عقده ای است به این معنا که می تواند علیرغم خواست ارادی «من» فرد به حرکت درآید و رفتار او را تعیین کند. یونگ در این زمینه می نویسد: «عقده ها دارای گونه ای خودمختاری بارز هستند و شباهت به موجودات مستقلی دارند که در درون روح ما گونه ای زندگی انگلی را طی می کنند.»
    ۳) خود شخص نسبت به عقده داشتن خودآگاهی ندارد یعنی نمی داند کدام عقده را دارد مگر در یک صورت و آن هنگامی است که در برخی از موقعیت ها یا شیوه کلی زندگی خود، احساس ممانعت، مزاحمت یا رکود کند.
    ۴) باید میان عقده و یک عادت تمایز قایل شد. عادات نیز همانند عقده ها به نحوی استقلال پیدا کرده اند و از من ارادی خارج هستند; چنان که جویدن ناخن، وسواس، کندن مو، سیگار کشیدن و… به خودی خود عقده شمرده نمی شوند. عقده فقط در پاسخ به یک موقعیت واقعی پدیدار می شود و یک واکنش «عاطفی و اخلاقی» نسبت به یک موقعیت خاص است. «ناتوانی در تحمل کمترین سرزنش یا کمترین شوخی» نشانه ای از یک عقده است حال آنکه تیک هایی مانند «پلک زدن» از نشانه های داشتن عقده نیستند.
    ● سرزمین اسرارآمیز عقده ها
    هنری مورای فهرستی از عقده ها را معرفی کرده است که به شرح زیر هستند. وی معتقد است این عقده ها نابهنجار نیستند مگر زمانی که به صورت افراطی آشکار شوند و اجازه ندهند که شخصیت به صورت انعطاف پذیر رشد کند:
    ۱) عقده مهرطلبی دهانی (complx aggression oral):
    این عقده ترکیبی از فعالیت های دهانی، تمایلات پذیرا و نیاز به حمایت و حفظ شدن را نشان می دهد. نمودهای رفتاری این عقده شامل مکیدن، بوسیدن، خوردن، نوشیدن، تشنه محبت بودن، همدردی، حفاظت و عشق است.
    ۲) عقده پرخاشگری دهانی (complx aggression oral):
    رفتارهای دهانی و رفتارهای پرخاشگرانه را به صورت توام شامل می شود از جمله گاز گرفتن، تف انداختن، فریاد کشیدن و پرخاشگری زبانی مثل ریشخند و طعنه.
    ۳) عقده طرد دهانی (Complex rejection oral):
    رفتارهایی مثل استفراغ کردن، ایرادی بودن افراطی در مورد غذا، کم خوردن، ترسیدن از آلودگی دهان (مثلا ترس از بوسیدن)، میل به انزوا و اجتناب کردن از وابستگی به دیگران را شامل می شود.
    ۴) عقده طرد مقعدی (Complex rejection anal): پرخاشگری غالبا بخشی از این عقده است ودر رفتارهای خصمانه و آزارگرانه، بی رحمی، ویرانگری، قشقرق، انداختن و پرت کردن اشیا، شلیک کردن تفنگ و منفجر کردن مواد منفجره نشان داده می شود.
    ۵) عقده نگهداری مقعدی (Complex retention anal):
    در انباشتن، پس انداز کردن و جمع کردن اشیا به صورت وسواسی یا افراطی، پاکیزگی، آراستگی، نظافت، لجبازی و خساست خود را نشان می دهد.
    والدین بیش از حد پرتوقع و کنترل کننده که آموزش توالت رفتن را خیلی زود یا خیلی شدید تحمیل می کنند احتمالا موجب شکل گیری این عقده در کودک می شوند.
    ۶) عقده انزوای ساده:
    این عقده به صورت میل به بودن در مکان های کوچک، گرم و تاریک که امن و پرت باشد تجربه می شود. برای مثال فرد ممکن است آرزو کند که به جای اینکه صبح از رختخواب بلند شود، زیر پتو بماند.
    افراد دارای این عقده به وابسته بودن به دیگران، منفعل بودن، گرایش داشتن به رفتارهای امن و آشنایی که در گذشته کارساز بوده اند، متمایل هستند.
    ۷) عقده میزراهی (Complex urethral):
    عقده میزراهی که منحصر به نظریه مورای می باشد، به جاه طلبی مفرط، حس تعریف شده عزت نفس، خودنمایی، شب ادراری و خودشیفتگی مربوط می شود. این عقده با اقتباس از مظهر افسانه ای یونان که به قدری به خورشید نزدیک شد که موم نگهدارنده بال های او ذوب شد، گاهی اوقات عقده ایکاروس نامیده می شود. اشخاص دارای این عقده هدف های بلندپروازانه دارند و رویاهای آنها با شکست بر هم می خورد!
    به غیر از هنری مورای روانکاوان دیگری نیز به برخی از عقده ها اشاره کرده اند. برای مثال «بودون» به توصیف عقده های زیر پرداخته است:
    ۱) عقده ادیپ:
    عقده ادیپ پیش از هر چیز گرهی در احساسات شدید است، احساساتی که زندگی عاطفی کودک بین ۳ تا ۵ سالگی را تشکیل می دهد و به طور کلی در بردارنده امیال عاشقانه کودک نسبت به ولی جنس مخالف خود از یکسو و رقابت حسودانه همراه با آرزوی مرگ نسبت به ولی هم جنس از سوی دیگر می باشد. نام عقده ادیپ از داستان ادیپ شاه اثر سوفوکل گرفته شده است. این عقده در دختران عقده الکترا نامیده می شود.
    از لابه لای تعبیر و تفسیر خلق و خو های تکراری زندگی روزمره، عشق ها و «تعهدات» می توان به شکل بروز یافته این عقده پی برد. مثلا یک فرد پرخاشجوی انقلابی موجودی است که نتوانسته است بر عقده ادیپ خود فایق آید و پرخاشگری خود (که در اصل در مسیر مخالفت با پدرش است) را به پرخاشگری علیه قدرت حاکم بدل ساخته است و این مطلب به منظور به اثبات رساندن خود به عنوان یک قدرت است…
    ۲) عقده قابیل:
    این عقده که صورت بیمارگونه طرد و پرخاش نسبت به موضوعی مزاحم و نامطلوب است، همان عقده حسادت برادری است، عقده ای که به صورت رفتارهای طرد، منع، بی اعتبار ساختن و پرخاش نسبت به هر رقیب واقعی یا فرضی درآمده است.
    ۳) عقده تخریب:
    این عقده تمایل به خراب کردن، ضایع ساختن، کثیف کردن، به هدر دادن و از دیدگاه فرهنگی، خراب کردن و عیب جویی کردن و بی اعتبار ساختن دیگران و عقاید است. این عقده می تواند در حد سادیسم (یعنی لذت بردن از رنج دادن دیگران، صدمه زدن و تنبیه کردن) یا خودآزاری (یعنی لذت بردن از آزارخود در پی چیزی که موجب رنج فرد می شود و خوش آمد از درد کشیدن) پیش رود.
    ۴) عقده خودنمایی:
    شامل میل مفرط به دیدن و دیده شدن، شناختن و دانستن، تحسین و توجه دیگران را تحریک کردن، در جریان اسرار و رموز قرار گرفتن و… می شود.
    ۵) عقده تولد:
    این عقده تغذیه کننده تردیدهایی درباره اصل یک مطلب یا چیز یا هویت است و مبدا تردیدهای شخصیتی است که حتی ممکن است چهره ای روشنفکرانه و تعمیم گرایانه به خود بگیرد و به صورت پرسش هایی درباره منشا پیدایش انسان یا تصورات مربوط به تولد دوباره (مثل تناسخ) در آید.
    ۶) عقده دیان (Diane):
    یا عقده دختری که می خواست پسر باشد: عقده ای که منشا حق طلبی های زنان، طرد زن بودن، مادر بودن، رفتارهای ظریف زنانه و وظایف زنانه است.
    ● سایر عقده ها
    همچنین بسیاری از نظریه پردازان دیگر به توصیف و نامگذاری عقده ها پرداخته اند که در اینجا فقط نمونه هایی از آنها ارائه می شود:
    ۱) عقده ژوناس (Jonas):
    این عقده به معنی گرایش به در امان نگه داشتن خویش است و برگشت خیالی به داخل شکم مادر و پناه بردن به یک حامی به محض آنکه مشکلات اعلام خطر می کنند.
    ۲) عقده لوهنگرین:
    مبنی بر سعی در تامین سعادت دیگران و خانواده خود، ضمن چشم پوشی از لذات زندگی برای خویشتن و سپس با رسیدن به این هدف ناپدید شدن، است. (لوهنگرین قهرمان افسانه ای آلمان بود که دعوت به نجات شاهزاده خانم برابانت می شود. او شاهزاده را از دست دشمنانش نجات می دهد و با او ازدواج می کند. اما از دختر می خواهد که هرگز راز مربوط به اصل او را نپرسد، چون به قول خود وفا نمی کند، لوهنگرین با همان زورق سبدی که به وسیله قویی کشیده می شد، دختر را ترک می گوید).
    ۳) عقده پرومته (Promethee):
    یا عقده ادیپ در عرصه حیات معنوی عبارت است از تمایل به داشتن قدرتی همانند استادان خویش، پی بردن به رمز قدرت آنان و مجذوب خود ساختن آنان، ضمن قبول خطر برانگیختن خشم و انتقام آنها. (پرومته نخستین موجد تمدن جهان به شمار می رود و چون به جای گوشت گاو، استخوان های آن را به زئوس هدیه کرد و آتش را از آسمان ربود و به انسان هدیه کرد، مورد خشم او قرار گرفت).
    ۴) عقده امپدوکل (Empebocle):
    مبنی بر آنکه آتش بزرگترین پاک کننده است و بنابراین این فرض «به آتش انداختن خود» و خودسوزی باعث تغییر مدار دنیایی می شود که می خواهیم «کانون» روشنگر آن باشیم.
    ۵) عقده ژوکاست (Jocaste):
    در بین زنان عبارت است از نیاز به حفظ پسر خود در نزد خویش و خاموش ساختن تمایل به استقلال و تمایل به اثبات مرد بودن پسر خود از طریق محبت افراطی. نتیجه این وضع مردان بزرگسال وابسته ای است که به همسر خویش به چشم مادر خود نگاه می کنند.
    ۶) عقده کرونو (Kronos):
    عقده پدری است که به فرزندانش ستم می کند، با شخصیت خود آنها را خرد می کند یا از استقلال طلبی آنها جلوگیری می کند. این عقده از آن «پدران آزارگر» است.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طرز برخورد با افراد عقده ای

    احساس حقارت و يا به تعبير فارسي «احساس کهتري» از جمله عواطف و احساس هايي است که هر فرد در زندگي روزمره خود به شکلي آن را تجربه مي کند و تقريباً تمامي افراد بشر بيش و کم با اين احساس درگيرند.

    اين احساس از طرفي از گران بهاترين انگيزه اي است که آدمي را برمي انگيزد تا به تکامل خويش و راه کارهاي رسيدن به آن، بينديشند، اين ارزشمندي تا جايي است که مبناي حرکت و موجب گذر از کهتري به مهتري مي گردد؛ مثل اين که «دموستن يوناني» که در کودکي الکن و کم رو بود، به خطيبي بي بديل و «تيمور لنگ» در نوع خود، جهان گيري کم نظير مي گردد. (296)

    همين احساس از سوي ديگر مي تواند در انسان هاي مبتلا به اين حس، نقشي مخرب و ويران گر داشته باشد و باعث رفتارهاي نامطلوب و غيرعادي گردد، از قبيل: خودنمايي، رياکاري، خشونت گري، تندخويي، برتري طلبي، ماجراجويي، تخريب ديگران، و ترور شخصيت آنها با تهمت، غيبت، دروغ، استهزا و روآوردن به کامجويي هاي موقت از قبيل: اعتياد به مواد الکلي و مخدر و سرانجام، بزهکاري، خودکشي و...، که همگي نشانه «حس حقارت» و خواري و ذلتِ نفسِ آن شخصِ مبتلا به اين حس است.

    بنابراين «احساس حقارت» هم چون سکه دو رويي است که يک طرف آن سعادت و سربلندي را در پي دارد و روي ديگر آن ضعف و عقب ماندگي او را. با اين حال موفقيت و عدم موفقيت آن در چگونگي مواجهه و برخورد آدمي با اين احساس است؛ لذا نمي توان اصل «احساس حقارت» را بد و نامطلوب دانست؛ زيرا ممکن است همين حس سبب موفقيت، برتري و مهتري آدمي گردد، اما اگر انسان در زندگي روزمره خود با شکست مواجه شود و خواسته هاي او برآورده نشود و در بروز حوادث، با حوادث ناگوار برخورد کند، آن گاه اين حس حقارت به «عقده حقارت» تبديل مي شود. در اين صورت تبعات و آثار نامطلوبي در جامعه از خود به جاي خواهد گذشت.

    بنابراين، احساس حقارت داراي بار مثبت و منفي است. مقصود ما در اين جا بررسي بُعد منفي آن يعني «عقده حقارت» است که متأسفانه در عصر حاضر غالب انسان ها با آن دست و پنجه نرم مي کنند. سعي در اين نوشتار نخست بيان علل و عوامل «عقده حقارت» و بعد توضيح دوران ظهور و بروز آن، و سپس اشاره به آثار و تبعات آن و در پايان تعيين و بررسي راه کارهاي درمان آن در منابع اسلامي است. بنابراين مطالب اصلي مقاله عبارت است از:

    1. علل و عوامل عقده حقارت؛

    2. دوران ظهور و بروز احساس حقارت؛

    3. آثار و تبعات عقده حقارت؛

    4. راه کارهاي درمان آن در منابع اسلامي.

    1. علل و عوامل عقده حقارت

    عقده حقارت همانند ساير موجودات اين عالم مشمول نظام علي و معلولي است که براي آن مي توان علل و عوامل بسياري را برشمرد. از جمله، علل و عوامل ذيل است.

    الف: سرکوب شدن حس تفوق طلبي

    روان شناسان در وجود انسان از حسي به نام «حس تفوق طلبي و برتري جويي» و يا به تعبير علامه طباطبايي(ره) «حس استخدام» (297) خبر دادند که اين حس ريشه و اساس بسياري از احساسات و کارهاي هنجار و ناهنجار است. همين حس در صورت سرکوب شدن، مي تواند يکي از علل و عوامل پيدايش عقده حقارت باشد؛ زيرا اين حس در وجود انسان در تمام مراحل زندگي، از کودکي تا پيري وجود دارد. لکن براي ظهور و بروز آن موانع بسياري وجود دارد. کودک در درون خانه و سپس در جامعه با صدها موانع براي ابراز اين حس مواجه است و نمي تواند آن چه را که مي خواهد، جامه عمل بپوشاند. اين جاست که نسبت به ضعف خود آگاه مي شود؛ زيرا در مبارزه با بزرگ سالان و موانع ديگر شکست مي خورد و عقده حقارت به او دست مي دهد.

    ب: تأثير محيط

    منظور از محيط و تأثير آن در پيدايش عقده حقارت، اعم از خانه، مدرسه و اجتماعي است که در آن زندگي مي کنيم. مثلا اگر در محيط خانه، پدر و مادري همواره فرزند خود را با ساير افراد خانواده يا فرزندان همسايه و دوستان درخشان تر از او مقايسه کنند و دايم وي را در عذاب سرزنش قرار دهند که چرا همسان و هم طراز با ديگران پيش نمي رود و يا به خواسته هاي طبيعي وي احترام نگذاشته و با سخت گيري، تندي، خشونت و تحقير با او برخورد نمايند و يا در مدرسه، معلم به جهت اين که دانش آموزي نتوانسته از عهده تکليفش برآيد او را در جمع شاگردان و هم کلاسان مورد سرزنش و خفت قرار دهد و يا در محيط اجتماع بزرگ سالان، به جهت عدم موفقيت در کارها، مورد تحقير و سرزنش قرار گيرد، قهراً عقده حقارت دراين افراد ظهور و بروز خواهد داشت و اينها خود را انساني خوار و شکست خورده و حقير در جمع ديگران مي يابند و آثار اين احساس در آنها ظاهر خواهد شد.

    ج: معلوليت هاي جسمي

    عقده حقارت ممکن است از يک نقص بدني يا رواني سرچشمه گيرد. هر کودک يا نوجوان عاجز، ناقص، عقب افتاده ذهني و يا نحيف و کند ذهن، در برابر نارسايي خود در واقع دو بار رنج مي برد؛ يک بار به علت اين که در محيط خود واقعاً در موقعيت کهتري قرار دارد و بار ديگر به علت اين که مورد استهزا و تمسخر دوستان، هم سالان و اطرافيان قرار مي گيرد.

    به عقيده «آدلر» عقده حقارت در سه دسته از افراد ديده مي شود که از جمله آنها مورد ذيل است: «افراد ناقص الخلقه يعني افرادي که به ويژه از کودکي داراي نقيصه بدني بودند و همواره اين کمبود موجب شده است که خود را در ميان هم سالان خويش زبون تر و ناتوان تر احساس کنند، مانند کودکي که بر اثر فلج بودن دست يا پا نتواند در جمع ديگران در بازي شرکت کند». (298)

    د: صفات غيرعادي

    وجود پاره اي از صفات، نشانه ها يا خصوصيات غيرعادي، در برخي افراد بدون آن که جنبه کهتري واقعي و نقصي داشته باشد، آنان را در معرض تمسخر و ريش خند ديگران قرار مي دهد و گاه براي آنان نامي مضحک و مستهجن مي سازند که در تمام مدت زندگي آن نام دامن گير آنهاست نظير پخمه، بي رگ، کرگدن، روباه، بي مخ و... اين نوع برخورد با افراد، باعث ظهور و بروز عقده حقارت خواهد شد.

    ه: خودفراموشي

    ممکن است علت عقده حقارت، امري بيروني نباشد، بلکه خود، علت پيدايش آن شود. لذا خودفراموشي که آن نيز معلول خدافراموشي است (299) يکي از علل پيدايش عقده حقارت است، چرا که انسانِ از خود غافل، انساني حقير و پست خواهد بود. براساس مکتب انبيا و دستورهاي الهي دو چيز مايه خوشبختي بشر است: نخست ياد خدا و ديگري ياد روز جزا. (300) لذا توجه به مبدأ و معاد در سرلوحه برنامه هاي تربيتي انبيا و اوليا قرار داشته و تأثير آن در پاک سازي فرد و اجتماع کاملاً چشم گير است.

    غفلت از اين دو باعث سقوطِ انسان تا سرحد حيوانيت و پست تر از آن است. (301) آن گاه انسان با درک اين سقوط، خفت، خواري و ذلت را به خوبي احساس مي کند.

    و: از دست دادن پدر و مادر و همسر

    از دست دادن نعمت هاي بزرگ از قبيل پدر، مادر و همسر مي تواند يکي از عوامل عقده حقارت و احساس کهتري باشد. مطالعه و جست وجو در روحيه خانواده هاي بي سرپرست و فرزنداني که از نعمت وجود پدر و مادر محرومند، روشن گر اين مدعاست. فرزندان يتيم چون خود را بي حامي و ياور مي بينند، حس حقارت و کهتري مي نمايند.

    ز: فقر و تنگدستي

    چه بسا فقر و تنگدستي پدر و مادر در برآورده نساختن خواسته هاي مالي فرزند، باعث عقده حقارت فرزند در جمع هم سالان او که از همه نعمت ها برخوردارند، باشد و حتي براي سرپرست خانواده نيز که توان رفع نياز مالي براي اعضاي خانواده را ندارد، در برابر آنان باعث شرمندگي و در مقايسه خود با هم نوعان خود سبب عقده حقارت و خفت است.

    مولا علي عليه السلام مي فرمايد:

    «الفَقْرُ اَلْموتُ الاَکبَر؛ (302) فقرِمالي براي انسان مرگي بزرگ است».

    کودکاني که در طفوليت با شرايط سخت مالي رشد کرده اند در باطن خود نوعي عقب ماندگي و ضعف احساس مي کنند و اين احساس در خاطره آنان تا پايان عمر باقي مي ماند.

    ح: احساس گناه

    گناه کاري و عصيان، يکي ديگر از علل عقده حقارت است؛ چون کسي که مرتکب گناه شد و پرده احترام به قانون را دريده است، همواره در فشار و شکنجه هاي وجدان اخلاقي است و خويشتن را انساني پليد، آلوده و شرمسار مي بيند. لذا همواره کوشش مي کند که گناهان خود را مخفي نگه داشته و حتي صحنه هاي شرم آور آنها را نيز فراموش کند؛ ولي وجدان اخلاقي گناه کار او را آرام نمي گذارد و با سرزنش هاي مداوم خود مي کوشد که گناهان را در خاطر وي زنده نگه دارد و او را رنج دهد.

    اين شرمساري و حقارتي که در اثر گناه دامن گير او شده، همواره او را در نظر او پست و زبون جلوه مي دهد و بر شخصيت و استقلال وي ضربه وارد مي سازد و گناه کار نيز مي کوشد تا از راه خودسازي تصنعي، ضعف رواني خود را پوشانده و خود را فردي نيرومند، با شخصيت و صاحب احترام جلوه دهد. لکن از رفتار تملق آميز او باطن پليدش شناخته مي شود. - See more at: .:

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طرز برخورد با افراد عقده ای

    طبق مطالب بالا کاملا مشهود هست که علت عقده ای شدن افراد خیلی خیلی وسیع هست
    و افرادی که اساسا ضعیف هستند عقده ای بار میاند
    و همچنین افراد عقده ای دوست دارند انتقام شکست های خودشونو از بقیه بگیرند ولی حقیقت اینه که هیچ گاه نمیتونند حس عزت نفسی که ازشون گرفته شده رو به دست بیارند
    حال سوال این است که چگونه با این بیماران روانی برخورد کنیم؟
    نحوه برخورد باید به گونه ای باشد که کمترین تماس صورت گیرد و حدالمکان دوری از چنین افرادی توصیه میشود...
    کمک کردن به این افراد نمیتواند چندان مشکلشان را حل کند چون که در برابر درمان مقاومت میکنند
    این چنین افرادی گاها خطرناک هستند و در پی ضربه زدن به شما پس کاملا دقت کنید و حواستون رو جمع کنید

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طرز برخورد با افراد عقده ای

    مجله سپیده دانایی:«عقده ای!»، «خب اون یک آدم عقده ایه!»، «می دونی چرا اینطوری هستی، چون تو از بچگی عقده ای بار اومدی!»

    به احتمال زیاد این عبارات برای شما نیز آشنا هستند؛ عباراتی که البته چندان هم مودبانه نیستند اما بارها در گفتگوهای روزمره، به کار می روند. زمانی که افراد ادعا می کنند دلیل رفتارهای نابهنجار و ناخوشایند برخی افراد به «عقده های روانی» آنها بازمی گردد اما منظور از این عقده های روانی چیست؟ آیا روانشناسی چنین عبارتی را به رسمتی می شناسد؟ و اگر چنین اصطلاحی در روانشناسی وجود دارد، تعریف دقیق آن چیست؟

    شاید بتوانیم ادعا کنیم که اولین نفری که اصطلاح عقده یا «Complex» را مطرح کرد، زیگموند فروید، روانکاو مشهور است. البته در دیدگاه فروید، تنها درباره عقده اودیپ به صورت مفصل صحبت شده است. او پیرامون دوره اودیپ در سومین دوره رشدی کودک یعنی دوران فالیک و به ویژه درباره پسربچه ها صحبت می کند.

    از عقده الکترا نیز که مربوط به رشد دختربچه هاست، تنها به صورتی بسیار خلاصه در دیدگاه فروید اشاره شده است. با توجه به این نکته می توانیم قطعا بگوییم که اصطلاح عقده که این روزها مورداستفاده است، با آنچه فروید طرح کرده است، تفاوت های بنیادین داشته و این دو موضوع ارتباطی با یکدیگر ندارند. اما به جز فروید، در دیدگاه کدام یکی از متخصصان روانشناسی اصطلاح عقده مطرح شده است؟

    آیا در روانشناسی عقده ای بودن برخی افراد به اثبات رسیده است؟

    عقده ای با طعم کهن الگو

    کارل یونگ که او نیز روانکاو است، در نظریه خود از اصطلاح عقده استفاده کرده است. عقده در نظریه یونگ، هیجانات و احساسات و خاطراتی از گذشته است که پیرامون موضوعی خاص شکل گرفته و واکنش های هیجانی نسبت به آن در زندگی امروزه فرد نیز وجود دارد.

    نکته مهم در این زمینه آن است که وزن ناهشیار شخصی در شکل گیری عقده ها بیشتر از ناهشیار جمعی است؛ هر چند که کهن الگوها نیز می توانند در شکل گیری عقده ها اثری بسزا باشند. به عبارتی ساده تر، شاید بتوانیم ادعا کنیم که عقده ها در دیدگاه یونگ بیشتر جنبه نظم بخشی به نظام روانی فرد را دارند. درعین حال که یونگ از مفهوم عقده معنایی را برداشت می کند که می تواند هم مثبت و هم منفی باشد.

    در واقع این نتایج امر هستند که در تعیین مثبت و منفی بودن عقده نقش دارند. برای نمونه شما در دوره کودکی خاطرات، احساسات و هیجانات زیادی در رابطه با مادر خود تجربه می کنید، در عین حال که کهن الگوی مادر نیز در ناهشیار شما موجود است، در مجموع آنچه در رابطه با مادر در ناهشیار و البته در هشیار شما وجود دارد، شکل دهنده عقده ای است که حول و حوش موضوع مادر تشکیل شده است. حالا ممکن است شما با توجه به محتوای این عقده، رفتارهای گوناگونی داشته باشید.

    به این ترتیب ملاحظه می کنید که تشکیل عقده، فرایندی طبیعی در نظام روانی افراد است و وجودآن امری غیرعادی و نابهنجار تلقی نمی شود.

    با توجه به تعریف عقده در دیدگاه یونگ، حتما شما هم متوجه شده اید که معنایی که او از عقده در نظر دارد، با آنچه این روزها در گفتگوهای روزمره به کار می رود متفاوت است اما آیا نظریه پرداز دیگری نیز هست که بتوانیم در دیدگاه او ردپای «عقده» را پی بگیریم؟

    * عقده حقارت یا احساس حقارت

    روانکاو دیگری که در دیدگاه او صحبت از عقده می شود، آدلر است. آدلر معتقد است همه ما در دوران کودکی دارای احساس حقارت هستیم و البته به دنبال این احساس حقارت برای برتری جویی تلاش می کنیم. به باور آدلر، این تلاش برای برتری غریزه ای همگانی است اما اینکه افراد در بزرگسالی بتوانند بر احساس حقارت و بی کفایتی خود غلبه کنند، امری است که در تمامی موارد نمی تواند روی دهد.

    در عین حال که برخی هم هستند که از مرحله تلاش برای برتری شخصی فراتر رفته و وارد فضایی دیگر می شوند، فضایی که علاقه اجتماعی در آن نقش پررنگی دارد.

    شاید با خود بگویید که اما این همه توضیح در رابطه با دیدگاه آدلر چه ارتباطی با تعریف عقده دارد؟ واقعیت این است که در بسیاری از ترجمه های فارسی، آثار و نظریات آدلر از اصطلاح عقده حقارت به جای احساس حقارت استفاده شده است. دلیل این امر نیز البته اصطلاح انگلیسی به کار رفته برای این موضوع است: inferiority complex اما با توجه به تعریفی که این اصطلاح دارد شاید بهتر باشد ما نیز از ترجمه جایگزین احساس حقارت که البته در برخی متون فارسی نیز از آن استفاده شده است، بهره ببریم.

    آیا در روانشناسی عقده ای بودن برخی افراد به اثبات رسیده است؟

    * شباهت با مفاهیم دیگر

    اما اگر منظور از عقده، واکنش هایی افراطی در راستای رسیدن به امری یا انکار خواسته هایی باشد که فرد به شدت به آنها تمایل دارد، شاید بتوانیم بگوییم که عبارت مکانیسم های روانی اصطلاحی دقیق تر در این زمینه است، هر چند خود این عبارت نیز در روان درمانی های امروزی کاربرد چندانی ندارد.

    اما به هر روی برخی مکانیسم های روانی چون جبران یا حتی والایش می توانند توصیفی دقیق تر از چنین رفتارهایی در مقایسه با اصطلاح عقده روانی به ما بدهند. اما اگر منظور ما از عقده امری تاثیرگذار در زندگی روانی باشد که گاهی به واکنش هایی غیرمنطقی می انجامد، شاید بتوانیم برای توضیح بهتر چنین امری از روانشناسی شناختی بهره بگیریم. در دیدگاه شناختی اشاره شده است که گاهی برخی افراد دارای باورهای غیرمنطقی فراگیری هستند که می تواند عملکرد آنها را در حوزه های مختلف به شدت تحت تاثیر قرار دهد.

    شاید از برخی جهات بتوانیم بگوییم که بین عقده های روانی و باورهای غیرمنطقی تعمیم یافته از این نظر شباهت هایی وجود دارد. با توجه به تمامی این توضیحات، شاید بهتر باشد در عوض استفاده از اصطلاح عقده که مفهوم چندان مشخصی ندارد، از عباراتی دقیق تر استفاده کنیم.

    یادمان باشد در صورتی که بتوانیم امری را به صورتی روشن و مشخص توصیف کنیم، اگر ایرادی وجود داشته باشد، بهتر می توانیم در پی اصلاح آن باشیم.

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طرز برخورد با افراد عقده ای

    میشه خلاصه بگی !!!

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طرز برخورد با افراد عقده ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    میشه خلاصه بگی !!!
    هدف بررسی ریشه ای مشکلات این گونه افراد است و گفتن به صورت خلاصه این بررسی را با مشکل روبرو میسازد.

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2018
    شماره عضویت
    38642
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طرز برخورد با افراد عقده ای

    سلام
    خیلی طولانی بود دوست عزیز
    اگر انتهاش یک جمع بندی داشته باشه مطالعه راحت تر میشه
    مرسی

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طرز برخورد با افراد عقده ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط masirezehn.ir نمایش پست ها
    سلام
    خیلی طولانی بود دوست عزیز
    اگر انتهاش یک جمع بندی داشته باشه مطالعه راحت تر میشه
    مرسی

    این متن مال دو سال پیشه... به تاریخ ها دقت کنید و تاپیک های قدیمی را آپ نکنید...
    متن رو هم نشد بخونم از بس که با فرغون کلمه خالی کرده بود...
    ویرایش توسط heh_heh : 06-11-2018 در ساعت 06:42 PM

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38382
    نوشته ها
    207
    تشکـر
    79
    تشکر شده 62 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طرز برخورد با افراد عقده ای

    هوووووووووووووووووووووووو وففففففففففففففففففف چه حوصله ای داشته مویسنده این مطلبببببببب اوووووووووووففففففففففففف فففففففففف

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد