سلام
میخواستم یه موضوعی رو باهاتون در میون میزارم امیدوارم من رو هم راهنمایی کنید
چند وقت پیش داییم فوت کرد یعنی عیدامسال ما برای مراسم رفتیم خونشون بعد از چند روزی که اونجا بودیم پسر داییم شروع کرد به اس ام اس دادن که میخوام باهات بیشتر آشنا بشم اولش بهم خیلی برخورد مخصوصا تو اون مو قعیت که حتی دعوامون شده ولی بعد از اینکه دیگه برگشتیم بازم تموم نکرد و ادامه داد من بخاطر اینکه تو موقعیت بدی بود باهاش صححبت کردم فکر میکردم خیلی زود ول میکنه و تموم میشه ولی ادامه دار شد اینم بگم از همون اول به قصد ازدواج بودا راستش پسر خوبیه از هموم اول هم هرچی داشت و نداشت رو صادقانه بهم گفت یعنی همه مشکلات و کلا دیگه... ولی هنوز چون سال پدرش ندادن هیچ کاری نمیتونه کنه، فقط این وسط یه مشکل هست..!حالا ما حدود10 ماهه حرف میزنیم ،چجوری بگم چون قبلا نامزد داشت که به خاطر مشکلات خونوادگی از هم جدا شدن،الان اون میخواد که رابطه داشته باشیم نه از اون رابطه ها!! میگه حمایتم کن مدام همینو میگه منم قبول نمیکنم ولی اون میگه باید دوتاییمون دستمون بیاد که چجوری هستیم راستش قبلا گفته که شهوتش زیاده!! حالا مدام میگه تو با من سردی و حمایتم نمیکنی چون اون یه شهر دیگه هم هست زیاد نمیتونم ببینمش فقط تلفنی وپیامی و...باهم ارتباط داریم
ببخشید یه کمی طولانی شد
لطفا راهنمایی کنید بازم میگم نمیخوام کاری کنم ولی چجوری میشه با حرف زدن گرم بود