نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: اختلاف با شوهر به خاطر پدرشوهرم

1256
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26589
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    اختلاف با شوهر به خاطر پدرشوهرم

    با سلام یک سالی است که پدرشوهرم با ما زندگی می کند ولی مشکلاتی برای ما به وجود امده است مثلا مرتبا باید چراغ اتاق پذیرایی روشن باشد که اگه پدرشوهرم خواست از اتاقش بیاد بیرون به زمین نخورد که این باعث شده من شبها خوب نمی خوابم نور چراغ اذیت می کند از طرفی بیدار می شود برای نماز شب که صدای نمازخوندنش واقعا مرا بیدار می کند من شاغلم و کلافه از اینکه صبح باید سر کار بروم و با این کم خوابی چیکار کنم با خود درگیرم از طرفی در ظرفشویی وضوع می گیرد که من مخالف نبودم ولی چندین بار دیدم که داخل ظرفشویی اب دهانش را تف می کند و من این موضوع را برای همسرم گفتم و ایشان هم با پدرشان صحبت کرد ولی در جواب گفته اگه من مزاحم شما هستم مرا ببرید بذارید سالمندان الان یک هفته است که زندگی قشنگم بهم ریخته و احساس بدی نسبت به پدرشوهرم پیدا کردم من به خاطرپدر شوهرم خیلی فداکاری ها کردم ولی اون نمی فهمد و به جای اینکه خودش را اصلاح کند حرفهای نامربوط می زند لطفا راهنماییم کنید که چیکارکنم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اختلاف با شوهر به خاطر پدرشوهرم

    اخیییییی نماز شب میخونه
    خب ادم ها که پیر میشن ..مثل یه بچه خردسال میشن !!!!میدونید ینی چی !!!؟؟
    ینی همونقدر که به یه بچه باید گفت بکن یا نکن ،به پیر هام همونقدر نیاز هست که بگی بکن یا نکن ..ولی بخاطر رعایت احترام نمیشه گفت !!!!یا حداقل با رعایت احترام باید گفت ...

    همونقدر که یک بچه نیار به مراقبت داره اونهام دارن !!!
    همونقدر که یک بچه زود ناراحت میشه و اشکش درمیاد که دعواش کنین ،اونام اونقدر زود بهشون برمیخوره و ناراحت میشن !!!

    ما سالمند داری نکردیم و مطمینا نمیتونم شرایطتون رو اونطور که هست درک کنم !!!
    و مطمینا ثوابی که شما در نگهداری یک سالمند میبرید رو ما با هیچ کار خیری نمیتونیم ببریم .

    فقط یه درخواست دارم برای اینکه کمتر ناراحت باشین ،بهش مثل یه بچه محترم نگاه کنید ..اینوه مثل یک مرد سالخورده بهش نگاه کنید باعث میشه خیلی چیز هارو ازش انتظار نداشته باشید و دلتون بخواید کاملا پخته و همه چی تموم رفتار کنه و باعث حرص خوردنتون نشه ..
    ولی واقعیت اینه که با بالا رفتن سن به دلیل زوال عقل و روان ؛مثل یک کودکی میشن که هنوز به عقل و بلوغ نرسیده ...

    ولی اینو بدونید وجودش برکته و بس ..باور کنید ...میدونم سخته نگهداری از یک کودک دیگر ..ولی این کودک محترم ترین گودک منزل شماست ...

    به حواب هاش خورده نگیرید ..باور کنید از قصد و قرض نیست !!بخاطر همون دلایلی که در بالا گفتم .

    اگر شما باید همیشه این شرایط نگهداری از ایشون رو داشته باشید ..پس باید خودتون رو با این شرایط وفق بدید و بپذیرید ...
    فقط دو صورتی میتونین ارامش داشته باشین که کاری رو که انجان میدین دوست داشته باشین ...باور کنید اگر تمام کارهایی که براش انجام میدین رو دوست داشته باشین ؛دیگه در نظرتون بد نمیان بلکه باعث برکت و افزون شدن رزق و روزی و شادی و ارامش زندگیتونم میشه .

    وجودش رو در خونتون مدیریت کنید .

    ضمنا جانمازش رو خودتون پهن کنید ...دلم سمت اون جانماز پر کشید

  3. 2 کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : اختلاف با شوهر به خاطر پدرشوهرم

    میدونم خیلی سخته ولی پدرشوهری که نماز شب بخونه و اونقدر محترمه که وقتی متوجه ناراحتی شما شده، به جای لجبازی، خواسته بره خانه سالمندان، انصافا دل بزرگی داره و واقعا شایسته احترامه.
    اگه نور چراغ ناراحتتون میکنه، در اتاقتونو ببندین.
    اگه توی سینک تف میکنه، خب تو سینک ظرف نذارین بمونه، فرداش هم یه اب بکشین و تموم.
    باور کنین ثواب اون نماز شبهایی که میخونه به شمام میرسه.
    دعای هیری هم که در حق شما میکنه به زندگیتون برکت میده.

    خودتونو بذارین جای اون بنده خدا. واقعا ادم از بی کسی میترسه. اون به شما پناه اورده، پس دلش رو نشکنید.
    مطمئنم هم خیر دنیا رو میبینین هم خیر اخرت رو.

  5. کاربران زیر از talieh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اختلاف با شوهر به خاطر پدرشوهرم

    وقتی اینارو خوندم یاد یکی از عزیزترین آدمای زندگیم افتادم که چند وقته بدجور دلم تنگه واسه یه نگاهش، یه همچین کاری که بتونم باهاش حرف بزنم، ولی نمیشه دیگه، اصلا دوست دارم بیان بهم غر بزنن هی بگه بچه این کارا چیه، فلان کار رو نکن، فلان کار رو بکن، اصلا صبح تا شب بهم گیر بدن و فقط صداشونو گوش کنم و نگاهشون کنم ...
    باور کنید این بنده خدا کار خاصی انجام نمیدن، شاید حساس شدین به خاطر مشغله ها و گرفتاری ها، نمی گم سخت نیست، ولی نه در این حد که دارین زیر ذره بین به مساله نگاه می کنین
    اصلا هرچی خواستم با عقل بنویسم نشد.... الان که دیگه نیست تازه فهمیدم این کارا عمدی نیست و واقعا همین بزرگترا برکت زندگی و خونه ان ...
    واسه خودم فکر می کنم ماها بچه بودیم مامان باباها چکار کردن واسمون و چقدر گذشت داشتن، ماها الان اینطوریم، البته جسارت به شما نشه، خودم رو میگم، وای به حال ما با بچه هامون ...

    قدرشون رو بدونید، یه زمانی واسه همینا دلتون تنگ میشه که شاید دیگه دیره ... دیدتون رو به این مساله عوض کنید ، مطمئن باشید تو نمازهاشون واسه شما هم دعا می کنن، وقتی سنشون بالا میره، عمدی که نیست این حرف گوش ندادن، مطمئن باشید الان صدبرابر شما خودشون ناراحتن و عذاب میکشن وقتی میبینن از کاراشون اذیت میشین و احساس میکنن سربار زندگی شما شدن، خیلی بیشتر از ناراحتی شما ناراحتن، باور کنید میشه کمی متفاوت قضیه رو نگاه کرد و جور دیگه اینارو دید

    انشاالله بیشتر از قبل از نسبت به زندگیتون احساس خوبی داشته باشید و پدرشوهرتون هم سالهای سال سالم و سلامت باشن

    قدرشون رو بدونید ...
    ویرایش توسط desboy : 02-15-2016 در ساعت 06:40 PM
    امضای ایشان
    من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!


    1

  7. 3 کاربران زیر از desboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24045
    نوشته ها
    1,075
    تشکـر
    990
    تشکر شده 1,812 بار در 718 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اختلاف با شوهر به خاطر پدرشوهرم

    واقعا ایرادات جالبی گرفتین...
    خب بنده ی خدا سن و سالی ازشون گذشته..
    مادر بزرگ من نابیناست؛ دقیقا 100 سالشه.. راه رفتن عادی هم براش دشواره..
    روزهاشو بیخیال ولی شبهاحداقل 4 مرتبه نیاز به دسشویی پیدا میکنه و با صدای بلند همه رو بیدار میکنه تا پدرم یا مادرم یا یکی از بچه ها ببرنش دسشویی
    حتی توالت فرنگیشم یکی باید آب بکشه
    روزی 5مرتبه نماز واجب داره؛ به جرات میگم بیش از 12 مرتبه میخونه
    حواس پرتی داره
    بین حمد و سوره ی نمازش؛ خیلی رومانتیک خوابش میبره
    نماز با صدای بلند؛ نیمه شب... هر آیه رو چقدر کش میده بماند..
    از خواب پریدنهای نیمه شبش و صدا زدن ادمهای مرده !! و زنده هم بماند..

    با همه ی این مشقتها ولی
    هیچوقت کوتاهی در حقش نمیکنیم...
    مادرم که عروسش باشه و پدرم که اولادش باشه؛ و ما بچه ها..
    تنها راه حلم برای شما در مورد نور چراغ، استفاده از چشم بنده
    موفق باشید

  9. 2 کاربران زیر از orbital بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6271
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    1,498
    تشکر شده 560 بار در 143 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اختلاف با شوهر به خاطر پدرشوهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط orbital نمایش پست ها
    واقعا ایرادات جالبی گرفتین...
    خب بنده ی خدا سن و سالی ازشون گذشته..
    مادر بزرگ من نابیناست؛ دقیقا 100 سالشه.. راه رفتن عادی هم براش دشواره..
    روزهاشو بیخیال ولی شبهاحداقل 4 مرتبه نیاز به دسشویی پیدا میکنه و با صدای بلند همه رو بیدار میکنه تا پدرم یا مادرم یا یکی از بچه ها ببرنش دسشویی
    حتی توالت فرنگیشم یکی باید آب بکشه
    روزی 5مرتبه نماز واجب داره؛ به جرات میگم بیش از 12 مرتبه میخونه
    حواس پرتی داره
    بین حمد و سوره ی نمازش؛ خیلی رومانتیک خوابش میبره
    نماز با صدای بلند؛ نیمه شب... هر آیه رو چقدر کش میده بماند..
    از خواب پریدنهای نیمه شبش و صدا زدن ادمهای مرده !! و زنده هم بماند..

    با همه ی این مشقتها ولی
    هیچوقت کوتاهی در حقش نمیکنیم...
    مادرم که عروسش باشه و پدرم که اولادش باشه؛ و ما بچه ها..
    تنها راه حلم برای شما در مورد نور چراغ، استفاده از چشم بنده
    موفق باشید
    خدا خیرتون بدهچقدر حس خوبیه دگر دوستی و فقط ندیدن خود

    بنظر من از چشم بند استفاده کنیئ.
    ویه سوال؟ بنظر شما وضو گرفتنش و ریختن اب دهانش توی سینک ظرفشویی از چربی و کثیفی های ظروف کثیف تره؟؟؟ادم یکم منطقی باشه میفهمه جواب رو..منم قبلا همچین طرز فکری داشتم ولی بعدها به این نتیجه رسیدم که نه بابا این ازون همه چرک و چربی و کثیفی کثیفتر نیست
    موفق باشید

  11. کاربران زیر از آفرودیت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد